کد خبر: 1059106
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۳۰ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۸:۰۸
کرونا، آزمون بزرگ مسئولیت اجتماعی
مسئولیت اجتماعی یک چارچوب اخلاقی و بیانگر این است که هر نهاد، سازمان یا فردی باید با اخلاق و حساسیت نسبت به مسائل اجتماعی، فرهنگی و محیطی رفتار کند تا به نفع جامعه بینجامد. به جمعی بیش از دو نفر اجتماع می‌گویند حال خانه باشد، مدرسه باشد، محل کار یا به وسعت یک کشور. پس طبیعی است که وظیفه هر کدام از این اجتماع و نوع مسئولیت‌ها در آن متفاوت باشد
مرضیه بامیری

مسئولیت اجتماعی یک چارچوب اخلاقی و بیانگر این است که هر نهاد، سازمان یا فردی باید با اخلاق و حساسیت نسبت به مسائل اجتماعی، فرهنگی و محیطی رفتار کند تا به نفع جامعه بینجامد. به جمعی بیش از دو نفر اجتماع می‌گویند حال خانه باشد، مدرسه باشد، محل کار یا به وسعت یک کشور. پس طبیعی است که وظیفه هر کدام از این اجتماع و نوع مسئولیت‌ها در آن متفاوت باشد. یعنی اگر شما پدر یک خانواده هستی نقشت در قالب، ولی متفاوت است با برخوردی که در جامعه بیرون از خانه نشان می‌دهی. یا به همین نسبت تفاوت رفتار در مترو یا محل کار و... در یک جامعه آرمانی همه مسئولیت خود را به درستی ایفا می‌کنند واگر خطا یا اشتباهی مرتکب شوند به آسانی نقدپذیرند و در جهت اصلاح رویه برمی‌آیند، ولی در جامعه‌ای که مردمش هر کدام ساز خودشان را می‌زنند و تک‌بعدی به شیوه خودشان تصمیم می‌گیرند، فقط به رأی خود احترام قائلند و همه جامعه منهای خود را در اختیار خودشان می‌دانند نمی‌توان انتظار اصلاح و پیشرفت داشت. شاید یک کشور پیشرفت تکنولوژی پرشتابی در رقابت با سایر ملل داشته باشد، ولی برای پیشرفت و اعتلای فرهنگ آن جامعه باید به یک وحدت جمعی رسید. چیزی که متأسفانه اکنون فقدانش در کشورمان بیداد می‌کند. این روز‌های سیاه کرونایی حال همه را بد کرده و کلاف غم و ماتم را به دست و پای افرادی بسیار پیچانده است. حالا بیش از هر وقت دیگری مسئولیت اجتماعی معنی می‌یابد و اگر هر یک از ما شخصاً وظایف اجتماعی خود را به درستی ایفا کنیم زودتر به ایمنی جمعی خواهیم رسید.

ماسک کوچک‌ترین وظیفه اجتماعی است
این روز‌ها زدن ماسک از نمونه‌های بارز مسئولیت‌پذیری است. اگر کسی را بدون ماسک در خیابان یا جمعی دیدید بی‌مسئولیتی‌اش را به تمام وظایفش در عرصه‌های مختلف تعمیم بدهید. زیرا کسی که خودخواهانه از زیر بار مسئولیت حیاتی در دوره پاندمی شانه خالی می‌کند به یقین پدر، همکار یا همسر مسئولی نیز نخواهد بود و چنین آدمی کلاً تعطیل است. رؤیا کمالی ۳۷ ساله خانه‌دار می‌گوید: «همسایه‌مان می‌خواست برای همسرش سوپ بپزد، آمد در خانه به او هویج دادم. وقتی حالشان را پرسیدم گفت همسرش تب دارد، بدنش درد می‌کند و می‌خواهد تا وقتی جواب تستش می‌آید درمان احتمالی را آغاز کند، ولی دردناک ماجرا اینجاست که عصر دست بچه‌اش را گرفت و برد شهر بازی، بعد هم خانوادگی برای فرار از ملال‌های رومزه به فروشگاه رفتند و کلی خرید کردند. در دلم نگران آدم‌هایی شدم که در تمام این چند ساعت با او در تماس بودند. خدا می‌داند با این بی‌احتیاطی جان چند نفر به خطر افتاده است. فردای آن روز وقتی دیدمش در شوخی‌هایم حرف ماسک را وسط کشیدم. صریح پاسخ داد هنوز که جواب تستش نیامده. بعد هم نه سرفه دارد نه عطسه، فقط بدنش درد می‌کند. مشت نمونه خروار است. شما این همسایه ما را تعمیم بدهید به کل جامعه. چند نفر تست داده‌اند و در ۷۲ ساعت انتظار برای دریافت پاسخ ناقل بیماری بوده و عده زیادی را مبتلا کرده‌اند؟ یا فکر کنید چند نفر کرونای خفیف دارند، ولی به خاطر طرد نشدن از محیط کار و دوستان آن را بروز نمی‌دهند و در جامعه خیلی عادی رفتار می‌کنند انگار هیچ ویروس شاخداری در جانشان لانه نکرده است. یا همه برای هم نسخه رعایت پروتکل می‌پیچیم، ولی به خودمان که می‌رسد می‌گوییم حساب ما جداست. ما رعایت می‌کنیم! یکی گفت مراقبم و رفت شمال، یکی گفت مراقبم و رفت زیارت، یکی رفت مراکز خرید غیرضروری و عده زیادی هم به مناسبت‌های مختلف دور هم جمع شدند و در حالی که بدون ماسک بودند ادعا داشتند پروتکل را رعایت می‌کنند. حالا شما تصور کنید با این حجم از مسئولیت‌پذیری، دلتا بخواهد پایش را از روی خرخره‌مان بردارد و راهش را بکشد و برود.»
وی ادامه می‌دهد: «باور کنید من اگر دختر داشتم و در این برهه خواستگار داشت حتماً نگاه می‌کردم به رفتارش با این ویروس. اگر اهل ماسک نبود، اگر پیشنهاد عروسی و مهمانی و کافی‌شاپ داد درجا جواب منفی می‌دهم. نه این که شعار باشد. نه! ولی به عقیده من کسی که برای سلامتی خودش در وهله اول و سپس جان عزیزانش احترام قائل نیست، جان دختر من هم برایش مهم نیست و نمی‌تواند مسئولیت یک زندگی را برعهده بگیرد. زمانی آن‌ها که دلسوز بودند داوطلب جبهه می‌شدند. حالا دلسوزی یعنی مراقبت و صیانت از جان خودت و دیگران. چرا عده‌ای فکر می‌کنند فقط آن‌ها نفس‌شان در ماسک می‌گیرد، فقط آن‌ها با ماسک زیر عینک ناراحتند یا روی بینی و صورتشان خط می‌افتد؟ بقیه آدم نیستند؟! یعنی معنی اضطرار را نمی‌فهمند؟»

مرگ را به شوخی گرفته‌اند؟!
خدا می‌داند روز‌های پیش از محرم شبی چند بار بوق‌بوق کاروان عروس را می‌شنیدم. کاروانی که دیگر برایم نماد شادی و زندگی نبود و بوی مرگ به مشامم می‌رسید. با خودم می‌گفتم من در این دنیا نیستم و کرونا برایم جدی است یا این‌ها مرگ را به شوخی گرفته‌اند؟ یعنی این آمار روزانه مرگ ضربدر ۵/۲ را نمی‌شنوند یا جان آدم‌ها برایشان مهم نیست؟ شاید هم فکر می‌کنند مرغ همسایه غاز است و مرگ خوب است، ولی برای همسایه! چرا در این جهنم کرونایی که روزگار همه را سیاه کرده داغ بیشتر به دلشان می‌نشانند؟ یعنی نمی‌دانند ممکن است از حجله راهی دیار باقی شوند؟ بدون عروسی و جار و جنجال نمی‌شود خوشبخت شد؟ نمی‌شود این‌همه بریز و بپاش اضافه را در بوق و کرنا نکرد و در سر فامیل و فضای مجازی نکوبید؟ مدت‌هاست نمی‌توانم درکشان کنم که با کدام انگیزه در چنین شرایط پراضطرابی بساط شادی برپا می‌کنند؟ آدم‌های زیادی دیدم که واکنش منظقی داشتند. یکی می‌گفت پسرش عروسی نگرفت و با یک مراسم خودمانی ساده رفتند سر زندگی‌شان. یکی گفت با سفر دو نفره زندگی را آغاز کردند و پول عروسی را زدند به زخم زندگی‌شان. ولی آدم‌های بی‌مسئولیت زیاد هم دیدم که گفتند مگه می‌شه دختر بی‌عروسی بره خونه بخت؟ تمام عمر است و یک شب عروسی، فامیلا چی میگن، برا بچه‌های فامیل زحمت کشیدم حالا نوبت بچه خودمه که واسش جبران کنن. مگه بچه من زیر بوته عمل اومده که بی سر و صدا بره سر زندگیش و هزاران تصورات ذهن‌های بیمارگونه که بیماری روحشان را به پای جان آدم‌ها کشاندند و در همان بساط پرزرق و برق شدند بلای جان آدم‌هایی که به ظاهر دوستشان داشتند و از مهمان‌های ویژه بودند. علیرضا ابطحی کارمند می‌گوید: «من به عروسی برادرزاده‌ام دعوت شدم. یک هفته عذاب کشیدم تا تصمیم درست بگیرم. هر شب با خواهر و برادر‌ها گفتگو و بحث داشتیم تا بالاخره تصمیم بگیریم برویم یا نرویم. من و یکی از برادرهایم به شدت مخالف بودیم و اصل کارشان را بی‌احتیاطی می‌دانستیم، ولی خواهرم که عمه داماد بود پای احساس را وسط آورد و گفت نمی‌شود عمه در مراسم برادرزاده‌اش نباشد. برویم، ولی کوتاه و با رعایت فاصله و ماسک و... پای جان آدم‌ها وسط بود. مخصوصاً آدم‌هایی مثل من که پیوند عضو داشتند و نباید سیستم ایمنی‌شان تحلیل می‌رفت و تهدید می‌شد. همسرم مخالف رفتن بود و خلاصه با هر دعوا و جدلی بود من پیه ناراحتی برادرم را به تن مالیدم و نرفتم. فقط یک سبد گل و هدیه‌اش را برایش فرستادم که یک وقت غیبتم را به حساب هدیه ندادن ننویسند، ولی خواهرم رفت. زن‌ها عاشق عروسی‌اند مخصوصاً ما که یک سال و نیم بود عروسی نرفته بودیم. یکی دو روز با ما سرسنگین رفتار کردند و عمق ناراحتی‌شان را نشان دادند. ولی برای من و خانواده‌ام حفظ سلامتی‌مان در اولویت بود. بعد از دو روز بیش از ۱۵ نفر از مهمان‌های عروسی کرونای دلتا گرفتند و حال مادر عروس از همه بدتر بود. خواهرم را اجازه ندادند در ICU ملاقات کنم، ولی اصرار خانواده جانم را معجزه‌آسا نجات داد. می‌خواهم بگویم اگر کسی با بی‌مسئولیتی به جای همه تصمیم گرفت بقیه وظیفه دارند طبق مسئولتی که دارند از پذیرش دعوت امتناع کنند. عذر بخواهند عروسی نروند. عذر بخواهند مهمانی تولد نروند. عذر بخواهند و در مراسم شام غریبان اموات در خانه‌های در بسته و کیپ نروند. باور کنید نه گفتن نشانه بی‌شعوری نیست. میزبان بودن در این شرایط بحرانی نشانه کمال و ادب نیست. عین بی‌مسئولیتی و فقدان وجدان اجتماعی است. اگر به مراسم سوگواری دعوت شدید نه بگویید. مطمئن باشید زنده شما بیش از مرده آن مرحوم ارزشمند است.»
عزاداری بدون رعایت شیوه‌نامه
بعضی‌ها من را یاد زمان انقلاب می‌اندازند. می‌خواستند از دست ساواک در امان بمانند در خانه تجمع می‌کردند. مسجد و دورهمی ممنوع بود، ولی بساط سبزی پاک کردن و آش نذری خانم‌ها خودش محفل سیاسی بود و همفکر‌ها را دور خودش جمع می‌کرد. یا راننده‌ای که برای فرار از پلیس از بیراهه می‌رود. حالا هم مثل آن روز شده. خیلی‌ها به خاطر شیوه‌نامه‌های بهداشتی فعالیت دسته‌ها و تکایا را به خانه کشانده‌اند. فکر می‌کنند ویروس فقط با دسته و زنجیر و میکروفون مداح دست به یقه است. فکر می‌کنند زدن ماسک در دسته اجباری است، ولی خاله و عمه و زن همسایه احترام می‌کند و تذکر نمی‌دهد. این‌طوری هم دل‌مان دلی می‌شود و حال و هوا عوض می‌کنیم، هم دو قطره اشک برای سیدالشهدا (ع) می‌ریزیم. مداح و دورهمی و پذیرایی و فاصله کمتر در خانه‌ها یعنی سلام دلتا سلام مرگ دسته‌جمعی! اگر بیماری زمینه‌ای دارید، اگر کمی بی‌حالید و بدنتان کوفته است، اگر احساس می‌کنید جلوی کولر خوابیده‌اید و بدنتان چاییده لطفاً به مراسم نروید و به بهانه ارادت به امام حسین (ع) و شرکت در عزاداری خانواده دیگری را به سوگ ننشانید.

مسئولیت اجتماعی در فضای مجازی
یادتان باشد هر کدام از ما علاوه بر زندگی واقعی در دنیای واقعی مسئولیتی در دنیای مجازی داریم. این روز‌ها بسیاری از تصمیم‌ها و فرهنگ‌های اجتماعی بر حسب نظرات و استقبال کاربران اتخاذ می‌شود. پس ما بدون اینکه از خانه بیرون برویم در حال انجام وظیفه هستیم. هر لایک بی‌ربط از آدم‌های غیرواقعی یعنی ضربه بر پیکره فرهنگ. پیروی از هشتگ‌های بی‌مورد و بزرگ جلوه دادن زندگی خودمان در فضای مجازی ممنوع!
الان که همه مردم میهن دردی بزرگ بر سینه دارند روا نیست عکس سفره‌های رنگین و سفر‌های کیش و آنتالیا را استوری کنیم. حق نداریم خودمان تبلیغ زیر پا گذاشتن پروتکل‌ها را کنیم و سپس برای حفظ ظاهر هشتگ در خانه بمانیم بزنیم. بلاگر‌ها این روز‌ها نقش مهمی در افکار عمومی دارند. آن‌ها با تولید محتوا‌های غیراساسی و زندگی‌های لاکچری غیرواقعی مردم را به بیراهه می‌کشانند و شما را وامی‌دارند در این روز‌های کرونایی از مراکزی که آن‌ها برایتان تبلیغ می‌کنند خرید کنید. آن‌ها به خاطر درآمد‌های نجومی خودشان شما را به دام کرونا می‌کشانند و به دل مراکر خرید و حراج‌ها و... می‌فرستند. آن‌ها فقط به فکر پول هستند و شما پلکان خوبی برای این خواسته‌شان هستید. زندگی اغلب آن‌ها غیرواقعی است. یادتان باشد آن‌ها مجبورند برای شما تولید محتوای هرچند مزخرف کنند، ولی شما مجبور نیستید صفحاتشان را دنبال کنید. این روز‌های سخت برای همه مردم خواهد گذشت و آخرش روسیاهی به زغال می‌ماند. کاش بعد از تمام این هیاهو‌ها و سپری شدن این روز‌های سخت دادگاهی عمومی تشکیل شود و تمام آدم‌هایی که در این یک سال و نیم نقشی در دل‌آزردگی حتی یک نفر داشته‌اند مجازات شوند. آن‌ها که ساز مخالف زدند، آن‌ها که مردم را از واکسن ترسانند، آن‌ها که خندیدند و کرونا را به تمسخر گرفتند، آن‌ها که آب مقطر به جای واکسن ساختند تا جیب مردم بی‌گناه و ترسیده را خالی کنند، آن‌ها که ماسک نزدند، آن‌ها که عروسی گرفتند و همه آن‌هایی که با خودخواهی تمام به گسترش و جولان کرونا دامن زدند.

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۳
علی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۲۵ - ۱۴۰۰/۰۶/۰۶
1
1
چرا به مردم با ترویج ماسک زدن و واکسن زدن خیانت میکنیم؟ آیا عوارض کرونا بیشتر است یا ماسک و واکسن. یا این که کلا منافع پزشکان در خطره؟
پاسخ ها
ناشناس
| Sweden
۰۶:۴۰ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۰
ملا نصرالدین در کتابی خواند کسانی که سبیل بلند دارند به نوعی احمقند نگاهی به سبیل انداخت و گفت نکند درست باشد و مردم مرا احمق بدانند هر چه گشت چیزی برای کوتاه کردن آن نیافت لاجرم سبیل را روی شمع گرفت وقتی صورتش سوخت کتاب را برداشت بر حاشیه آن نوشت امتحان شد صحیح است
علی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۲۵ - ۱۴۰۰/۰۶/۰۶
1
0
چرا به مردم با ترویج ماسک زدن و واکسن زدن خیانت میکنیم؟ آیا عوارض کرونا بیشتر است یا ماسک و واکسن. یا این که کلا منافع پزشکان در خطره؟
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار