کد خبر: 1053226
تعداد نظرات: ۱۳ نظر
تاریخ انتشار: ۰۴ تير ۱۴۰۰ - ۲۰:۵۶
سرمقاله مدیرمسئول
اسفند ماه سال گذشته که جلسه‌ای طولانی با یکی از چهره‌های مطرح چپ داشتم، خواستم ایده احیای چپ را تقدیم خوانندگان محترم کنم، اما به دلیل اینکه ممکن بود آن را به سمت انتخابات ۱۴۰۰ ببرند صرف‌نظر کردم. اکنون و پس از انتخاب آیت‌الله رئیسی به ریاست‌جمهوری و همسویی قوای سه‌گانه، اصلاح‌طلبان ممکن است احساس سرخوردگی و ظلم‌شدگی کنند و نگران چگونگی سیاست‌ورزی در سپهر سیاسی ایران شوند.
دکتر عبدالله گنجی

اسفند ماه سال گذشته که جلسه‌ای طولانی با یکی از چهره‌های مطرح چپ داشتم، خواستم ایده احیای چپ را تقدیم خوانندگان محترم کنم، اما به دلیل اینکه ممکن بود آن را به سمت انتخابات ۱۴۰۰ ببرند صرف‌نظر کردم. اکنون و پس از انتخاب آیت‌الله رئیسی به ریاست‌جمهوری و همسویی قوای سه‌گانه، اصلاح‌طلبان ممکن است احساس سرخوردگی و ظلم‌شدگی کنند و نگران چگونگی سیاست‌ورزی در سپهر سیاسی ایران شوند. جناب دکتر عارف که شخصیت محترم و وزینی برای نگارنده است، در پیام تبریک خود به رئیس‌جمهور منتخب متذکر شده است که «اجازه ندهید یک جریان خود را حذف شده محسوب کند.» قطعاً نباید یک جریان حذف شود. مردم‌سالاری حتماً به تنوع و تکثر سلایق نیازمند است. اما سؤال اساسی این است که هسته مرکزی اصلاحات را می‌توان سلیقه‌ای ذیل نظام جمهوری اسلامی تلقی کرد؟ آیا منازعه به ماهیت حقیقی نظام نرسیده است؟ بدون تردید بخش اعظم کارزار اصلاح‌طلبان با نظام (نه اصولگرایان) گرفتار شدن در جمهوری‌خواهی عرفی و کشاندن آن به منازعه با جمهوری اسلامی است. اصلاح‌طلبان در ۲۴ سال گذشته حتی یک بار روشن نکرده‌اند که براساس اندیشه و مطالبات خویش، محل تعبیه اسلامیت نظام کجاست و چگونه می‌توانند نسبت خود با جامعیت امام را تفسیر کنند؟ اصلاح‌طلبان کم‌کم به نقطه‌ای می‌رسند که باید بین درون و برون نظام یکی را انتخاب کنند. وقتی همین دکتر عارف را به جرم وفاداری به نظام، اصلاح‌طلب نمی‌دانند، چرا طلبکار حضور در قدرتند؟ انتخابات اخیر مرزی را بین جنبش اعتراضی سکولار و جریان سیاسی متمایل به قدرت در نظام ترسیم کرد. اگر این مرز استمرار داشته باشد، قطعاً اصلاح‌طلبی با پوست‌اندازی به آبشخور خود باز خواهد گشت. بسیاری از مواضع اصلاح‌طلبان حجت‌هایی از تقابل با نظام است و پاسخی هم برای آن ندارند. روند به گونه‌ای است که گویا عبور از جمهوری اسلامی را با سیاست راه بینداز، جا بینداز شروع کرده‌اند. به این مثال توجه کنید: مرحوم هاشمی رفسنجانی در خاطرات ۷۷/۱/۲۲ خود می‌نویسد: «امروز آقایان آشنا، تهرانی و محمدی از وزارت اطلاعات آمدند و گزارشی از اقدامات تاج‌زاده معاون سیاسی وزیر کشور علیه رهبری دادند.» این نشان می‌دهد اصلاح‌طلبان بعد از ورود به قدرت هم مسئله‌شان با نظام حل نمی‌شود. حال وقتی نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان به فرد موصوف در خاطرات هاشمی که با صراحت قانون اساسی، ولایت فقیه، جمهوری اسلامی، حجاب و... را قبول ندارد، در بین ۱۴ نفر نمره‌ای بالاتر از عارف و ۱۱ نفر دیگر می‌دهد، ما باید این کژتابی جریان اصلاحات را چگونه بفهمیم؟ چگونه می‌توان خوش‌بین بود؟ آیا می‌توان جایگاه امثال تاج‌زاده در مرکزیت جریان را شاخصی برای منازعه و مبارزه اصلاح‌طلبان با نظام دانست؟ حال سؤال این است که راه چاره چیست؟
به نظر می‌رسد بخشی از اصلاح‌طلبان با ماهیت حقیقی و حتی حقوقی جمهوری اسلامی به خط پایان رسیده‌اند؛ نه راهی برای گفتگو در درون حاکمیت باقی گذاشته‌اند و نه درصدد اصلاح ذهنیت حاکمیت هستند و نه حاضرند طرفداران نظام «فرادینی» را به حاشیه برانند و نه می‌توانند از پوستین روشنفکری و پرستیژخواهی اجتماعی خارج شوند.
راه چاره، احیای چپ با محوریت اصول انقلاب اسلامی است. پاسخ امام به درخواست بنیان‌گذاردن چپ در زمستان ۱۳۶۶ و نامه امام به محمدعلی انصاری می‌تواند مبنای بازگشت باشد. می‌توان بر سر اصول توافق کرد و میدان فروع و سلایق را به رسمیت شناخت. اصلاح‌طلبان نمی‌توانند به این تعبیر سروش عمل کنند که در اصول هم می‌شود اجتهاد کرد (ابطال‌پذیری).
جمهوری اسلامی به عنوان نظامی نوپا و بی‌تجربه حتماً دارای اشتباه و اشکال است. درباره همه اشکالات می‌توان صحبت کرد، اما همانگونه که در بیانیه گام دوم آمده، در اصل حرکت انقلاب «تجدیدپذیری» رخ نخواهد داد و از قضا نیرو‌های فکری اصلاحات در همین نقطه ایستاده‌اند و حال شورای نگهبان باید چه کند؟
به نظر می‌رسد چپ‌هایی که می‌خواستند چپ بمانند بین نظام و تجدیدنظرطلبان گرفتار شدند و به حاشیه رفتند. امثال مرحوم محتشمی‌پور، سید هادی خامنه‌ای و برخی روحانیون چپ باید بر محوریت چپ برگردند.
حزب کارگزاران سه، چهار سالی است که با شیبی ملایم به دنبال بازگشت و احترام به نظام است، این مسیر می‌تواند به اعتمادسازی و عادی‌سازی روابط منجر شود. نگارنده هویدایی اصلاح‌طلبان در سپهر سیاسی کشور را در قالب احیای چپ میسر می‌داند. سخت یقین دارم چپ‌هایی هستند که به رهبری انتقاد‌های تندی دارند، اما امام، انقلاب و نظام را قبول دارند و به آرمان‌های انقلاب پایبند هستند.
این افراد مورد تأیید و علاقه رهبری هستند، زیرا او به خود دعوت نمی‌کند. مرحوم محتشمی‌پور یکی از این افراد بود که هم منتقد بود، هم مرتبط و هم رهبری به ایشان علاقه‌ای ویژه داشت که در پیام تسلیت نیز بارز است. به گذشته که می‌نگریم پنجره اصلاح‌طلبی باز بود، از مجلس سوم تا مجلس ششم. از خاتمی تا کاندیداتوری موسوی، اما اصلاح‌طلبان حاضر نیستند انحراف از معیار رفتار خود را بپذیرند و آن را اصلاح کنند. احیای چپ به عنوان یک بال سیاسی نظام ضروری است. چپ به غزه و لبنان باور دارد، ولایت فقیه را اگرچه در نیابت تعریف نمی‌کند و مطلقه و کشفی نمی‌داند، اما بودن آن را در قانون اساسی محترم می‌شمارد و اصل ۱۱۰ را می‌پذیرد. حال آنکه اصلاح‌طلبی آن را یکه‌سالاری و دیکتاتوری صالحان و دین را افیون حکومت می‌داند. چپ پیام حج خونین ۱۳۶۶ امام را «منشور انقلاب» اعلام کرد، اما اصلاحات اعلامیه حقوق بشر و مانیفست‌های خودساخته از اندیشه‌های انتقادی مکاتیب غربی را مسیر حرکت خود می‌داند.
چپ به مبارزه با استکبار و صهیونیسم باور دارد، اما اصلاح طلبی راه تهی‌کردن جمهوری اسلامی از روحیه انقلابی را رابطه بی‌چون و چرا با استکبار می‌داند. قطعاً هیچ طرحی برای حذف اصلاح‌طلبان از قدرت تعبیه نشده است، اما قانون انتخابات بر فرد و نه جریان متمرکز است و اگر اصلاح‌طلبان رو به نظام ایستاده بودند، می‌توانستند مهره‌های موجه خود را توافق کنند و در دقیقه ۹۰ دچار حیرانی نشوند و مشروعیت نظام را به سخره نگیرند. اینکه شورای نگهبان جناحی عمل می‌کند و درصدد حذف ماست مسئله را حل نمی‌کند. باید در آیینه نظام جمهوری اسلامی خود را ببینند. به جای دموکراسی به مردم‌سالاری دینی باور داشته باشند، باید بوم جمهوری اسلامی را باور داشت. باید ظن حاکمیت را برطرف کرد و به عنوان «یک سلیقه» به درون نظام بازگشت.
رهبر انقلاب در صدر رهبری خویش فرمودند اگر چپ هم وجود نداشت من خودم یک چپ می‌ساختم. اما هنوز که چنین نکرده است، آقای حجاریان چپ‌های همسو با نظام را «چپ دست‌ساز» معرفی کرد. به نظر می‌رسد باید جریان چپ از لابه‌لای تخم کال اصلاح‌طلبی رخ نمایی کند و با پوست‌اندازی نسلی، به آبشخور خویش وارد شود. این هم ممکن است و هم لازم و در دولت رئیسی زمینه بهتری برای آن وجود دارد. البته ناگفته پیداست که منظور از چپ معنای علمی یا بازگشت به صدر انقلاب نیست؛ اینجا منظور از چپ یعنی بخشی از نیرو‌های انقلاب که می‌توانند با یک تابلوی معرفه دیده شوند.
تا امام در این کشور زنده است اصلاح‌طلبی با مدل فکری موجود ره به جایی نمی‌برد. اصلاح‌طلبان یکپارچه نقد و اعتراضند و هیچ نقطه مثبتی نمی‌یابند، اما می‌شود در قالب احیای چپ نقادان و معترضان را به رسمیت شناخت و ساختارشکنان سکولار را با تابلویی دیگر معرفی کرد. انتخابات اخیر این غربال را انجام داد. تحریم‌کنندگان شفاف‌تر شده‌اند و قضاوت را ممکن‌تر کرده‌اند.

غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۲
انتشار یافته: ۱۳
احدی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۳۶ - ۱۴۰۰/۰۴/۰۴
1
3
با سلام و احترام و تشکر فراوان
مطلب بسیار ارزشمندی بود
با آرزوی موفقیت روز افزون
امیر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۱۳ - ۱۴۰۰/۰۴/۰۵
0
0
سلام
به عنوان شهروندی که همه عمر به جناح چپ و اصلاح طلبان رای داده ام، نظرم را می گویم. صراط، دو پرتگاه دارد. سمت چپش و راستش. فقط چپ پل صراط محل سقوط و مخوف نیست. از هر دو باید به خدا پناه برد.
قدم اول، زدودن افراطی گری از "بالا" به "پایین" است.
علیرغم ایراداتی که اصلاح طلبان و بسیاری دیگر به سخنان رهبری در سالروز مجلس داشته اند، من سخنان ایشان را منشوری بسیار قابل توجه برای پرهیز از افراط و افراطی گری یافتم که مخاطب خاص ایشان نمایندگان و مخاطب عام آن همه بوده و هستند.
خروج از اصول، از هر که باشد باید از آن تبری جسته شود.
چگونه می توان دل مردم را که به قول فرمایش آیت الله جوادی آآملی، لشگر پروردگار است به دست آورد وقتی بزرگانی در کشور می گویم"متدینین، به کاندیدای ما رای دادند".
چپ، به خودیِ خود موضوعیت ندارد. طریقیت دارد. موضوع مردمی هستند که صاحب کشورند و اقامه عدل و دین با حضور آنها میسور خواهد بود. اصلاح طلبان از مقطعی به بعد خود را فِیس مردم جا زدند و اشتباه استراتژیک حاکمییت و سران جناح راست رنجاندن مردمی بود که فیس واقعی‌شان دیده نشد.
52 درصد شرکت نکردند. اول باید بپذیریم. اینها مردمند. اول به ایشان بپردازیم. راست هم باید پوست بیندازد. با جناح هایی نظیر پایداری ها، جز صدا، آشوب و افراط نخواهیم دید. کسی که آقای ناطق نوری را خانه نشین کند، دیگرانی میدان دار می شوند که باعث افتخار هیچکس نیستند.
دائم باید پوست بیندازیم. هم راست و هم چپ. ولی زودِ زود. الان هم دیر شده.
به قول آیت خدا، مرحوم حاج آقای حق شناس که همیشه این شعر را زمزمه می کردند:
تا که زود است بزن بر دامن صاحبدلی دست.

یا حق.
قاسم
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۴۸ - ۱۴۰۰/۰۴/۰۵
0
0
جناب اقای گنجی جب و راست در این مقطع معنی ندارد و نباید داشته باشد. اگر بهبودی و بیشرفت و رشد اقتصادی و اعتلای فرهنگی و رفه هنجارها و رفع فساد و دزدی و رفع گرانی و ایجاد اشتغال و غیرو را میخواهیم ، باید فقط یک گروه کار کشته مدیریت و متشکل از متخصصین امر بر سر قدرت باشند و لا غیر . دو تکه نمودن این حکمرانی ها حاصلش همین بلایی است که دولت روحانی بر سر مردم اورده است البته قوه مقننه یعنی مجلس که کلا تعطیل است و فقط هزینه بر و رانت خوار و ایجاد تفرقه و جند دسته درست نمودن دیدگاه های سیاسی که جنابعالی ان را جب و راست مینامید.یک گروه یکدست و سالم و دلسوز و با سواد اکادمیک و سواد تجربی سیاسی مردم و مملکت را از این فلاکت نجات خواهد داد
محمد
|
Germany
|
۱۳:۴۰ - ۱۴۰۰/۰۴/۰۵
1
1
با سلام ، اینکه جریان به اصطلاح اصلاح طلب باید تکلیف خود را با نظام مشخص کند سنجیده و در این هنگام بجاست اما قسمت جریان سازی برای اینکه نشان دهیم تنها یک تفکر بر نظام اسلامی حاکم نیست جای برسی بیشتر دارد ،واقعیت این است مطابق با نظر حضرت امام رضوان الله تعالی علیه که مردم را در راس امور می دانستند بر همین اساس نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران مشروعیت خود را ابتدا از شرع مقدس اسلام می گیرد و در ادامه مردم نیز یکی از ارکان و پایه های اصلی و محکم و جدانشدنی حاکمیت هستند ، تعریف جمهور مردم در حوزه علم سیاسی مدرن عبارت است از « دولت محصول مکانیسم تفکر و خاستگاه جریان برتر ملت در راستای اجرای سیاست ها و رفع مشکلات در حوزه سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی است » اما اگر یک طیف فکری در حوزه و پهنه اجتماع همواره برتریت داشت و اکثریت شیوه خاص خود را برای حکمرانی حاکمان می پسندیدن جایی برای جریان سازی کاذب وجود ندارد و تنها راه باقی مانده این است که اقلیت مقابل اشکال زدایی کرده و مجموعه تفکرات خود را با اکثریت ملت بنوعی همسان سازی و رفع اشکال کند و اگر هم نزد افکار عمومی مقبول نبودند که کاری از دست هیچکس بر نمی آید و این نشانه تک صدایی و اقتدارگرایی تمامیت خواهی و توتالیتر یسم نیست ، از طرف آن دوره که مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از تفکرات ده شصتی خود جدا شده بود و به هر علت غربگرا و بجای بهاء دادن به دلسوختگان و عاشقان نظام ترجیح دادن میدان را به تنکنوکرات های وامانده در جریانات منسوخ شبهه روشنفکری غربی بسپارند خوب در آن مقطع پسندیده بود که در برابر این جریان مخرب یک جریان انقلابی و اصیل ایستادگی کند و اگر هم در آن دوره چنین جریانی وجود نداشت و یا از قدرت کمی برخوردار بود می بایست چنین جریانی را ایجاد می کردیم که باز این فکر بکر حضرت آقا حفظه الله نشان از دقدقه های شخص ایشان نسبت به خطرات در آن مقطع دارد و نباید آن را برای تمام دوران بسط داد . والسلام
امیر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۴۷ - ۱۴۰۰/۰۴/۰۵
0
2
سلام
خدا قوت

فکر می کردم برای انتشار نظرات خط قرمزی جز آنچه گفتید ندارید. ولی گویا نظرات سردبیر باید همین طوری بمونه. بدون نظر.
خب وقتی که گذاشتم جهت تعاطی افکار و تضارب اراء هدر شد. از یادداشت خودم، کپی ندارم. لطف کنید آن را به آدری ایمیل بنده ارسال کنید.

هذه بضاعتنا
رٌدَّت الینا

هذا فراق بینی و بینک

موفق باشید.
مهدی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۲۳ - ۱۴۰۰/۰۴/۰۵
0
0
سلام به نظر بنده
اصلاح طلبی منظور برادر گنجی زائیده چپ است..نفس اسم گذاشتن چپ و راست غلط است. اصول را قبول کردن و به دنبال فرع مورد نظر رفتن منجر به انحراف وتبدیل شدن به اصلاح طلبی و اصول گرایی شده است. از یک سوراخ نباید چند بار ضربه خورد. بهترین الگو حزب بازی و تکثرگرایی نیست. بهترین الگو در عمل فقط داشتن یک گروه به اسم حزب‌الله است. با به روز شدن و میدان دادن به شایسته‌ها و ترویج تقوی و سبقت در خدمت نه سبقت در گرفتن پست مثل رزمندگان دفاع مقدس و مدافع حرم. ما الگو داریم ولی متأسفانه آن‌را بکار نمی‌بندیم. اگر حزب‌الله لبنان هم بخواهد برای مثال روش آقای گنجی در حفظ چپ و راست را در سیستم خودش استفاده کند، همان بلایی سرش می‌آید که در این چهل سال سر ما آمده است. از فرصت ریاست برادر رئیسی باید در جهت تفکر غالب و یکدست حزب‌الله با عملکرد خوب و استفاده از نیروهای ارزشی و جهادی، بهره برد. کلمه فراجناحی را باید از گفتمان‌ها حذف کرد.والله قسم این کلمات زائیده غرب و غربگرایی است. ما در جبهه‌ها با همدلی و ارائه طرحهای نو و ابتکارانه توانستیم بینی دشمن را به خاک بمالیم. هیچکس نبود بگوید چرا یکدستید چرا فرا جناحی نیستید. سلایق مختلف به معنای داشتن گروه‌های مختلف نیست. اگر خوش‌بین باشیم این قطب‌های کذایی را رفسنجانی با مشاوره‌‌گیری‌های غلطی که داشت به وجود آورد تا سر مردم کلاه بگذارد تا بیایند وسط معرکه انتخابات. تو خالصانه خدمت کن و ساده زیست باش آنگاه مردم سینه خیز سمت نظام خواهند آمد. تشییع شهید حاج قاسم این امر را به وضوح نشان داد.همه آمدند همه سینه خیز هم آمدند. کیف کردیم و خدا رو شکر. جناح فقط یکیست آن هم حزب‌الله.
ناشناس
|
Germany
|
۱۵:۴۶ - ۱۴۰۰/۰۴/۰۵
0
0
دو نکته: ۱-حتی دمکراسی غربی معمولاً رقیق و تا وقتی‌ بجایی بر نخورد اعمال میشود.دمکراسی درخواستی اصلاحطلبان وطنی از نوع "هر چه خواست من است باید اجرا شود" برداشتی (عمدا؟)غلط از مقوله دمکراسی و صرفا برای "مصرف داخلی‌" است. ۲-اگر اینبار هم اصلاحطلبان یا برخی‌ از ایشان"توبه" کنند یا مثل ۴۰ سال پیش "انقلابی‌"تر از همه شوند یا...و نظام هم دوباره به اینها اعتماد کرده یا بدتر، سیستم نئولیرال را در اقتصاد،آموزش،فرهنگ، رسانه،...ادامه دهد،دیگر جای شکوه و شکایت از غیر نیست.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۳۹ - ۱۴۰۰/۰۴/۰۵
0
0
نهضت اصلاح طلبی در اصل خود نهضت پیگیری مطالبات اصلاح نظام بود، اصلاح رفتارها و روال های فساد ساز اقتصادی و سیاسی و مذهبی، و اصلاح ریل های منحرف کننده پروژه های جمهوری اسلامی در ساختن و پیشرفت کشور که مثل موریانه کشور را پوک میکنند، و عاشق مکیدن عصاره قدرت از جان مردم هستند و توان تظاهر برای هر عقیده و مرام و مسلکی را دارند. اما دست پرقدرتی نیست که این انحرافات را درست کند. وگرنه چه نیازی بود به گرفتن مسند در حکومت؟

آقای گنجی تشریف ببرند در ساختار نطام برای همیشه حضور داشته باشند. آیا ایشان میدانند آقایان لاریجانی و جهانگیری و محمد و رفسنجانی چرا رد صلاحیت شدند؟
محمدمهدی بندرچی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۴۰ - ۱۴۰۰/۰۴/۰۵
0
1
مسأله اصلی، وجود احزاب متخالف در نظام برخاسته از انقلاب اسلامی نیست. مساله، پذیرش تکلیف اساسی تمامی نیروهای داخل نظام برای حفظ مدل انقلاب اسلامی است. در صورتی که نظام انقلابی بپذیرد که برخوردهای جناحی می تواند در یک نقطه حساس به همراهی تمامی آنها پشت مفهوم انقلاب منجر شود، وجود این تقابلات حزبی می تواند به طی کردن هشت ساله منتهی به پنجاه سالگی انقلاب یاری برساند. در صورتی که نظامهای انقلابی احساس کنند تقابلات دموکراتیک به یک زد و خورد جناحی منجر شده و انسجام داوطلبانه اجتماعی را پدید نیاورده بلکه از بین هم می برد، باید تأکید کنند که انسجام اجتماعی بواسطه ذات انقلابی حکومت برخاسته از آن پدید خواهد آمد نه از دموکراسی دلسرد کننده ملت. در این صورت جناح های رقیب باید در مسیر انسجام انقلابی حرکت کنند نه آنکه در تقابلات گروه های ذینفع باعث ریزش انسجام ملی شوند. دلیل کاهش حضور مردم در انتخابات عدم حضور چپ ها نبود. همانطور که آراء رئیسی با دو میلیون رشد نسبت به نود و شش نشان داد گروه های اجتماعی وفادار به انقلاب همچنان دارای انسجام اجتماعی هستند. عدم شرکت نیمی از رای دهندگان حاصل بی اعتمادی جهانی ملت ها به مدل دموکراسی است که در رقابت های حزبی منحصر گشته اند.
asghar
|
Canada
|
۰۹:۰۱ - ۱۴۰۰/۰۴/۰۶
0
2
با سلام وصبح بخیر . جناب دکتر گنجی درود بر شما و یاران زحمتکش جنابعالی . ❤️❤️
محمد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۰۱ - ۱۴۰۰/۰۴/۰۶
0
0
سلام.مسله
فاصله‌آی است،که،بوجود،امده‌انها‌که‌جلوتر‌رفته‌اند‌باید‌برگردند‌‌وکسانبکه‌عقب‌مانداند‌‌باید‌برسند.وبعدباهم‌حرکت.کنیم
عبداللهی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۰۳ - ۱۴۰۰/۰۴/۰۶
0
2
سلام به شخصه از نقطه نظرات جناب دکتر گنجی‌ هم استفاده کردم هم تشکر میکنم
نقد برخی دوستان تقلیل نظریه پردازی و صورت بندی افکار‌ و طیف های درون نظام به اقل جایگاه تفکر است .
حال آنکه پس از دهه اول انقلاب ضعف شدید نسل های حاضر در روند انقلاب در پرداختن به افکار‌ و نظریه های حکومتی و معیارهای قرار گرفتن و نگرفتن ذیل انقلاب اسلامی ، بسیار مشهود است و آنچه از تفکر اسلامی و اندیشه حاکمیت اسلامی نزد نخبگان سیاسی مانده همان مصداق های کم مایه و پر اشتباه و حاشیه دار است گرنه امثال تاج زاده و حجاریان و.. جایگاهی در اعتلای اندیشه اسلامی و انقلاب اسلامی نداشته و ندارند
باید کتاب حکومت اسلامی حضرت امام ، کشف الاسرار
و کتب شهید مطهری از نو خواند چند بار خواند و به تکرار خواند تا در تجدبد نسل اندیشه اسیر پیشه نشود
من الله التوفیق
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۲۵ - ۱۴۰۰/۰۴/۱۵
0
0
با سلام.به نظر بنده ؛برای اینکه اصلاح طلبان سرخورده نشوند وبه سپهر سیاست برگردند؛راهش این نیست که به آرا اپوزسیون نظام احترام بگذارند؛بلکه بهتراین راه آن است که امیرکبیر را درنظر آورند.ایشان ضمن اینکه دارالفنون را تاسیس نمودند ولی به اجانب بها ندارند.کاری که اصلاح طلبان وکابینه امید کردند،برعکس کار امیرکبیر بود
آنها به جای اینکه بدانند که تحقیق نمایند چه عواملی سبب توسعه وپیشرفت آنها شده است ؛وبگردند وببینند آنها چه چیزهایی را از فرهنگ اسلام گرفته اند؛که از دول عربی وانقلابی جلو افتاده اند؛بدون توجه به توان داخلی درزمینه های فرهنگی واقتصادی؛خودباخته غرب شده وبرای آنها بزک کاری نمودند.بنابراین برای اینکه آنها به سپهر سیاست برگردند؛بهترآن است که وزارت کشور دردولت سیزدهم.؛به این تشکلات اصلاح طلبان،این ماموریت را بدهد که دول غربی ؛کدام زمینه ها را از فرهنگ اسلام گرته برداری کرده اند؛که درزمینه علوم پیشرفت کردند؛واین زمینه ها؛از نظر دولتمردان ما پس از انقلاب با وجود اسلامی بودن ما مغفول مانده است.درآن صورت است که خواهند توانست درعرصه سیاسی وفرهنگی واجتماعی واقتصادی؛حرفهایی برای گفتن داشته باشند.والا بدون توجه به ظرفیت ها وتوان داخلی وشرایط اقتصادی وفرهنگی کشور ما ؛بخواهند روش ها را درایران پیاده نمایند با تعارض ؛کشمکش، ونزاع با سایرگروههای سیاسی روبرو خواهند شد واین به تشتت آرا منجر می شود.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار