در روزگار ما همه از خانواده میگویند و دغدغه خانواده را دارند؛ جامعهشناسان اولین حلقه شکلگیری بنیان جامعه را خانواده میدانند. روانشناسان ریشه حالات روانی انسانها را در خانواده جستوجو میکنند؛ دانشمندان تربیت، نقطه عزیمت تربیت را خانواده میدانند و مصلحان اجتماعی هر نوع تحول اصلاحگرایانه را منوط به خانواده میدانند. بهراستی خانواده چقدر اهمیت دارد؟ نظر اسلام در این باره چیست؟ و چگونه میتوان شالوده خانواده را محکم کرد؟ بیانات رهبر معظم انقلاب درباره خانواده به خوبی روشنگر اهمیت این نهاد در تمام شئونات زندگی است. گزیدهای از فرمایشات ایشان را در ادامه بخوانید.
سلول اصلی پیکره اجتماع
همچنان که بدن انسان از سلولها تشکیل شده که نابودی و فساد و بیماری سلولها بهطور قهری و طبیعی، معنایش بیماری بدن است و اگر توسعه پیدا کند به جاهای خطرناکی برای کل بدن انسان منتهی میشود، همین طور جامعه هم از سلولهایی تشکیل شده، که این سلولها خانوادهاند. هر خانوادهای یکی از سلولهای پیکره اجتماع و بدنه اجتماع است. وقتی اینها سالم بودند، وقتی اینها رفتار درست داشتند، بدنه جامعه، یعنی آن پیکره جامعه سالم خواهد بود.
خانواده سالم، جامعه سالم
اگر در جامعهای خانواده مستحکم شد و زن و شوهر حقوق یکدیگر را رعایت کردند و با هم اخلاق خوش داشته و سازگاری نمودند و با همکاری هم مشکلات را برطرف نموده و فرزندان را تربیت کردند، جامعهای که این طور خانوادهها را داشته باشد، به صلاح خواهد رسید و نجات پیدا خواهد کرد و اگر مصلحی در جامعه باشد میتواند این طور جوامع را اصلاح نماید. اگر خانوادهای نبود، بزرگترین مصلحین هم بیایند نمیتوانند جامعه را اصلاح کنند.
جامعه بیخانواده، خاستگاه مشکلات روانی
جامعه بیخانواده جامعه آشفتهای است، جامعه نامطمئنی است. جامعهای است که در آن مواریث فرهنگی و فکری و عقاید نسلها به یکدیگر آسان منتقل نمیشود. جامعهای که در آن تربیت انسان به راحتی و روانی صورت نمیگیرد. اگر جامعهای خانواده نداشته باشد یا خانواده در آن متزلزل باشد انسان در بهترین پرورشگاههای خود پرورش پیدا نخواهد کرد.
پرورش کامل در سایه خانواده
اگر خانوادهای در جامعه نباشد، همه تربیتهای بشری و همه نیازهای روحی انسانها ناکام خواهد ماند، زیرا طبیعت و ساخت بشری این گونه است که جز در آغوش خانواده و در محیط خانواده و در آغوش پدر و مادر آن تربیت سالم و کامل و بیعیب و بیعقده و آن بالندگیِ لازم روحی پیدا نخواهد شد. انسان زمانی از لحاظ روحی و عاطفی، صحیح و سالم و کامل بار خواهد آمد که در خانواده بار بیاید و در خانواده تربیت شود. اگر محیط زندگی آرام و مناسبی در خانواده حکمفرما باشد، میتوان خاطر جمع شد که فرزندان از لحاظ ساختار عاطفی و روانی سالم هستند.
مختصّات خانواده خوب
خانواده خوب یعنی زن و شوهری که با هم مهربان باشند، باوفا و صمیمی باشند و به یکدیگر محبت و عشق بورزند، رعایت همدیگر را بکنند، مصالح همدیگر را گرامی و مهم بدارند، این در درجه اول.
بعد، اولادی که در آن خانواده به وجود میآید، نسبت به او احساس مسئولیت کنند، بخواهند او را از لحاظ مادی و معنوی سالم بزرگ کنند. بخواهند از لحاظ مادی و معنوی او را به سلامت برسانند، چیزهایی به او یاد بدهند؛ به چیزهایی او را وادار کنند، از چیزهایی او را بازدارند و صفات خوبی را در او تزریق کنند. یک چنین خانوادهای اساس همه اصلاحات واقعی در یک کشور است.
چون انسانها در چنین خانوادهای خوب تربیت میشوند، با صفات خوب بزرگ میشوند. با شجاعت، با استقلال عقل، با فکر، با احساس مسئولیت، با احساس محبت، با جرئت، جرئت تصمیمگیری، با خیرخواهی- نه بدخواهی- با نجابت، خب وقتی مردم جامعهای این خصوصیات را داشته باشد، این جامعه دیگر روی بدبختی را نخواهد دید.
خانواده سالم، انتقال فرهنگ
اگر نسلها بخواهند فرآوردههای ذهنی و فکری خود را به نسلهای بعد منتقل کنند و جامعه از گذشته خودش بخواهد سود ببرد، این فقط با خانواده ممکن است.
در محیط خانواده است که اول بار همه هویت و شخصیت یک انسان بر اساس فرهنگ آن جامعه شکل میگیرد و این پدر و مادرند که به طور غیرمستقیم و بدون اینکه خود آنها تصنعی به کار ببرند، به طور طبیعی محتوای ذهن و فکر و عمل و معلومات و اعتقادات و مقدسات و اینها را به نسل بعدی منتقل میکنند.