کد خبر: 1054044
تاریخ انتشار: ۱۱ تير ۱۴۰۰ - ۲۰:۰۰
گفت‌وگوی «جوان» با برادر شهید حسین نظری
حسین متولد ۱۸ خرداد ماه ۴۷ در گرمسار بود. قبل از اینکه به سن خدمت سربازی برسد، برای ادای دین به اسلام و کشورش راهی میدان جنگ شد. جانبازی، افتخاری بود که نصیب حسین شد. اما پس از گذشت چند ماه، عاقبت شهادت را هم نصیب خود کرد. حسین در ششم تیر ماه ۶۸ حین انجام مأموریت دچار حادثه شد و به مقام شهادت نائل آمد. شهید حسین نظری قلم شیوا و روانی داشت. مجری تئاتر‌ها و نمایشنامه‌هایی بود که خود به نگارش درآورده بود. بازیگری و کارگردانی از هنر‌های او بود
نرگس انصاری

حسین متولد ۱۸ خرداد ماه ۴۷ در گرمسار بود. قبل از اینکه به سن خدمت سربازی برسد، برای ادای دین به اسلام و کشورش راهی میدان جنگ شد. جانبازی، افتخاری بود که نصیب حسین شد. اما پس از گذشت چند ماه، عاقبت شهادت را هم نصیب خود کرد. حسین در ششم تیر ماه ۶۸ حین انجام مأموریت دچار حادثه شد و به مقام شهادت نائل آمد. شهید حسین نظری قلم شیوا و روانی داشت. مجری تئاتر‌ها و نمایشنامه‌هایی بود که خود به نگارش درآورده بود. بازیگری و کارگردانی از هنر‌های او بود. حسین نظری در دهه فجر سال ۶۱ در نمایشنامه «حدیث گل‌ها» که خود به نگارش درآورده بود، نقش یک شهید را بازی کرد؛ نقشی که سال‌ها بعد به واقعیت تبدیل شد. از آثار شهید حسین نظری می‌توان به نمایشنامه‌های «مقاومت»، «زخم‌ها» و «حدیث گل‌ها» اشاره کرد. گفت‌وگوی ما را با برادر دوقلویش محمد باقر نظری پیش رو دارید.

شما و حسین با هم دوقلو هستید. متولد چه سال و چه روزی هستید؟
من و حسین در تاریخ ۱۸ خردادماه سال ۱۳۴۷ در گرمسار متولد شدیم. پدرمان کشاورز بود و اهل روستای هشت‌آباد گرمسار. حسین باهوش بود. بسیار به نوشتن نمایشنامه و اجرای تئاتر علاقه داشت. قلم بسیار شیوا و روانی داشت. اهل مطالعه بود. کتاب‌های زیادی از آثار نویسندگان مسلمان و دانشمندان داخلی و خارجی در زمینه‌های مختلف مطالعه کرده بود که از حسین شخصیتی اندیشمند ساخته بود. حسین به عنوان سرباز به جبهه رفت؟
پیش از اینکه به خدمت سربازی برود، بسیجی‌وار به جبهه رفت. سه‌بار به منطقه اعزام شد. جانبازی در زمان جنگ تنها سعادتی بود که نصیب حسین شد. او با موج‌گرفتگی و اصابت ترکش به پایش جانباز شد. حسین سال ۶۸ درحالی‌که در امتحان ورودی دانشگاه شرکت کرده بود، به خدمت سربازی رفت.
گویا جانبازی در جنگ مقدمه‌ای برای شهادت او در دوران خدمت سربازی بود؟
من و حسین، چون دوقلو بودیم با هم به خدمت سربازی رفتیم. برادرم حسین در تاریخ ششم تیرماه ۶۸ در منطقه جنوب به دلیل برق گرفتگی حین انجام وظیفه به شدت آسیب دید و به بیمارستان منتقل شد و در نهایت در همان روز به شهادت رسید. پیکرش را ۱۲ تیر ۶۸ به زادگاهش گرمسار منتقل کردیم و در گلزار شهدای روستای هشت‌آباد به خاک سپردیم.
با توجه به علاقه او به نگارش و اجرای تئاتر آثاری هم از او بر جای مانده است؟
حسین چند نمایشنامه نوشته بود که «مقاومت»، «زخم‌ها» و «حدیث گل‌ها» از جمله آثارش بودند. او نمایشنامه‌هایی را در شهر‌های اطرف محل سکونت‌مان و حتی در ورامین اجرا کرد که هم خودش بازی می‌کرد و هم کارگردان آن آثار بود. رضا علویان یکی از دوستان حسین برایمان تعریف می‌کرد که در دهه فجر سال تحصیلی ۶۱ در مرکز تربیت معلم شهید مطهری داورآباد نمایشنامه «حدیث گل ها» را اجرا کردیم. حسین نقش شهید را بازی می‌کرد. بعد از آن با هم چندین برنامه تئاتر اجرا کردیم. هروقت ما می‌بریدیم، او می‌گفت: «توکلتان به خدا باشد.» حسین آن زمان ۱۵ سال بیشتر نداشت، ولی گروه را مثل یک مدیر رهبری می‌کرد.
اگر می‌شود ما را مهمان خاطره‌ای از برادر شهیدتان کنید.
حسین در ایام آموزشی به مرخصی آمد. برحسب اتفاق من هم به مرخصی آمده بودم. می‌خواستم برای انجام کاری به تهران بروم و برگردم. گفت: می‌توانی کاری برایم بکنی؟ پرسیدم چه کاری؟! گفت: تا پادگان ما بروی و از فرمانده درخواست کنی تا چند روز مرخصی‌ام را تمدید کند. به پادگان لویزان سر زدم و برای حسین چند روز مرخصی گرفتم. وقتی برگشتم و برگه را به دستش دادم، برایم پا کوبید و گفت: سپاس سرکار! کنجکاو شدم و پرسیدم:حالا برای چی مرخصی‌ات را تمدید کردی؟ گفت: کتابی را که شروع کردم نمی‌شود نصفه ر‌ها کنم و بروم. می‌خواهم این کتاب را تا آخر بخوانم و تمام کنم. حسین علاقه زیادی به کتاب خواندن داشت. ما را هم به این کار توصیه می‌کرد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار