یک... دو... دو و بیست وپنج... دو ونیم... دو و هفتاد و پنج... دو و هفتاد و شش... این اعدادی است که میتوانیم جایگزین اخطارهای جدی به کودکان کنیم! کودکان اهل استدلال و منطق نیستند و نمیتوانیم مثل بزرگترها با استدلال با آنها حرف بزنیم و بگوییم این کار را انجام نده و آن کار را انجام بده! گاهی تنها یک اشاره چشم یا حتی سکوت میتواند از اخطاری جدی تأثیرگذارتر باشد به شرط آنکه گوش کودک را به داد و فریاد عادت نداده باشیم. گاهی بعضی پدر و مادرها وقتی میبینند تذکرات پیدرپیشان روی کودک تأثیر نمیگذارد صدایشان را بالا میبرند، کودک دفعات اولی که صدای بلند را میشنود دست از آن رفتار اشتباه برمیدارد ولی کمی که میگذرد این صدای بلند برایش عادی میشود، حالا پدر و مادر باید صدایشان را بالاتر ببرند و حتی احتمالاً فریاد بزنند تا بلکه کودک دست از کار اشتباه خود بکشد و همینطور که ادامه پیدا کند کودک دیگر از صدای بلند هم ترسی ندارد و در واقع کنترلش نسبت به قبل دشوارتر میشود. پدر و مادر آگاه میدانند که داد و فریاد فقط مشکلات روحی مثل استرس، نگرانی و کاهش اعتماد به نفس در کودک ایجاد میکند و هیچ کاربردی در تربیت صحیح کودک ندارد. بهترین روش برای اینکه کودک را متوجه اشتباهش کنیم اخطار دادن آن هم به همین شیوه یک و دو گفتن به کودک است، چون ناخودآگاه او را در چالشی قرار میدهیم که ترجیحش این است که آن را با موفقیت پشت سر بگذارد و همین دلیلی میشود که ما هم بدون ایجاد تنش به خواستهمان برسیم.
اسم رمز، گل نیلوفر
بیشتر روشهایی که در خانه برای تربیت کودک به کار میبریم در مهمانیها خاصیت خودش را از دست میدهد و خیلی جوابگو نیست، معمولاً در مهمانیها تسلط پدر و مادر روی کودک کم میشود، کودک همسن و سالهای خودش را میبیند و دلش میخواهد آزادانه رفتار کند و گاهی این آزاد بودن باعث میشود کاری انجام دهد که شما معذب شوید. بهترین روش برای کنترل کودک در مهمانیها این است که قبل از رفتن از خانه با کودک برنامهای بازیگونه بگذارید، مثلاً به او بگویید من نمیتوانم در مهمانی اگر کار اشتباهی انجام دادی به تو گوشزد کنم دلم نمیخواهد پیش دوستانت خجالت زده شوی پس بین خودمان یک رمز میگذاریم؛ هر وقت گفتم گل نیلوفر بدان داری کار اشتباهی انجام میدهی و سریع رفتارت را اصلاح کن! حالا این رمز میتواند هر چیزی باشد مثلاً اسم اسباب بازی مورد علاقهاش یا غذا یا میوه یا هرچیزی که بهتر در ذهنش میماند و شکل بازی را برایش جذابتر میکند. یادتان باشد هرگز کودک را در جمع دعوا نکنید چراکه با این کار به شدت به اعتماد به نفس کودکتان نه تنها در این سن بلکه در سنین بالاتر لطمه میزنید و حتی گاهی ممکن است این آسیب جبران ناپذیر باشد. پدر و مادر باید هماهنگ باشند.
«کردم از عقل سؤالی که مگر ایمان چیست/ عقل بر گوش دلم گفت که ایمان ادب است/ آدمیزاد اگر بیادب است آدم نیست/ فرق ما بین بنی آدم و حیوان ادب است.»
سعدی در این دو بیت شعر خیلی واضح اهمیت ادب و تربیت را بیان کرده است و این تربیت باید از کودکی شکل بگیرد. پس در واقع مهمترین اصل پرورش کودک تربیت است، انسان بدون آموزش و تربیت شانس هیچ موفقیتی ندارد و به جایی نمیرسد و آنچه برای تربیت صحیح کودک لازم و ضروری است همراه و هماهنگ بودن پدر و مادر در آموزش نکات اخلاقی و رفتاری به کودک است. نمیتوان از کودک انتظار داشت که همه اصول تربیتی را به راحتی بپذیرد و فراموششان هم نکند. کودک معمولاً از پذیرفتن نکات تربیتی شانه خالی میکند و دوست دارد راحت باشد و آنطور که خودش دلش میخواهد زندگی کند. مثلاً برایش دشوار است هر شب مسواک بزند، دوست ندارد در تخت خودش بخوابد، دلش میخواهد هر روز اسباب بازیهایش را بریزد و بعد هم جمعشان نکند، از اینکه اتاقش نامرتب باشد خیلی هم ناراضی نیست و حالا این پدر و مادر هستند که باید هماهنگ با یکدیگر این اصول را به کودک آموزش دهند. گاهی یکی از والدین نکتهای را به کودک گوشزد میکند و دیگری میگوید حالا اشکالی ندارد تو هم سخت نگیر! همین باعث میشود کودک یاد بگیرد هر وقت یکیشان تذکری داد او به دیگری پناه ببرد و از انجام کاری که خواسته شده شانه خالی کند. مثلاً مادر به کودک میگوید از بیرون که وارد خانه شدی باید جورابهایت را بشویی، کودک حوصله ندارد، نق میزد و به دنبال راه فرار است، پدر میگوید حالا خسته است بعداً انجام میدهد و از همینجا اصل تربیتی مادر خنثی میشود یا برعکس پدر میگوید وقتی وسایلت را در اتاق میریزی قبل از اینکه بیرون بیایی مرتبشان کن، مادر میگوید اشکالی ندارد خودم جمعشان میکنم و با این حرف باعث میشود از آن به بعد کودک خیلی هم حرفهای پدرش را جدی نگیرد! پدر و مادر باید بدانند که حتی اگر راجع به موضوعی با یکدیگر هم نظر نیستند بهتر است پیش کودک هماهنگ با هم عمل کنند و بعد بین خودشان راجع به آن موضوع تربیتی به تفاهم برسند.
کتاب بخوانیم!
اگر تا قبل از بچهدار شدن خیلی اهل کتاب خواندن نبودهایم بهتر است برای تربیت صحیح کودکمان هم شده خودمان را به خواندن کتاب عادت دهیم. پدر و مادر برای اینکه بدانند بهترین شیوههای تربیتی کودک چیست باید آگاهیشان را بالا ببرند، این روزها نمیتوان کودک را با روشهای تربیتی قدیم آموزش داد، چون کودک امروز با کودک قدیم بسیار متفاوت است و برای هر نکتهای پاسخ قانع کننده میخواهد، پس بهترین راه برای اینکه بتوانیم کودکمان را به بهترین شکل ممکن تربیت کنیم بالا بردن آگاهیمان و کتاب خواندن است. با کتاب خواندن میتوانیم به بهترین شکل ممکن نکات اولیه تربیتی مثل از پوشک گرفتن، جدا خوابیدن، از تاریکی نترسیدن و از این قبیل نکات را به خوبی به کودک آموزش دهیم. اگر در هرکدام از این روشها با علم و آگاهی پیش برویم هم زودتر و هم خیلی بهتر نتیجه خواهیم گرفت، منظور این نیست که در روشهای تربیتی از تجربیات دیگران و بزرگترها و قدیمیها استفاده نکنیم منظور این است که تنها به روشهای تجربی متکی نباشیم و حتماً در هر زمینهای اطلاعاتمان را بالا ببریم و با خواندن کتابهای تربیتی کودک و آموختن بهترین روشهای برقراری ارتباط با کودک به رشد و شکوفایی هر چه بیشتر او کمک کنیم. یادتان باشد که والدین آگاه فرزندانی سالم، آگاه و سعادتمند تربیت خواهند کرد.