ذهن و ضمیر آنان که به «کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک» راه یافتند، مشحون از خاطراتی است، که به خودی خود آنها را بازنمیگویند! به واقع آن دوران، در درون زندانیان این شکنجهگاه، به مثابه چراغی است، که جان و دل آنان را گرم و روشن میدارد و ایشان، به همین قدر قناعت میکنند! این ماییم که برای شناخت راه از چاه، به دانستهها و روایتهای ایشان محتاجیم و لاجرم، باید با تمنا از آنان بخواهیم بخشی از آنچه که تجربه کردهاند برای آیندگان به ودیعت نهند! انتشارات موزه عبرت ایران در راستای بازخوانی خاطرات تنی چند از آنان، که دورهای را در این شکنجهگاه به سر بردهاند، پای سخن ایشان نشسته، گفتههایشان را مکتوب کرده و در قالب مجموعهای از کتب، به علاقهمندان عرضه داشته است. «تاریکِ روشن» در زمره این طیف آثار است، که خاطرات سه تن از محنتکشیدگان این کمیته را بازنمایانده است. سعید غیاثیان فراهم آورنده این اثر، در دیباچه آن چنین آورده است:
«شکوه زندگی و هنر مردان بزرگ تاریخساز و الهی، این است که آنان نهتنها سالکان طریق معرفت و کمال، که الگویی بسیار سازنده و هدایتگری سعادتآفرین، برای انسانها و مجموعه بشریت به حساب میآیند. چنانکه گویی سرتاسر زندگی آنان، پیامی است بر جانها و دلهای دیگر انسانها، تا خویش را بازیافته و کرامت انسانی خود را، پاس دارند. آنان مست جام الستند و پروایی از ساغری ندارند! آنان دل در پی دلدار دادهاند و هراسی از عاشقی ندارند. دل به دریای طوفانها میسپارند و دل به میانه دریا دادهاند. تلاطم صدای امواج، آنان را به ستوه نمیآورد و نگاه آنان، تنها به آبی دریاست. آنها از آنجا که عاشق خط سرخ شهادت و عاشقی خدایند، دلهای پاک خود را در دستان حسین زمان خویش میگذارند و میگذرند! این جاذبه روحنواز آنان است، که به دیگر انسانها میآموزند همانند ما زندگی کنید، هرچند که در خلوت آنان، من و مایی وجود ندارد! پنداری که خداوند اینان را، در گذرگاههای تاریخ بهصورت چراغی فروزان، فراراه بشریت قرار داده، تا در پرتو وجودشان، کاروان انسانیت از مغاک خاک و سکر و ظلمت رهایی یافته و به وادی نور و روشنایی گام نهد. اینان چونان ستارگانی هستند، تا واماندگان در تاریکی ظلم، بیدادگری، دلبستگی به دنیا و دامهای شیطانی را، به حقیقت و کمال رهنمون شوند. این بزرگمردان از چه ویژگیهایی برخوردارند که به چنین مأموریتهای عظیم و سترگ همت گماشته و با ایفای نقش خویش، بار مسئولیتی چنین سنگین را، با موفقیت به سرمنزل مقصود رساندهاند؟ شاید کوتاهترین و گویاترین پاسخ این باشد که اینان با داشتن فضیلتهای بسیار، هر کدام بسته به مراتب وجودی خویش، توفیق یافتهاند تا صفات و کمالاتی را در قالب وجودی یک انسان متبلور ساخته و در حد توان، مصداق کاملی از آن را به نمایش بگذارند. در این راستا موزه عبرت ایران، بر آن است تا رسالت عظیمش، که همانا رساندن پیام مبارزان و جان برکفان میهن اسلامیمان- که در سالهای سیاه رژیم شاهنشاهی در قربانگاههای دژخیم مورد سختترین و غیرانسانیترین شکنجهها قرار میگرفتند- را به گوش همگان برساند. کتابی که پیش روی شماست، گوشهای است از آن همه ستمی که بر ملت شریف ایران روا داشته شد. امید آن داریم مصداق سخن کز دل برآید، لاجرم بر دل نشیند، درددلها و خاطرات آن روزها بر دلهایتان بنشیند و ساعتی همقدم و همپا با کسانی زندگی کنید، که تمامی سالهای گرانقدر زندگیشان را، در راه رسیدن به آرمانهای مقدس الهیشان، صرف کردند...».