رهبر معظم انقلاب در سالروز ولادت با سعادت پیامبر اسلام (ص) و امام جعفر صادق (ع) و در دیدار مهمانهای شرکتکننده درکنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی و جمعی از مسئولان نظام اسلامی همچون سنوات گذشته، نکاتی را در خصوص ضرورت وحدت در جهان اسلام و مشکلات موجود در این مسیر اشاره داشتند که در نوع خود متفاوتتر از مطالبی بود که در سنوات پیشین فرموده بودند. معظم له در این سخنان دو وظیفه مهم امت اسلامی «تبیین و ترویج جامعیت اسلام در همه شئون زندگی بشر»و «تقویت اتحاد مسلمانان»را از اساسیترین نیاز امروز مسلمانان عنوان کردند و عملاً ایجاد تمدن نوین اسلامی بدون اتحاد بین شیعه و سنی را غیر ممکن دانستند.
ضرورت این سخنان از آن حیث اهمیت دارد که غرب وحشی که تا ۳۰۰ سال پیش، حقوق بشر برای او امری نامفهوم و موهوم بود و انسان از منظر او هیچ جایگاهی نداشت و چیزی به عنوان تمدن را نمیشناخت، امروز با نعل وارونه واقعیات گذشته خود، در تقسیم بندی کشورها و ادیان، مسلمانان را با بر چسب افراطیگری و تروریست از گردونه تمدن ساز بشری خارج کرده و گذشته ددمنشی خود را فراموش و خود را به عنوان صاحب تمدن بشری معرفی میکند. این در حالی است که اگر امروز جهان اسلام گرفتار برخی رفتارهای افراطی از قبیل تروریسم است همه این رفتارها حاصل برنامه ریزی و هدایت همین غربی است که امروز داعیه تمدن بشر را دارد. اتفاقاتی که این روزها در افغانستان و یمن و پیش از آن، در سوریه و عراق میافتاد یا به طور مستمر در سرزمینهای اشغالی توسط رژیم صهیونیستی شاهد کشتار زنان و کودکان فلسطینی هستیم، آیا محصول جهان اسلام است یا آنکه این جماعت تروریستی که در اشکال دولتی و غیر دولتی هر روز در مناطق مختلف جهان اسلام جنایت میکنند، تربیت شدگان متمدن نماهای غرب هستند. اینکه رهبر فرزانه انقلاب در جمع مهمانهای کنفرانس بین المللی وحدت با گلایه از عملکرد اندیشمندان جهان اسلام، اقدامات انجام شده در خصوص وحدت را تاکنون ناکافی دانسته و خواهان تحرک بیشتر دلسوزان و اندیشمندان جهان اسلام میشوند، نشان از آن دارد که مسلمانان با توجه به سابقه تمدنی خود و درک این نکته که اسلام در مسائل مهمی مانند «تمدنسازی و مدیریت جامعه»، «اقتصاد و تقسیم قدرت و ثروت»، «جنگ و صلح»، «سیاست داخلی و خارجی»، «اقامه عدل و مقابله با ظلم و اشرار» همیشه پیشگام بوده و حرف اول را میزده، چرا باید تحت تأثیر القائات غلط دنیای بی هویت غرب باشد و خود را مرجع فکری و راهنمای جهان امروز نداند. آن زمان که مسلمانان نسخه عملی برای مدیریت جامعه جهانی میپیچیدند و دورترین نقطه در شرق آسیا تا قلب آفریقا و اروپا را مدیریت میکردند، اروپا و امریکا در الفبای اولیه سیاست و اقتصاد مانده بودند. ما به حق منادی عدالت و مقابله با ظلم و تجاوز بودیم، ما بودیم که درس صلح و نوعدوستی به غرب میدادیم، اما چه شده که امروز همه آنچه را که آنها فرسنگها با آن فاصله داشتند از ما مطالبه میکنند.
با توجه به شرایط امروز جهان اسلام و تلاش دنیای غرب برای تخطئه آرمانهای متعالی اسلام که ایجاد «وحدت» مهمترین فراز آن به حساب میآید، باید این رمز ماندگار را نه یک تاکتیک موقت که از باب اضطرار باید به آن متوسل شد، بلکه باید آن را یک اصل و استراتژی مهم دانست.
واقعیت آن است که هر چه زمان میگذرد ضرورت «دکترین وحدت» در جهان اسلام بیش از پیش آشکار میگردد. صفبندیهای ناصواب، برخاسته از سناریوی چند صد ساله بیگانگانی است که چشم طمع به منابع و ثروتهای سرزمینهای اسلامی دوختهاند! جبههبندهای ساختگی - که ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی از جمله آنها است - با این هدف دنبال میشود که صفبندیهای حقیقی در جهان با محوریت اسلام شکل نگیرد. جبهه بندی حقیقی این عالم تقابل اردوگاه بندگان خدا و اردوگاه بندگان شیطان و نفس اماره است که در قالب دوگانه هایی، چون «جبهه حق و جبهه ناحق و زیاده خواه»، «اردوگاه استضعاف و اردوگاه استکبار»، «جبهه اسلام ناب محمدی (ص) و جبهه اسلام امریکایی»، ... قابل رویت است. اما با رخنهای که دشمنان وحدت در اردوگاه مسلمانان ایجاد کرده اند، هر روز میبینیم بخشهایی از جهان اسلام- نه از لحاظ جغرافیایی، بلکه به جهت فکری -جدا شده و به دامان کثیف استکبار و صهیونیست میافتد. آنچه در بحث عادیسازی برخی دولتهای اسلامی با موجود نجسی همچون رژیم صهیونیستی که در همین دیدار، ولی امر مسلمین مورد تذکر قرار گرفت، از جنس همین تلاشهایی است که در یکی و دو سال اخیر در جغرافیای کشورهای مسلمان همچون بحرین، امارات و... رخ داده است.
نگاههای بصیر به خوبی میبینند که امروز این صفبندیهای جعلی چگونه جهان اسلام را در آتش «جنگهای نیابتی» یا اختلافهای قومی و مذهبی همچون اتفاقاتی که در دو هفته پیاپی در افغانستان رخ داد، فرو برده است و منفعت آن را دشمنان حقیقی اسلام و بشریت کسب میکنند. این در حالی است که قلبهای سلیم و عقلهای تربیت یافته در مکتب نبوی (ص) در پس نقشآفرینی «تسنن امریکایی» و «تشیع انگلیسی» که تکفیر و انتحار و جنایت و اختلاف را به ابزاری برای تخریب مکتب پیامبر اسلام (ص) بدل ساختهاند، دستهای آلوده صهیونیسم بینالملل و الیگارشی یهود را مشاهده میکنند و فریب تصویرسازی فریبنده رسانههای غربی را نخواهند خورد!
دردی که امروز این پاره تن جهان اسلام یعنی فلسطین مظلوم از آن میکِشد نتیجه نبودن وحدت در جهان اسلام است که اگر این وحدت بود یقیناً امروز شاهد شهرکسازیهای صهیونیستها بر روی خانههای آوار شده مسلمانان عرب در سرزمینهای اشغالی نبودیم. کدام موانع تاکنون باعث شکل نگرفتن وحدت در جهان اسلام با وجود آنکه هر روز ندای آن از تریبونهای رسمی و غیر رسمی کشورهای مسلمان حداقل توسط نخبگان سر داده میشود، شده است. تا زمانی که این موانع از جامعه اسلامی زدوده نشود، نمیتوان انتظار رفع مشکلات مسلمانان فلسطینی، عراقی، سوری، افغانستانی، یمنی، لبنانی و دیگر بلاد اسلامی در اقصی نقاط جهان اسلام را داشت. مهمترین موانع وحدت در جهان اسلام را میتوان در این موارد خلاصه کرد: ۱- پیروی از تمایلات نفسانی؛ ۲- سهم خواهی و زیاده خواهی؛ ۳- خود برتربینی (برتری طلبی)؛ ۴- جهل و بیبصیرتی و عدم درک ضرورتها؛ ۵-فراموشی اشتراکات و بزرگ نمایی اختلافات و ۶- عدم دیدن دشمن مشترک.