اعداد و ارقام، پوچترين و بيمفهومترين واژهها در فوتبال ايران است كه به سادگي بر سر آن معامله ميشود. مفهومي پوچ كه گاه با صفرهاي بيپايان در قرارداد بازيكنان بيكيفيت و باكيفيت داخلي و خارجي درج ميشود و گاه توافقي ميشود كلان بين مديران بيكفايت و مربيان ناكارآمد و بيدانش داخلي و خارجي و گاه نيز نتيجه گپي دوستانه براي چشمپوشي هنگفتي كه نه فقط براي بسياري از افراد جامعه رؤيايي دست نيافتني است كه در خواب نيز به خود نميبينند كه براي رشتههاي ديگر نيز به آرزويي محال و دست نيافتني ميماند، اما در فوتبال به سادگي هرچه تمامتر ميتوان بر آن چشم بست يا ناديدهاش گرفت.
مسئله بدهيهاي هنگفت به جا مانده از قراردادهاي تركمنچايي نيست كه مديران با مربيان و بازيكنان عقد ميكنند، موضوع گاه تلختر ميشود و به مالياتي بازميگردد كه بايد بر اين اعداد و ارقام درشت بريده شود و ميشود، اما پرداخت آن ميماند به وقت خرمن ... . وقتي كه شايد هرگز نرسد و وقتي هم كه برسد با يك گپ و گفت دوستانه ميتواند مشمول عفوي شاهانه شود! مالياتي كه بسياري قبل از رسيدن دستشان به اندك حقوقي كه كفاف زندگيشان را هم نميدهد آن را میپردازند، اما برخي نیز بهرغم دريافتيهاي قابل توجهي كه زندگيهاي شاهانه و لوكس را براي آنها رقم ميزند از پرداختش چنان طفره ميروند كه بماند براي قيامت!
گرفتن نوك تيز پيكان انتقاد در فوتبال به سمت مقصر كار آساني نيست. مقصري كه گاه در قالب مديري بيكفايت رخ مينمايد و گاه در شمايل مسئولي ناكارآمد و گاهی هم تصميمگيرندهاي ميشود كه حق و ناحق كردن برايش كوچكترين اهميتي ندارد.
تعليق بدهي مالياتي 300 ميلياردي تنها يك باشگاه براي بازنگري كه در راستاي كاهش چشمگير آن رخ ميدهد، نمونه بارز ديگري از پوچ بودن مفهوم اعداد و ارقام در فوتبال ايران است. پوچ بودن رقمهاي درشتي كه به سادگي هرچه تمامتر بذل و بخشش و ناديده گرفته ميشود. اعداد و ارقام نجومي، درشت و هنگفتي كه ميتواند در اين روزهاي سخت، گره از مشكلات بسياري باز كند و زمينهساز موفقيتهاي زیادی شود، اما درست در روزهايي كه قهرمانمان كارت يك ميليون توماني مسدود را به عنوان پاداش دريافت ميكند و بسياري درد نان دارند و خيليها قيد ورزش قهرماني را ميزنند براي تأمين نيازهاي خانوادگي خود، هستند کسانی که چشم به لابي مديران خود دارند براي بخشيده شدن مالياتي كه حق مردمي است كه اين روزها به سختي روزگار ميگذرانند، اما به سادگي از آن چشمپوشي ميشود براي جلب رضايت فوتباليهايي كه بسياري از آنها نه درد نان دارند و نه دغدغه زندگي!
پيشترها زرنگبازيها بيشتر بود و مالياتهاي بريده شده بر حقوق مربيان و بازيكنان بر گرده باشگاهها گذاشته ميشد. بدعتي كه البته سالها قبل قوانين سفت و سخت مانع از ادامه و پيشروي آن شد، اما پايان چندان خوشي نداشت، وقتي اجباري بر پرداخت بهموقع آن نبود كه اگر بود ارقام درشت و هنگفتي را شامل نميشد كه بابتش شاهد لابيها و رايزنيهايي باشيم كه نتيجهاش اگرچه براي باشگاهها و مربيان و بازيكنان خوشايند است، اما براي عامه مردم كه عرقشان خشك نشده بايد پرداختش كنند، نه، وقتي به وضوح ميبينند آنها كه دستشان به دهانشان ميرسد به سادگي در پي يك گپ و گفت دوستانه معاف ميشوند از پرداختي كه به گردنشان است، اما اين بذل و بخشش شامل حال آنها با آن حقوقهاي بخور و نميرشان نميشود!