کانال تلگرامی «کلبه اندیشه و فرهنگ» طی یادداشتی از تفاوت «نقد کردن» با «نق زدن» نوشت. چکیدهای از این یادداشت در ادامه آمده است: یکی از ویژگیهایی که روشنفکر را از «روشنفکرنما» یا همان «روشنفکرمآب» جدا میکند این است که روشنفکرمآب «نقد» نمیکند، بلکه «نق میزند». نقد کردن کار آسانی نیست! نقد کردن تخصص و مهارت و صرف وقت و انرژی میخواهد. اما شما میتوانید راجع به هر چیزی نق بزنید بدون اینکه کمترین وقتی صرف مطالعه و پژوهش آن کرده باشید!
«نق زدن» یک فرآیند «هیجانمدار» است. یعنی ما با نق زدن خشم و غممان را با دیگران در میان میگذریم و «درد دل» میکنیم، اما «نقد کردن» یک فرآیند «مسئلهمدار» است، ما هنگام نقد، خودمان را سبک نمیکنیم، بلکه مسئله را «حلّاجی» میکنیم!
«نق زدن» مخاطب تعریفشدهای ندارد، کافی است گوش مفت بیابی، ولی نقد کردن، مخاطب تعریفشدهای دارد! مخاطبِ روشنفکر پیش از همه، خود نهادهای قدرتاند و سپس کارشناسان، گروههای ذینفع، رسانهها و سایر منتقدان!
نقد کردن علاوه بر نیاز به دانش و مهارت و صرف وقت و انرژی، نیاز به شهامت و شجاعت دارد، شجاعت پرداخت هزینه! شما میتوانید در هر مهمانی که مینشینید و هر تاکسی که سوار میشوید نق بزنید، کسی کاری به کار شما ندارد! ولی اگر نقد خود را برای نهادهای قدرت و رسانهها ارسال کنید، باید آمادگی پرداخت هزینه را هم داشته باشید؛ لذا یکی دیگر از ویژگیهای روشنفکران که آنها را از روشنفکرمآبان جدا میکند «شجاعت» است!
البته اینجا لازم است راجع به گروهی از روشنفکران توضیح دهم که کار سختتری در پیش میگیرند و آن آگاهسازی تودههای مردم است. کسی که قرار است تودههای مردم را آگاه کند، از یکسو باید دارای دانش و مهارت نقد باشد و از سویی باید بتواند با زبان غیرتخصصی سخن بگوید! این کار شبیه «بندبازی» است. اگر کمی تخصصیتر سخن بگوید، مخاطبانش سخنش را نمیفهمند و اگر کمی عوامانهتر سخن بگوید، بهسرعت دچار «پوپولیسم» - عوامزدگی- میشود. بسیاری از روشنفکران که به این قلمرو پا گذاشتند یا از اینطرف یا از آنطرف فروافتادند. با این حال این قلمرو پرخطر را نباید خالی گذاشت چراکه با خالی گذاشتن این قلمرو، جا را برای «پوپولیستهای واقعی» باز میکنیم!
ویژگی مهم روشنفکران این است که تشکّل و شبکهسازی میکنند، روشنفکر اهل انزوا و در خود فرورفتن نیست. او از جامعه قهر نمیکند و ناامید نیز نمیشود چراکه از ابتدا هم توقع تغییرات دراماتیک نداشته است. روشنفکرمآبها ناامید و سرخوردهاند! شاید برخی از آنها روشنفکرهایی بودهاند که توقع زیادی از مردم و جامعه داشتهاند، آنها به دنبال «اتوپیا» - مدینه فاضله- بودهاند و ناکام ماندهاند!
روشنفکر به حرکت دائمی و پله پله اجتماع امیدوار است؛ لذا تماسش را با جامعه حفظ میکند و تیم و تشکّل میسازد. منظور از تشکل، محفل نیست، بلکه نهادهای مدنی است، نهادهای مدنی شناسنامهدار که بهطور دائمی رشد میکنند و با جامعه بیرون از خود ارتباط برقرار میکنند، اثر میگذارند و اثر میپذیرند!