حامیان توافق هستهای بعد از انبوهی از مشکلات اقتصادی، سیاسی و معیشتی و حتی امنیتی حاصل از برجام و پایان دولت متبوع خود نیز دست از حمایت از این سند برنداشتهاند و تلاش میکنند دولت رئیسی را بالاجبار در ریل مذاکرات برجامی قرار دهند تا علاوه بر احیای برجام با همان کیفیت، وادار به مذاکرات غیربرجامی نیز شود.
هدف جریان غربزده از فشار زودهنگام به دولت رئیسی آن است که دولت آینده و وزرای آن از ریل ترسیم و تعبیه شده برای اداره کشور که همان توسعه برونزا (با محوریت ایجاد یا انعقاد توافقنامههای دو یا چندجانبه با غرب یا عضویت در شبه سازمانهای بینالمللی) است، تخطئی نکرده و در همین مسیر گام بردارد. جدا شدن کشور از چنین مسیری یعنی فاصله گرفتن از الگویی که جریان غربزده طی هشت سال گذشته برای ترسیم و تدوین آن زحمتهای فراوانی را متحمل شده است. در یکی از مهمترین اقدامات این جریان برای سرپانگه داشتن الگوی مورد اشاره، گرانی و تورم و بیکاریهای بعضاً قابل تأمل قابل ردیابی است، به طوری که برای آنکه افکار عمومی به این باور برسند که بدون برجام و تعامل یکجانبه با غرب باید زندگی مشقتباری را در عرصههای مختلف اقتصادی، معیشتی و اجتماعی و سیاسی تجربه کنند و شکلگیری چنین طرز تفکری به منزله فشار مردم بر حاکمیت برای پذیرش توافقات و شروطی است که نه تنها با ماهیت انقلاب در تناقض است بلکه با استقلال کشور نیز در پارادوکس است، موانع غیرقابل برداشتی نیز در مسیر توسعه و پیشرفت کشور قرار میدهد.
فشار بر دولت نوپای رئیسی برای ادامه مسیری را که دولت روحانی آغاز کرده است میتوان در موضعگیری سیاستمداران جریان مدعی اصلاحطلبی و رسانههای وابسته به این جریان به وضوح مشاهده کرد. کمتر روزی است که وابستگان به این جریان در جهت سیاست مورد اشاره اقدامی را صورت ندهند.
رئیسی برجام را کنار بگذارد، اقتصاد ایران ونزوئلایی میشود
به عنوان نمونه مهدی پازوکی، مشاور نوبخت در سازمان برنامه و بودجه و یکی از چهرههای جناح مدعی اصلاحطلبی طی یادداشتی در روزنامه آرمان با عنوان «برجام؛ سد راه ونزوئلاییشدن اقتصاد ایران» مینویسد: «باید به این توجه داشت که هر روز عقب افتادن پذیرش برجام برای کشور و مردم به ویژه تودههای آسیبپذیر هزینه دارد. اگر همچنان رقابت بین افزایش تورم و دستمزد را ادامه بدهیم، قطعاً میتواند تبعات منفیای همچون ونزوئلاییشدن داشته باشد. در ونزوئلا یکباره ارزش پول ملی در مقابل ارزهای رایج بینالمللی کاهش پیدا کرد و به این حال و روز افتاد، قطعاً دولت رئیسی اگر برجام را نپذیرد به شدت ارزش پول ملی دچار خدشه خواهد شد.»
روزنامه شرق نیز در بخشی از گزارشی که با همین رویکرد نوشته شده است، تلاش میکند بنبست رسیدن برجام را به دلیل نقشآفرینی منتقدان دولت عنوان کند، بدون آنکه مسئولیتی برای روحانی و وزیر امور خارجه کشور یا سایر مقامات دولتی عنوان کند! این روزنامه مینویسد: «با دخالتهای منتقدان دولت... نتیجه این شد که مهمترین پرونده دستگاه دیپلماسی دولت روحانی، با وجود سالها تلاش این دولت، به نتیجه نرسد و نیمهتمام به دولت آینده تحویل داده شود. شاید به این ترتیب، آخرین انتقام از وزیر خارجه گرفته شود، اگرچه این انتقام به قیمت چند ماه تحریم بیشتر باشد.»
تعمیم برجام به سایر حوزهها
صادق زیباکلام نیز طی یادداشتی در یکی از روزنامههای زنجیرهای مینویسد: «تاکنون بسیار در خصـوص برجام و آینده آن در دوران پساروحانی و دولت آقای رئیسی صحبت شده و هر کسی موافق یا مخالف این توافق به اظهارنظر پرداخته است، اما آنچه مسلم است اینکه به نظر میرسد مسائلی همچون تحریمها، برجام و FATF همه در دولت آقای رئیسی به سرانجام رسیده و حل و فصل خواهند شد، اما مشکل اساسی در بخش دیگری از توافقاتی است که میان ایران و امریکا صورت بگیرد، یعنی بحث قدرت دفاعی ایران و مسائل منطقهای که بسیار روی آن تأکید میشود.»
این چهره غربزده در ادامه مینویسد: «در برجام بحث فعالیتهای دفاعی مسئلهساز نبود و مطرح نشده بود و به نظر میرسید امریکاییها امیدوار بودند فعالیتهای نظامی ایران با توجه به فضای دوستانهای که بعد از برجام بهوجود آمده بود، بیشتر مدیریت میشد... ما تاکنون گفتهایم که تحت هیچ شرایطی فعالیتهای دفاعی خــود را به مذاکره نمیگذاریم که راهحل و فرمولی پیدا شود، اما نمیدانم که ایستادگیها تا کجا خواهد بود، البته باید اذعان داشت که اگر هیچ گونه توافقی هم در خصوص مسائل مطرح شده در برجام ۱۴۰۰ صورت نگیرد، برجام آیندهای نخواهد داشت... البته بهنظر میرسد به احتمال زیاد توافق صورت خواهد گرفت چراکه واقعاً راه دیگری نیست.»
سیدمرتضی افقه، اقتصاددان جناح مورد اشاره نیز در گفتوگویی ادعا میکند: «اگر مشکل برجام حل نشود رئیسی در هیچ بُعد اقتصادی موفق نخواهد شد. ما با پول نفت ناکارآمدیهای مدیریتی را میپوشانیم، اگر اجرای برجام ادامه پیدا میکرد وضع ما اینقدر بد نبود... تا به امروز یارانهها هدفمند نشده و این امکان هم وجود ندارد.»
فشار موازی غرب به دولت رئیسی
دولت آینده از هم اکنون برای ادامه روند هشت ساله در عرصه سیاست خارجی تحت فشار داخلی و خارجی قرار گرفته است، کمااینکه موازی با فشار جماعت مورد اشاره در داخل کشور، غربیها نیز عملیات روانی- رسانهای خود در کنار فشارهای اقتصادی را برای حفظ ریل مذاکره و توافق با طرف ایرانی تشدید کردهاند. در حالی که رابرت مالی اواسط هفته اخیر از بینتیجه بودن فشارهای حداکثری به ایران سخن به میان آورد که دلایل متفاوتی وجود دارد که اثبات میکند، طرف امریکایی چنین مواضعی را با هدف ترغیب طرف ایرانی برای انجام مذاکرات جدید اتخاذ میکند و گزینه استمرار فشارهای اقتصادی و معیشتی به ایران در قالبهای مختلف همچنان مهمترین و مؤثرترین گزاره غرب برای تقابل با جمهوری اسلامی ایران است. ادعای رابرت مالی در حالی است که خبرگزاری رویترز به نقل از منابع آگاه از گزارشی تحت عنوان «طرح در دست بررسی امریکا برای اعمال محدودیت بر تجارت نفتی ایران و چین» سخن به میان آورده است و تأکید میکند چنانچه با برخی از اهرمهای به کار گرفته توسط ایالات متحده ایران به ادامه مذاکره ترغیب نشود، با اعمال مجازات بیشتر علیه تهران از طریق اعمال محدودیت بر صادرات فزاینده نفت تحت تحریم ایران به چین، دولت رئیسی را به پای میز مذاکره بکشاند.
این خبرگزاری به نقل از یک مقام امریکایی مینویسد: «ایالات متحده در حال بررسی اعمال محدودیت بر فروش نفت ایران به چین است، زیرا به ادعای آنها تهران ممکن است به مذاکرات هستهای بازنگردد یا در زمان بازگشت، موضع سختتری را اتخاذ کند.» در بخش دیگری از این گزارش میآید: «واشنگتن در اوایل سال جاری به پکن گفت هدف اصلیاش احیای توافق هستهای ۲۰۱۵ ایران است و با فرض بازگشت به موقع، نیازی به مجازات شرکتهای چینی که با نقض تحریمهای ایالات متحده نفت خام ایران را خریداری کردهاند، نیست.»
هدف مشترک
همانگونه که اشاره شد، هدف همزمان غرب و غربزدههای داخلی از اعمال فشارهای روانی، رسانهای و اقتصادی به دولت رئیسی آن است که این دولت از الگویی که برای شکلگیری و ساختارسازی آن هشت سال تلاش شده و جامعه ایرانی نسبت به این الگو به نوعی شرطی شده است، تخطی نکند و رفتار و رویههای خود به ویژه در عرصه سیاست خارجی را بر این مبنا سازگار کند و به زعم این دو جریان، سازماندهی چنین الگویی در دولت آتی به معنای حرکت در مسیر تغییر ماهیت انقلاب است.