اثری که هم اینک درباره آن سخن میرود، روزنگاشتهای «موسی کیخا» از مبارزان انقلاب اسلامی در شهر کاشان است که توسط دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در این شهر تدوین و نشر یافته است. این روایت خواندنی به مثابه سندی دقیق از وقایع چهار دهه پیش این شهر مذهبی است که بس زنده و پرطراوت مینماید. هادی لطفی تدوینگر این اثر که به «پایان مجسمه» نام یافته است، در دیباچه آن، اشاراتی به قرار ذیل دارد:
«در این کتاب شما، کمترین تغییر و دستکاری در متن را میبینید. شرح کار کوچکی که کردهام در انتهای کتاب، با عنوان شیوهنامه تصحیح دفاتر آمده است. اما دانستن چند نکته را برای آشنایی و خوانش بهتر متن، در اینجا لازم میدانم:
یک: یادداشتهای روزانه موسی کیخا از فروردین ۵۷ شروع میشود، اما سفر زیارتی او به قم، اولین انگیزههای این کار را به او میدهد. به همین دلیل فصول کتاب را از آغاز فروردین قرار دادهام و یادداشتهای او را در قم، به عنوان پیشگفتار این کتاب آوردهام.
دو: یادداشتهای موسی کیخا، سه دسته است: روایت وقایع و رویدادها، اخبار روزنامههای رسمی کشور و تحلیلها و برداشتهای شخصیاش از اتفاقات. متن اصلی در کتاب حاضر، به روایت رویدادها و وقایع روزهای انقلاب در کاشان، اختصاص دارد. گزارش اخبار مهم روزنامهها را که نویسنده از ترس توقیف یا معدوم شدنشان، هر روز یادداشتبرداری نموده است، به دلیل موجود بودن آرشیو تمامی آنها و نیز کمبود جا در این کتاب، حذف کردهایم. اما تحلیلها و تفسیرهای شخصی او از اتفاقات را آوردهایم. هر جا تورفتگی در متن میبینید، نشانه تحلیلی شدن یادداشت و خارج شدن از روایت رویداد روزانه است.
سه: یادداشتهای کیخا، در تمامی دفترهایش پانوشت ندارد. اما در اینجا همه روایتهای فرعی او را که مرتبط با متن اصلی و توضیح بیشتر برای آن بوده است، به پانوشت انتقال دادهایم، تا خط اصلی روایت گم یا کمرنگ نشود. تمامی پانوشتهای کتاب، به قلم او و بخشی از متن او بوده است و هیچ پانوشتی، افزوده مصحح نیست.
چهار: کتاب پس از پایان تصحیح یادداشتها، جهت ارزیابی در اختیار برخی صاحبنظران قرار گرفت. نکات و توضیحات این عزیزان، در توضیح برخی ابهامات در پینوشت انتهای کتاب آمده است.
پنج: موسی کیخا، اصالتاً زابلی است. به هنگام نگارش روزنوشتها، پنج سال بیشتر نیست که به کاشان آمده و در این شهر رخت دامادی پوشیده و با برادرانش، کابینتسازی سیستانی راه انداخته است. او هنوز برخی روندها، آدمها و جریانهای آن روز این شهر را نمیشناسد. از این رو نامی از زنان فعال در جریان انقلاب نمیبینیم، یا القاب روحانیون مبارز با دقت حوزوی نوشته نشدهاند یا او کمتر به پشت صحنهها و جلسات مخفیانه برنامهریزی پرداخته است. یادداشتهای او بیشتر، حاصل مشاهدات میدانیاش است. امیدوارم چاپ اولین کتاب به قلم تاریخنگاران مردمی انقلاب اسلامی، زمینهساز شناسایی و چاپ آثاری از این دست شود. بر خود واجب میدانم از اعتمادی که دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و شخص آقای محسن صفاییفرد به این حقیر داشتند، قدردانی کنم. باید اذعان کنم اگر راهنماییهای ایشان نبود، کتاب به این مرحله نمیرسید. گروه هفت نفره حروفنگاران دفتر مطالعات جبهه فرهنگی در کاشان، با وسواس و دقت خاصی، وظیفه حروفنگاری را انجام دادند. آقای رحمتالله نوری، نمونهخوانی بخشی از متن را انجام دادند. خانم فاطمه بابایی زحمت اعلامنویسی را بر عهده داشتند و همچنین تصاویری از اعلام جمعآوری نمودند که متأسفانه در این نوبت به چاپ نرسید. آقای حمیدرضا ضیغم، علاوه بر ملاحظه کتاب و ذکر نکات راهگشای، برادرانه پیگیر مراحل نهاییسازی کتاب و در کنار ما بودند. دکتر علیرضا چیتسازیان و دکتر امیرحسین چیتسازیان هم پیش از انتشار کتاب را مطالعه کردند و در مدت کوتاهی، ارزیابی و نکات سودمندی را گوشزد نمودند....»