ماجراي انتقاد تند رئيس سازمان سينمايي از نحوه برگزاري اختتاميه جشنواره بينالمللي فيلم كوتاه تهران و غلبه فرم بر محتوا كه باعث انحراف از اهداف اوليه و اصلي جشنواره است، از چند زاويه قابل بررسي است.
به طور معمول هر آشپزي براي خوشطعم شدن غذايش به آن نمك اضافه ميكند اما وقتي غذا را به نمك اضافه كند، قطعاً نتيجهاش شوري بيش از اندازه خواهد بود. برگزاري اختتاميه جشنواره بينالمللي فيلم كوتاه تهران در جايي مثل مجموعه فوق لاكچري ايرانمال چيزي شبيه شق دوم جمله قبلي، يعني اضافه كردن غذا به نمك است! شوري غيرقابل تحملي كه باعث واكنش خزاعي شده هم دقيقاً به اين علت است كه فرم بر محتوا غالب شده است.
اگر قرار باشد با نگاه رفتارشناسانه به اين ماجرا نگاه كنيم، اين اتفاق ناخوشايند را بايد ميراث تسري نگاه فرم زده و فاقد محتواي مديران دولتي قلمداد كرد كه چند سالي در بوق آن دميدند تا اينكه تبديل به نوعي هنجار در برگزاري جشنوارهها و مراسم مختلف گرديد. اين افراد در تفسير رفتار برگزاركنندگان جشنوارههاي خارجي اشتباهي ضمن انجام يك خطاي فاحش دچار نوعي خلط مبحث هم شدهاند. اين نوع لاكچريبازيها ماحصل سفرهاي خارجي مديراني است كه بدون توجه به فرهنگ و باورهاي غربي هر آنچه را آنان انجام ميدهند در جشنوارههاي داخل كشور پيادهسازي ميكنند، در حالي كه آنها متأثر از فرهنگ خود هستند و مفاهيمي مثل سادهزيستي و ارزشهاي انقلابي برايشان معنا ندارد.
نكته بسيار مهم ديگر نفس برگزاري جشنواره فيلم كوتاه است كه بايد محفلي براي افراد مستعد جامعه باشد كه امكانات زيادي براي ساخت فيلم در دسترس ندارند، بنابراين برگزار كردن جشنوارهاي كه قرار است استعدادهاي كف جامعه را شناسايي و پرورش بدهد، اشتباهي استراتژيك محسوب ميگردد.
نكته ديگر در اين رابطه بحث درست يا غلط بودن برگزاري يا عدمبرگزاري محافل و جشنوارههاي دولتي و حاكميتي در مكانهايي شبيه ايرانمال است.
واضح است كه اگر دوستان وزارت ارشاد و سازمان سينمايي به دنبال تقبيح لاكچريبازيهاي مديران دولت قبل و احياي مجدد فرهنگ انقلابي هستند، نبايد به چنين مواردي اجازه بروز بدهند. نكته ديگر اين است كه مسئولان برگزاري جشنواره فيلم كوتاه تهران همانند ديگر محافل مشابه قطعاً براي انجام آن برنامهريزي قبلي داشتهاند و اتفاقات رخ داده در اين مراسم مسئله خلقالساعه و غيرقابل پيشبيني نبوده و از قبل نسبت به آن اطلاع داشتهاند، بنابراين بهتر بود رئيس سازمان سينمايي انتقاداتش را نه از پشت ميكروفون بلكه در قالب يك توبيخ سازماني به دبير و برگزاركنندگان جشنواره اعلام ميكرد. در اين صورت چنين رفتاري ضمن جلوگيري از تكرار اشتباهي مشابه از سوي مديران، زمينه بهرهبرداري و سوءاستفادههاي ابزاري و تبليغي از اين اقدام رئيس سازمان سينمايي براي ميزبان هم فراهم نميشد.
مسئله ديگري كه لازم است به آن توجه شود بحث تأمين منافع ميزبان و اسپانسر برنامه است كه بايد مورد نظر قرار بگيرد.
نگارنده به دنبال تأييد رفتارها و تفكرات لاكچري پديدآورندگان مجموعههايي مثل ايرانمال كه هيچ تناسبي با فرهنگ ايراني و اسلامي كشور ما ندارند، نيست اما واقعيت اين است كه حامي مالي چنين برنامههايي تنها به منظور تبليغ و تأمين منافع صاحبانش برنامهريزي ميكند و پيشنهاد ميزباني ميدهد، پس طبيعي است كه از هر فرصتي براي تحقق اهداف صرفاً اقتصادياش بهره ببرد و در اين زمينه نميتوان به او انتقادي وارد كرد بلكه انتقاد اصلي متوجه برگزاركنندگان جشنواره است كه باید ملاحظات و مناسبات يك جشنواره دولتي را مراعات ميكردند.
اين اختتاميه و حواشي آن بايد براي همه مسئولان و مديران دولتي خدمتگزار درس عبرتي باشد تا در موارد مشابه ضمن در نظر گرفتن ملاحظات لازم شرايط ميزباني و كيفيت مراعات آن را در قالب قراردادي متقن تهيه و تدوين كنند تا اولاً نيازي به تذكرات ميكروفوني نباشد، ثانياً در روزگار سختي كسب معاش اوليه براي اغلب افراد جامعه، دستگاههاي دولتي زمينه تبليغ تفكر و مكانهاي فوق لاكچري مثل ايرانمال را كه هيچ تناسبي با فرهنگ و واقعيت جامعه ندارند، فراهم نكنند.