گرد و غبار ناشی از خروج آشوبآفرین امریکا از افغانستان فرو نشسته است. ماجرا با پیشبینیهای نادرست در مورد طول عمر دولت افغانستان آغاز شد. با وجود انبوه اطلاعات در مورد افغانستان و ایجاد مشاغل سودآور برای خیل عظیمی از تحلیلگران، پیمانکاران و کارشناسان مختلف بینالمللی، آنها نتوانستند دشمن خود یا ماهیت آن را درک کنند. در مقاله حاضر تلاش شده است تا به چند مورد از مهمترین تصورات نادرست گذشته و حال پرداخته شود.
تصور بازگشت القاعده نادرست است. دو روز قبل از سقوط کابل، وزیر دفاع انگلیس اعلام کرد افغانستان به سوی جنگ داخلی پیش میرود. رایان کروکر، سفیر سابق امریکا، سناتور لیندسی گراهام و بسیاری از مفسران و سیاستمداران دیگر، نظرات او را تکرار کردند. این اظهارات مبتنی بر درک منسوخ شده از وضعیت افغانستان و خاورمیانه بزرگ است. پس از سال ۲۰۰۱ القاعده بسترهای مساعدتری را در خارج از افغانستان و عمدتاً در مناطقی سراسر از کینههای محلی ناشی از حملات و بمباران امریکا (عراق، یمن، لیبی) به دست آورد.
این خشونتهای امریکا بود که باعث حمایت از القاعده شد. طالبان باوجود فرصتهای فراوان تمایلی به جنگیدن در خارج از مرزهای افغانستان نشان نداده و با نیروهای امریکایی علیه داعش در افغانستان همکاری کردهاند.
علل زیادی وجود دارد که علاقه آشکار طالبان برای برقراری نظم و آرامش در افغانستان را جدی بگیریم. حمله داعش به فرودگاه کابل فوریت این کار را نشان میدهد.
ادعای متکثر شدن طالبان نیز یک تصور نادرست رایج است. مقایسه نادرست میان مجاهدین متفرق مبارز علیه اشغالگری شوروی در دهه ۱۹۸۰ و طالبان به ویژه در زمان اوباما، بهانهای برای اجتناب از مذاکرات جدی بود.
در واقع، طالبان سالهاست که به عنوان یک جنبش شورشی منسجم با رهبری مشورتی و چندین مرکز قدرت عمل میکند و سال گذشته این اتحاد و انضباط داخلی را در پایبندی به توافقنامه صلح خود با امریکا به وضوح نشان داد. نیروهای طالبان همچنین یک حلقه امنیتی برای محافظت از پایگاههای ISAF در برابر حملات داعش فراهم کردند.
برداشت نادرست دیگر این است که طالبان به علت حمایت خارجی پیروز شدند. ناکامیهای ایساف و دولت افغانستان در این سالها به اشتباه به حمایت پاکستان از طالبان نسبت داده شده است. دولتها به طور معمول تلاش میکنند هویت بومی شورشیان را انکار کنند و شکستهای خود را ناشی از دسیسههای مخفیانه حامیان خارجی میدانند. اگر حمایت خارجی تعیینکننده اصلی پیروزی بود، چرا دولت افغانستان موقعیت خود را در برابر طالبان از دست داده است؟
در سالهای اخیر، جوامع شیعه هزاره به دنبال کسب حمایت طالبان در برابر داعش بوده و از آن برخوردار شدهاند. آنها پس از تصرف افغانستان به دست طالبان، توانستند مراسم محرم را در آرامش برگزار کنند. وضعیت زنان در رژیم تحت سلطه طالبان به درستی نگرانیهایی را برانگیخته است. سرخوردگی از عدم تمایل مقامات طالبان برای دادن پاسخ روشن منجر به راهپیمایی زنان در خیابانهای کابل و هرات شده است.
هرگونه تجزیه و تحلیل درست از آینده زنان در افغانستان باید مبتنی بر این درک باشد که نخست آنچه اغلب دستاوردهای ۲۰ سال گذشته توصیف میشود به اقلیت زنان و دختران اقلیت شهرنشین مربوط میشود. دوم آنکه قدرتهای غربی از حقوق زنان به عنوان توجیهی برای ادامه جنگ استفاده کردهاند. سوم آنکه نگرشهای واپسگرایانه به زنان در افغانستان نه از طالبان نشئت گرفته و نه محدود به آنهاست و در بسیاری از نقاط فقط منعکسکننده هنجارهای فرهنگی است. تغییر این هنجار یک فرایند بسیار چالشبرانگیز و سخت است که فقط در طول زمان در جامعه افغانستان رخ میدهد.
بهترین اقدام جامعه بینالمللی در این مرحله به رسمیت شناختن قدرت غالب در افغانستان، کمک به رهبری آن در تثبیت اقتصاد و دسترسی به داراییهای مسدود شده دولت افغانستان و ترغیب آن به انجام تعهدات عمومی برای ایجاد یک دولت فراگیر و تضمین حقوق زنان و اقلیتهاست.
منبع: الجزیره انگلیسی
ترجمه: معاونت مطبوعاتی