سارق حرفهای که یکساعت پس از آزادی از زندان همراه یکی از دوستانش شروع به سرقتهای سریالی از مسافران اتوبوسهای بیآرتی میکرد پس از دستگیری مدعی شد که دوست داشته ستاره سینما شود و در چند فیلم سینمایی هم نقش سیاهی لشکر بازی کرده، اما وقتی به آرزویش نرسیده وارد باند خلافکاران شده است.
به گزارش جوان، اواخر اسفندماهسال گذشته بود که مأموران پلیس تهران در جریان سرقتهای سریالی از مسافران اتوبوسهای بیآرتی قرار گرفتند.
یکی از شاکیان که مرد جوانی بود، گفت: خانهام در یکی از خیابانهای غربی تهران است و محل کارم در شرق تهران است و به همین خاطر هر روز از میدان آزادی سوار اتوبوسهای بیآرتی میشوم و به محل کارم در تهرانپارس میروم. امروز صبح داخل اتوبوس بودم که در میانه راه پسر جوانی به من تنه زد و بعد هم پایم را به شدت لگد کرد که به او اعتراض کردم. ما با هم شروع به مشاجره لفظی کردیم و در حالی که اتوبوس هم شلوغ بود یقه یکدیگر را گرفتیم که پسر جوانی دیگری میانجیگری کرد و در نهایت ما را از هم جدا کرد. یک ایستگاه بعد پسری که با او درگیر شده بودم همراه پسر میانجی از اتوبوس پیاده شدند که متوجه شدم تلفن همراهم سرقت شده است. وی ادامه داد: من احتمال میدهم زمانی که با پسر جوان درگیر شده بودم تلفن همراهم سرقت شده است.
با شکایت مرد جوان تیمی از کارآگاهان پلیسآگاهی به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت برای شناسایی و دستگیری سارقان وارد عمل شدند.
سرقتهای مشابه
همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه مأموران پلیس با سرقتهای سریالی دیگر روبهرو شدند که همگی حکایت از آن داشت سارقان به همان شیوه مشابه پس از یک درگیری ساختگی کیف پول و تلفن همراه مسافران اتوبوسهای داخل شهر را سرقت میکنند.
یکی از شاکیان گفت: سوار اتوبوس بودم که پسر جوانی پیش من آمد و شروع به حرف زدن کرد. او درباره فیلمهای سینمایی حرف میزد و از من نظر میخواست و اطلاعات زیادی هم درباره فیلمهای سینمایی داشت که پسر دیگری به من تنه زد و با من درگیر شد. در درگیری او کیف پولم را سرقت کرد و بعد هم هر دو در ایستگاه بعدی پیاده شدند.
آخرین ایستگاه
در حالی که هر روز به تعداد شاکیان افزوده میشد به مأموران پلیس خبر رسید مسافران اتوبوس بیآرتی دو سارق کیف قاپی را دستگیر کردهاند. با اعلام این خبر تیمی از مأموران پلیس راهی محل شدند و در بازرسی بدنی از دو مظنون به سرقت، تعدادی موبایل، کیف پول و اموال سرقتی دیگر کشف کرده و دو سارق را به نامهای حمید و سعید بازداشت شده و همراه دو شاکی به اداره پلیس منتقل کردند. یکی از شاکیها که سارقان را شناسایی و به دام انداخته بود، گفت: چندی قبل در اتوبوس بیآرتی با پسر جوانی که به من تنه زدهبود درگیر شدم که پسر دیگری به عنوان میانجی وارد درگیری ما شد و ما را آشتی داد. در آن درگیری کیف پولم سرقت شد که احتمال دادم همان فردی که با من درگیر شده بود در شلوغی اتوبوس کیف پولم را سرقت کرده است. من شکایت کردم و بعد از آن هم هر روز با بیآرتی به محل کارم میرفتم تا اینکه دقایقی قبل داخل اتوبوس نشستهبودم که دیدم همان پسری که روز حادثه با من درگیر شدهاست با مرد دیگری درگیر شده و همان فردی که میانجیگری میکرد الان هم در حال میانجیگری است. احتمال دادم آن دو سارق هستند و به این شیوه کیف و تلفن همراه مسافران را سرقت میکنند. من شروع به داد و فریاد کردم و گفتم آنها سارق هستند. آنها ابتدا منکر شدند و گفتند من اشتباه میکنم، اما وقتی مردی که با آنها درگیر شدهبود، فهمید گوشیاش سرقت شده به یقین رسیدیم و آنها را دستگیر کردیم.
شاکی دیگر هم در تحقیقات حرفهای شاکی اول را تأیید کرد.
یک ساعت پس از آزادی
پس از این بررسیهای فنی مأموران نشان داد دو متهم سارق حرفهای هستند که اسفندسال قبل از زندان آزاد شده و دست به سرقتهای سریالی زدهاند. دو متهم در بازجوییها اعتراف کردند که یک ساعت بعد از آزادی از زندان سرقتهای سریالی خود را به همین شیوه آغاز کرده بودند.
یکی از متهمان در گفتگو با خبرنگار ما مدعی شد که آرزو داشته ستاره سینمایی شود و به همین خاطر دورهها و آموزشهای زیادی برای بازیگری دیده است، اما فقط توانسته به عنوان سیاهی لشکر در چند فیلم بازی کند که سرخورده و معتاد میشود و پس از این سر از باند خلافکاران در میآورد.
گفتوگو با سياهي لشكر كه سارق شد
حميد سابقه داري؟
بله، چند سالي است كه سرقت ميكنم.
چه شد كه سارق شدي؟
من عاشق بازيگري بودم و براي ستاره شدن هم خيلي تلاش كردم، اما سرخورده شدم و به مواد مخدر پناه بردم و بعدهم معتاد به شيشه شدم. براي هزينه مواد سرقت ميكردم و هر از گاهي هم دستگير ميشدم و به زندان ميافتادم.
چرا سرخورده شدي؟
از دوران كودكي آرزو داشتم در فيلمهاي سينمايي بازي كنم و به همين خاطر كلاسهاي بازيگري زيادي شركت كردم و حتي در چند تئاتر هم بازي كردم و پس از آن به سراغ تعدادي از كارگردانهاي معروف هم رفتم و خواستم كه در فيلم هايشان به من نقش بدهند، اما آنها بهترين نقشي كه به من دادند نقش سياهي لشكر فيلمهايشان بود. من در چند فيلم سينمايي و تلويزيون نقش سياهي لشكر بازي كردم، اما به آرزويم نرسيدم و سرخورده شدم و به مواد مخدر پناه بردم.
با همدستت كجا آشنا شدي؟
من دو سال قبل به اتهام سرقت راهي زندان شدم كه در سلولم با مجيد آشنا شدم. او هم عضو باند سرقتي بود كه دستگير شده بود. وقتي فهميديم هر دو ما در يك روز آزاد ميشويم در زندان نقشه كشيديم كه پس از آزادي با هم به اين شيوه سرقت كنيم.
از چه تاريخي شروع به سرقت كرديد؟
ما آخر اسفندماه آزاد شديم كه با اتوبوس به تهران آمديم و درست يكساعت بعد از آزادي اولين سرقت را انجام داديم. من دعواي ساختگي راه ميانداختم و نقش بازي ميكردم و دوستم از فرصت استفاده ميكرد و كيف يا تلفن همراه طرف مقابل را سرقت ميكرد.