کد خبر: 1059355
تاریخ انتشار: ۰۱ شهريور ۱۴۰۰ - ۲۰:۴۰
یادکردی از سردار شهید حاج‌رضا فرزانه که به تازگی پیکرش تفحص و تشییع شد
همین چند روز پیش بود که خبر شناسایی پیکر و سپس تشییع سردار شهید مدافع‌حرم حاج‌رضا فرزانه مخابره شد. حاج‌رضا از رزمندگان قدیمی لشکر ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) در دفاع مقدس بود که در یکی از آخرین سمت‌های زمینی‌اش به فرماندهی این لشکر رسید و پس از بازنشستگی، رهسپار جبهه دفاع از حرم شد. یادکردی از این شهید بزرگوار را به مناسبت تفحص و تشییع پیکرش پیش رو دارید.
علیرضا محمدی

همین چند روز پیش بود که خبر شناسایی پیکر و سپس تشییع سردار شهید مدافع‌حرم حاج‌رضا فرزانه مخابره شد. حاج‌رضا از رزمندگان قدیمی لشکر ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) در دفاع مقدس بود که در یکی از آخرین سمت‌های زمینی‌اش به فرماندهی این لشکر رسید و پس از بازنشستگی، رهسپار جبهه دفاع از حرم شد. یادکردی از این شهید بزرگوار را به مناسبت تفحص و تشییع پیکرش پیش رو دارید.

چهار سال قبل از شهادت حاج‌رضا فرزانه برای اولین بار او را در مریوان ملاقات کردم. تیرماه ۱۳۹۰ برای شرکت در یک همایش به مناسبت سالروز ربایش حاج‌احمد متوسلیان به مریوان رفته بودم که یک شب موقع صرف شام، پاسدار‌های لشکر عملیاتی ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) اطلاع دادند فرمانده لشکرشان در جمع حضور دارد.
به دنبال سردار فرزانه در رأس مجلس گشتم، اما او را در میانه جمع دیدم. با دو، سه نفر از فرمانده گردان‌ها و دیگر رزمنده‌های لشکر نشسته بود و شام می‌خورد.
در همان برخورد اول تواضع و صفای حاج‌رضا توجهم را جلب کرد. فروتنی‌اش در ذات بود، نه اینکه بخواهد خودش را خاکی نشان بدهد.
به نظرم رسید از آن بچه‌های جنوب شهری بی‌شیله پیله است که جوانی‌اش را در جبهه‌ها صرف کرده و حالا که سمتی یافته و درجه‌ای روی دوشش نصب شده است، هرگز گذشته پرافتخار خود در جبهه‌ها را فراموش نکرده و امروز هم مثل دیروز، خاکی و مخلص مشغول خدمت است.
چنین برداشتی از شخصیت حاج‌رضا باعث شد در میان ده‌ها و بلکه صد‌ها مصاحبه و گفتگو، چهره و نام او در ذهنم ماندگار شود.
چند سال بعد که خبر رسید حاج‌رضا فرزانه در جبهه مقاومت اسلامی به شهادت رسیده و پیکرش مفقود شده است، یقین کردم که برداشتم از اخلاص و روحیه جهادی او بیراه نبوده است.
حاج‌رضا روز ۲۲ بهمن ماه ۱۳۹۴ در سن ۵۱ سالگی در جبهه سوریه آسمانی شده بود.
چند ماه بعد از شهادت او، توفیقی به دست آوردیم تا به دیدار خانواده‌اش در محله مهرآباد جنوبی برویم. آنجا منزل پدری شهید بود.
همانجا که حاج‌رضا متولد شده و کودکی و جوانی‌اش را آنجا گذرانده بود. در دوران دفاع مقدس محله مهرآباد از آن محله‌های پر رزمنده و پر شهید دفاع مقدس بود. حاج‌رضا هم یکی از همین رزمنده‌ها بود که چند سال در جبهه‌ها حضور یافت و درخشان‌ترین و حساس‌ترین مقاطع عمرش را در کوران حوادث جنگ سپری کرد.
همسر شهید می‌گفت: شهریور ۶۳ با هم ازدواج کردیم. شاید باورش برای دیگران سخت باشد که حاجی تنها دو روز بعد از ازدواجمان باز راهی جبهه شد. یادم است یکی از دوستانش به نام حاج اصغر گفته بود آقا رضا شما تنها دو روز از ازدواجتان می‌گذرد می‌خواهی جبهه بروی؟ حاج رضا هم گفته بود: «بله می‌روم و می‌دانم که همسرم این راه را پذیرفته است و مسیری را که می‌روم، قبول دارد.»
شهید فرزانه بهترین لحظات زندگی‌اش را در جبهه‌ها سپهری کرده بود. اما نه، بهترین لحظات برای آدمی مثل او خدمت در جبهه‌ها بود. در واقع امثال حاج‌رضا، گوهر وجودشان را در جهاد درخشان‌تر از هر زمان دیگری می‌دیدند. به همین خاطر بود که شهید فرزانه سال‌ها بعد از بازنشستگی دوباره رخت رزم برتن کرد و برای دفاع از حریم اهل بیت به کشور سوریه رفت.
آنجا آخرین آوردگاهی بود که حاج‌رضا واردش شد و همانجا نیز برات شهادت را گرفت. او که سابقه مجروحیت در دفاع مقدس را داشت، در جبهه دفاع از حرم شهید شد و چند سال نیز پیکرش مفقود ماند تا مدال گمنامی را نیز در پرونده جهادی‌اش به ثبت برساند. روحش شاد و نامش گرامی باد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار