کد خبر: 1063286
تاریخ انتشار: ۰۲ مهر ۱۴۰۰ - ۲۳:۲۰
مهاری برای داعش، چالشی برای یکپارچگی ملی افغانستان

سیدنعمت‌الله عبدالرحیم‌زاده
بیست‌ویکمین اجلاس سازمان همکاری شانگ‌های در شهر دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، روز‌های ۱۶ و ۱۷ سپتامبر برگزار شد. طبیعی بود که این اجلاس تحت تأثیر تحولات سریعی باشد که طی یک ماه اخیر در افغانستان رخ داده است. نیرو‌های طالبان همزمان با خروج نیرو‌های امریکایی از افغانستان پیشروی‌های سریع و غافلگیرانه‌ای داشتند تا اینکه در ۱۵ آگوست و حتی قبل از اتمام خروج نیرو‌های خارجی از این کشور، کابل را تصرف کردند و قدرت را به دست گرفتند. به این دلیل موضوع افغانستان و به قدرت رسیدن طالبان در صدر مسائل اجلاس شانگ‌های قرار گرفت و سخنرانان هر یک به نوبه خود نظراتشان را در این خصوص بیان کردند. به نظر می‌رسد منافع مشترک کشور‌های حاضر در این اجلاس باعث شد تعامل با ساختار جدید حاکم بر افغانستان نقطه مشترک آن‌ها باشد، اما شکی نیست این نقطه نظر مشترک آمیخته بود با احتیاطی که موجب شد از اعلام حمایت علنی و قطعی از حاکمیت طالبان بر افغانستان خودداری کنند و حتی عمران خان نخست‌وزیر پاکستان نیز چنین احتیاطی را در سخنان خود رعایت کرد.
خشنودی مشترک
خروج و به عبارت درست‌تر، فرار امریکا از افغانستان را می‌توان خشنودی مشترک برای کشور‌های حاضر در اجلاس شانگ‌های دانست. در واقع، اشغال ۲۰ ساله افغانستان به دست امریکا و متحدانش در ناتو تهدید امنیتی درجه یک برای این کشور‌ها بود، به ویژه اینکه بیشتر آن‌ها جزو همسایگان افغانستان به حساب می‌آیند. روسیه با وجود اینکه مرز مشترکی با افغانستان ندارد، اما این حضور نظامی در مرز کشور‌های تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان سایه بر منطقه آسیای مرکزی انداخته بود و طی ۲۰ سال گذشته همواره این نگرانی را برای مسکو به وجود آورده بود که امریکا از حضورش در افغانستان برای گسترش نفوذ خود در منطقه آسیای مرکزی بهره‌برداری کند. تهدید امنیتی حضور نظامی امریکا برای ایران در مرز‌های شرقی نکته غیر قابل انکاری است چنان‌که گزارش‌های متعددی منتشر شده است مبنی بر اینکه نیرو‌های امریکا از پایگاه‌های خود در افغانستان برای به پرواز در آوردن پهپاد‌ها و جاسوسی از ایران استفاده می‌کردند. دستیابی ایران به پهپاد امریکایی «آرکیو ۱۷۰» در عمق ۲۲۵ کیلومتری کشور و نزدیک به کاشمر یک نمونه آشکار از این موضوع بود. چین و پاکستان نیز از این قاعده مستثنی نیستند، چراکه حضور امریکا در افغانستان به عنوان قلب آسیا، تهدیدی برای راهبرد مهم «یک کمربند یک جاده» چین بود و از سوی دیگر، امریکا با حضورش در افغانستان زمینه را برای نفوذ هند فراهم می‌کرد. تردیدی نیست که نفوذ هند در افغانستان به هر درجه‌ای جزو تهدید‌های درجه یک برای امنیت ملی پاکستان است و پاکستان تنها با به قدرت رساندن پشتون‌های متحد خود بود که می‌توانست این تهدید را به طور کامل برطرف کند، کاری که تنها با به قدرت رسیدن طالبان ممکن بود. بنابراین، دولت طالبان با حضور قدرتمند شبکه حقانی در آن این تضمین را به پاکستان می‌دهد که سدی محکم مقابل نفوذ هند در افغانستان ایجاد شده است.
هدید مشترک
روسیه بعد از رسیدن نیرو‌های طالبان به مرز‌های مشترک افغانستان با تاجیکستان و ازبکستان در ۵ ژوئیه، سعی کرد به دو روش نگرانی‌های امنیتی این دو کشور را بابت این موضوع برطرف کند. روش نخست وعده حمایت گسترده نظامی از آن‌ها بود چنان که ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه در دیدار با همتای تاجیک خود امامعلی رحمان به صراحت تمام چنین وعده‌ای را داد. روش دوم دیپلماتیک بود و این کار را با دیدار بین زمیر کابولوف، نماینده ویژه کرملین در امور افغانستان، با ملا عبدالغنی برادر انجام داد تا این مقام ارشد طالبان به روسیه و متحدانش در آسیای مرکزی به خصوص کشور‌های تاجیکستان و ازبکستان این اطمینان خاطر را بدهد که طالبان هرگز به کشور‌های همسایه حمله نخواهد کرد. این قول ملا برادر حاوی پیامی مهم‌تر بود نه تنها برای روسیه و متحدانش در آسیای مرکزی، بلکه برای دیگر همسایگان افغانستان به این معنا که طالبان، مانع گروه داعش برای حمله به این کشور‌ها خواهد شد. نکته قابل توجه این است که طالبان حتی در طول حکومت خود در خلال سال‌های ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ نه تنها تهدید مرزی برای کشور‌های همسایه افغانستان به شمار نمی‌رفت بلکه تمام تمرکزش بر داخل افغانستان بود. گروه داعش بر خلاف طالبان نشان داده که رویکرد فرامرزی دارد و مرز‌ها را مانعی برای اقدامات تروریستی خود نمی‌داند. دولت سابق افغانستان با وجود حمایت‌های همه‌جانبه جهانی نتوانسته بود مانعی سر راه داعش باشد، اما به نظر می‌رسد که حالا طالبان با توجه به اشراف قومی- قبیله‌ای بر مناطق حضور داعش، بتواند نقش این مانع را داشته باشد. باید گفت این هدف مشترک نه تنها روسیه و متحدانش در آسیای مرکزی، بلکه دیگر کشور‌های همسایه افغانستان از جمله ایران، چین و پاکستان است. داعش با جذب عناصر تندرو اویغور تهدید جدی برای امنیت استان سین‌کیانگ چین است چنان‌که همین خطر را با جذب عناصر افراطی جدا شده از طالبان برای پاکستان دارد. شاید کمترین تهدید را داعش علیه ایران داشته باشد، زیرا مناطق حضور این گروه در افغانستان فاصله زیادی با مرز مشترک دو کشور دارد، با این حال، داعش با انتخاب دولت اسلامی استان خراسان، «IS- KP»، نشان داده که تهدید ایران جزو اولویت‌های آن است. بنابراین طالبان با اتمام جنگ داخلی و ایجاد دولتی قدرتمند در کابل می‌تواند دست‌کم مانع جدی در برابر داعش ایجاد کند که دشمن مشترک تمامی همسایگان افغانستان است.
تردید‌ها و احتیاط‌ها
با توجه به این مطالب، شاید چنین به نظر برسد که به قدرت رسیدن طالبان راهبرد مشترک کشور‌های عضو سازمان شانگ‌های است؛ با وجود این باید توجه داشت که این موضوع خالی از ابهام و تردید نیست و همین نیز باعث شده تا این کشور‌ها با احتیاط و تردید به این موضوع بنگرند. اولین دلیل احتیاط و تردید این کشور‌ها ناشی از تجربه‌ای است که نسبت به دولت اول طالبان دارند. آن دولت طی حدود پنج سال حکومت خود چنان نظام سختگیرانه‌ای را حاکم کرده بود که نه تنها محبوبیتی در داخل نداشت، بلکه از نگاه جامعه جهانی نیز حکومتی غیر قابل قبول بود. اگر طالبان بخواهد چنان تجربه‌ای را تکرار کند، تعامل با آن اگر غیر ممکن نباشد دست‌کم بسیار سخت خواهد بود و حتی کشور‌های عضو سازمان شانگ‌های نیز نخواهند توانست تعامل سازنده‌ای با دولت دوم طالبان داشته باشند. دومین دلیل احتیاط و تردید در میزان تعاملی است که طالبان با دیگر گروه‌ها و اقوام افغانستان خواهد داشت. استقرار ساختار سیاسی فراگیر در افغانستان در سخنان رئیس‌جمهور چین شی جین پینگ و عمران خان نشانه آشکاری بود مبنی بر اینکه این دو نگران تکرار انحصارطلبی دولت اول طالبان هستند و اینکه دیگر گروه‌ها و اقوام قصد مقابله با چنین رویه‌ای را داشته باشند. از این‌رو هم شی پینگ و هم عمران خان تأکید بر حضور همه گروه‌های قومی افغانستان در ساختار سیاسی داشتند، اما مشکل اینجاست که دست‌کم طی یک ماه گذشته از به قدرت رسیدن طالبان، نشانه‌ای حاکی از این موضوع دیده نشده است. در واقع، دولتی که از سوی طالبان اعلام شده است همگی از اعضای ارشد طالبان و شبکه حقانی و متعلق به قوم پشتون هستند و این گروه هیچ سهمی برای دیگر گروه‌های سیاسی و قومی افغانستان در دولت خود در نظر نگرفته است. در این بین مسئله خط مرزی پاکستان و افغانستان مشهور به خط دیورند نگرانی خاص پاکستان است. افغانستان هیچ‌گاه این خط را به رسمیت نشناخته و احساسات تند ملی علیه آن در میان افغان‌ها وجود دارد تا آنجا که حتی دولت اول طالبان نیز با وجود اصرار پاکستان حاضر نشد این خط را به عنوان مرز مشترک دو کشور به رسمیت بشناسد. واضح است پاکستان تمام تلاش خود را برای به رسمیت شناختن این خط از سوی طالبان به کار خواهد گرفت، اما معلوم نیست طالبان نظرش را تغییر داده باشد. بنابراین طالبان با وجود بیرون راندن امریکا از افغانستان و ایستادن مقابل داعش مورد توجه کشور‌های عضو سازمان شانگ‌های است، اما میزان توانایی آن برای ایجاد دولتی پایدار و مقتدر، برقرار کردن ساختار سیاسی فراگیر و مسئله قدیمی خط دیورند باعث شده است شک و تردید‌هایی در این کشور نسبت به آینده سیاسی این گروه در کابل به وجود آید.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار