انجمن شهر ازابداعات بلدیههایی بود که پس از عبور از سال ۱۳۰۰ شمسی میرفتند تا ضمن آرایش بلاد کشوربه بهره برداری سیاسی واقتصادی ار آنها بپردازند. از این جهت اعضا آن که هفت نفر بودند ازمیان ثروتمندان وافراد با نفوذ از جمله بازاریان. ملاکان. پزشکان و روزنامه نگاران بانفوذ انتخاب ومنصوب میشدند تا نیازمنددریافت حقوق و رانت خواری و حتی بودجه نباشند و تنها از تواناییهای اقتصادی واجتماعی خود درراه رفع معضلات ومشکلات شهر بهره جویند. این نهادها که پس از انقلاب به شوراهای اسلامی شهر وروستا تبدیل گردیدند فرم دیگری پیدا کرد تا شاید دموکراتیک ترباشد وآراء مردم آنها را انتخاب نمایند.
غافل از اینکه ورود این افراد اولین چالشی که پیدا میکرد تامین اعتبار برای پرداخت حقوق ومزایا ودیگر هزینههای سرسام آورآنها بود تا ناچاربه روایتی تابع شهرداریها باشند حال آنکه در گذشته اینگونه نبود زیرااعضا انجمن شهرها ضمن اینکه تواناییهای لازم اقتصادی و اجتماعی را داشتند نیازمند به شهرداریها نبودند تا وامدار نظریات تحملی آنها باشند. امروز این نهاد رنگ دیگری پیدا میکند، زیرا شهرداران نه تنها تابع مقررات مطلق مصوبات شوراها نیستند بلکه به روایتی اکثر پیش نویسهای قوانین ومقررات شهروندی از کانال شهردار وزیر مجموعه آن به دیبر خانه شوراها واصل میگردد که این یک نقص واضح تعریف نشده است، زیرا شهرداری باید تنها کمبودهای اجرایی وحفرههای موجود را به شورا بمنظور پیدا کردن راهکار ارائه دهند نه اینکه تصویب آئین نامه های از پیش نوشته را تحمیل نموده و توجهی به منافع شهروندان در این میان نداشته باشند بلکه آنچه افق دید محدود است تامین درآمد هرچه بیشتر باشد تا بتوانند بواسطه آن اعمال قدرت دردیگر امورازجمله سیاسی واجتماعی نمایند زیراا ز بیشتر شمول در قانون محاسبات معاف هستند. بنابر این نیازمند رسیدگی وتایید اسناد مالی توسط ذیحسابان وزارت امور اقتصادی ودارایی ودیوان نمیباشند تا یکی از خصولتیهای صدر نشین برای ایجاد تنشهای اقتصادی. سیاسی و اجتماعی در جامعه باقی بمانند!
نگاهی گذرا به مصوبات این شوراها وبخصوص در کلان شهر ۱۲ میلیون نفری پایتخت بخوبی میتواند شاهدی برای این مدعا در دوران چهارساله پنجم باشد که این روزها در حال به اتمام رسیدن است، اما آنچه باقی مانده وتوصیههای دقیقه نودی توسط مرامهای جریانی است که در گوشههایی با افتتاحهای نیم بند انجام میشود دراین شورارنگ دیگری پیدا کرده است که باید پرسید آیا تنها معضل و مشکل لاینحل موجود در جامعه هشتاد و دو میلیون نفری کشور نگهداری و سگ گردانی درمیان دیگراقشاروبخصوص ورود به فضاهای سبز شهری است که محل امن و منزه تعریف شده؟! مگر دین مقدس اسلام وبخصوص در مذهب ناب اثنی عشری. سگ از جیوانهای نجس تعریف نشده که حتی ترشح آب دهان آن هم میتواند بیماریهای مختلف را تسری دهد و محیط اطراف را آلوده کند؟! حالا چراشورای به اصطلاح اسلامی پایتخت بجای رفع چالش ودفع شرمعضلات بجا ماندهای که اهالی این کلانشهر ۱۲ میلیون نفری را به مصیبت ومرارات کشی انداخته مشغول انجام امورلاکچریهای بجا مانده، چون تغییر اسامی کوچه و خیابان شهر شده اند تا نوستالژیهای آن را که تنها دلخوشیهای یادگار از سالهای اول انقلاب ودفاع مقدس برای اهالی آن است زیروروشو؟! اوقات فراغت را صرف پیدا کردن راهکارهایی تازه بمنظور ورود بی قید وشرط سگها به بستر جمعه همطراز یک شهر وند مینمایند؟! زهی تاسف برای این گروه که چهار سال امور پایتخت ۱۲ میلیون نفری کشوری در تیررس همه تهمتها عهده دار بودند و این لحظات واپسین را به جای رفع ودفع چالشهای متعدد موجود صرف مسائلی پیش پا افتاده میکنند که از آغاز باید سدی درمقابل عملیاتی شدن وپا گرفتن آنها بودند!
آیا بهتر نیست همتهای چهار سال گذشته والطاف و ایثاری که به مردم در دامنه این کلان شهر داشتید کافی بدانید وچند روز باقی مانده را هم، چون گذشته به استراحت مطلق بپردازید و سری به خانه ویلاهای فیروز کوه بزنید وخرده فرمایشیهای دوستان و آشنایان را دردوایرمختلف حل وفصل کنید و اجازه دهید شهروندان هم روزهایی را بدون حضورسنگین سایه شما در آرامش سپری نمایند؟! باور کنید چهار سال است زمزمه میکنند «از طلا بودن پشیمان گشته ایم «که این روزهای باقی مانده «مرحمت فرموده مارا مس کنید».