با ادامه خروج نیروهای امریکا و ناتو از افغانستان، گروه طالبان با ندیده گرفتن روند صلح افغانستان، بر شدت جنگ در این کشور افزوده است. در طول دو ماه گذشته بیش از ۶۰ شهرستان در مناطق مختلف افغانستان و عمدتاً در شمال این کشور به دست گروه طالبان افتاده که البته برخی از این مناطق دوباره پس گرفته شده، اما موتور جنگی طالبان همچنان با جدیت به پیش میرود.
این در حالی است که بهرغم تأکید هیئت دولت افغانستان و همچنین دفتر سیاسی طالبان در قطر بر تسریع روند مذاکرات صلح در این کشور، عملاً طالبان تمایلی به ادامه مذاکرات ندارد و برعکس، بر جنگ متمرکز شده و حملات وسیعی را در سراسر افغانستان به راهانداخته است. هرچند در هفتههای نخست پس از آغاز خروج نیروهای خارجی از افغانستان، نیروهای امنیتی و دفاعی این کشور در برابر این حجم از حملات مقاومت کردند و جلوی پیشروی طالبان را گرفتند، اما آهسته آهسته این مقاومت با تضعیف روحیه سربازان افغانستانی و نرسیدن امکانات و تجهیزات و همچنین نیروی کمکی و حمایت هوایی، از هم پاشید و در مواردی، نیروهای امنیتی این کشور پس از رویارویی با طالبان، پاسگاهها، خودروها و تجهیزات نظامی خود را رها کرده و عقبنشینی کردند؛ به این ترتیب طالبان کنترل برخی از شهرستانها را بدون درگیری به دست گرفت.
هنوز مشخص نیست که چرا گروه طالبان بهرغم آمادگی دولت افغانستان، کشورهای منطقه و جامعه جهانی برای ایجاد یک دولت موقت مشارکتی با حضور طالبان و رفتن به سوی تغییر قانون اساسی و نظام سیاسی افغاستان و انتخابات جدید ریاست جمهوری، هیچ توجهی به برقراری آتشبس و رسیدن به توافق نهایی صلح از خود نشان نمیدهد؟! با این وجود، سه دلیل را میتوان برای این وضعیت ارائه کرد:
۱ ـ توافق امریکا و طالبان و به نوعی سرتسلیم فرودآوردن مذاکره کنندگان امریکایی در برابر این گروه، و تضعیف جایگاه دولت افغانستان، از یکسو به طالبان مشروعیت سیاسی بخشید و از سوی دیگر، این تصور را در میان رهبران این گروه به وجود آورد که با خروج نیروهای خارجی، این گروه به لحاظ نظامی قادر به تسلط کامل بر افغانستان است و نیازی به تقسیم قدرت و عقبنشینی از باورهای ایدئولوژیک و تندرو خود برای احیای امارت اسلامی در این کشور ندارد. آغاز خروج غیرمسئولانه امریکا از افغانستان و رها کردن این کشور به حال خود، بدون دستیابی به یک آتشبس سراسری و توافق صلح پایدار، بیش از پیش طالبان را به این باور رسانده که به لحاظ نظامی میتواند قدرت در افغانستان را به دست بگیرد.
۲ ـ پس از قبول یکسری خواستهای گروه طالبان به دنبال توافق با امریکا از جمله آزادی ۵ هزار زندانی طالبان از زندانهای افغانستان که حالا بیشتر آنها بهرغم تعهدی که داده بودند، بار دیگر به میدان جنگ بازگشتهاند، این گروه به دنبال آزادی ۷ هزار زندانی دیگر و همچنین حذف نام رهبران طالبان از فهرست سیاه تحریمهای بینالمللی شورای امنیت سازمان ملل است؛ امری که با توجه به تجربه پیش از آن، به هیچ وجه مورد توافق دولت افغانستان نیست.
۳ ـ و موضوع سوم، افزایش تنشها و سردی روابط بین دولتمردان افغانستان و پاکستان است. از آنجایی که هستههای رهبری سیاسی و نظامی طالبان در خاک پاکستان قرار دارد، عدم همکاری واقعی این کشور برای فشار به رهبری طالبان برای بازگشت به میز مذاکرات و انعطاف در خواستها و پیششرطهای این گروه در روند صلح، و شاید تحریک بیشتر طالبان برای تمرکز روی جنگ در افغانستان، موجب ادامه جنگ در این کشور شده است؛ به خصوص اینکه چگونگی تجهیز و اکمال نظامی طالبان با این سطح از حملات در هفتههای گذشته، یک سؤال و ابهام بزرگ است.
اما این تنها یک روی سکه است. در روی دیگر سکه، ضعف نظام سیاسی و امنیتی افغانستان که به صورت مستقیم زیر نظر امریکا و غرب ایجاد شده، قرار دارد. با خروج غیرمسئولانه امریکا از افغانستان که مشاوران نظامی این کشور و کشورهای عضو ناتو را نیز در برمیگیرد، شاهد ضعف هماهنگی، اطلاعاتی و عملیاتی و همچنین تصمیمگیری در صفوف نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان هستیم؛ هرچند باید گفت که این نیروها از شجاعت و دلیری قابل توجهی برخوردارند، اما تجربه نشان داد که مشکلات بسیاری در سطح رهبری این نیروها وجود دارد.
از طرف دیگر، چندگانگی در صفوف رهبران سیاسی افغانستان و نبود اجماع داخلی سبب تضعیف روحیه نیروهای امنیتی و دفاعی این کشور و از دست دادن اراده ایستادگی در برابر حملات گروه طالبان و در نهایت پیشروی این گروه شده است. حتی در مناطقی، متنفذین و ریش سفیدان محلی تلاش کردهاند نیروهای امنیتی مناطق خود را به نفع گروه طالبان ترک کنند.
در این بین، آنچه مشخص است، مردم افغانستان به شدت مخالف احیای مجدد امارت اسلامی طالبانی در این کشورند، به همین خاطر، با ضعف عملکرد نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان، تلاشهایی حول محور برخی فرماندهان و شخصیتهای جهادی برای بسیج نیروهای مردمی علیه طالبان و شکلگیری جبهه مقاومت آغاز شده و در مواردی سبب عقبزدن حملات گروه طالبان نیز شده است.
آنچه مشخص است، رهبران و شخصیتهای سیاسی افغانستان امروز به این نتیجه رسیدهاند که دیگر نمیتوانند به امریکا اعتماد و باور داشته باشند، به همین خاطر اتکا بر نیرو و ظرفیتهای داخلی بهخصوص بسیج نیروهای مردمی در برابر حملات و تجاوز طالبان و در نهایت تضعیف این گروه، تنها راه برونرفت از بحران کنونی است.