این روزها که فشار اقتصادی کمر فرهنگ و فعالیتهای فرهنگی را شکسته است و رسانهها نیز تبلیغات لاکچری برای تربیت فرزندان در دستور کار دارند، مرور خاطرات و ابتکارات جالب دلسوزان فرهنگی از جمله مرحوم امیرحسین فردی نویسنده و سردبیر وقت مجله کیهان بچهها شنیدنی است. فردی که شاید خیلیها او را با رمانهایش میشناسند، سالها سکاندار مجله کیهان بچهها بود و فعالیتهای جالبی در تاریخ ادبیات کشور رقم زد. «جوان» در همین ارتباط با ناصر نادری از اعضای شورای نویسندگان کیهان بچهها گفتوگو کرده است.
شما از چه زمانی وارد دنیای نوشتن و قصهنویسی شدید؟
12ساله بودم که عضو کتابخانه مسجد جوادالائمه شدم. آنجا آقای فردی جلسات قصهنویسی در کتابخانه تشکیل داد که من هم بر حسب علاقهای که داشتم به همراه بعضی از دوستان از جمله شهید غنیپور و آقای ناصری حضور داشتیم و به نوعی گعده اولیه جریان قصهنویسی در مسجد شکل گرفت که در مسیر آینده ما بسیار تأثیرگذار بود.
مرحوم فردی در مؤسسه کیهان بچهها چه تغییراتی ایجاد کرد؟
ایشان بعد از یکی دوسال حضور در حوزه هنری که عمدتاً هم مسئولیت بخش داستان را با نقی سلیمانی و مرحوم محسن سلیمانی داشتند به مؤسسه کیهان رفت. آنجا مدیرمسئول و سردبیر این مجله هفتگی بود و انصافاً اگر با دید علمی و پژوهشی بخواهیم به سابقه قبل از انقلاب کیهان بچهها نگاه داشته باشیم عمدتاً مطالبش ترجمهای بود که خیلی ارتباطات بومی و معنایی زیباشناسانه با مخاطب کودک و نوجوان ایرانی نداشت ولی مرحوم فردی با هنر خود در آن تغییرات اساسی و خوبی ایجاد کرد.
قبل از انقلاب کیهان بچهها چه فضایی داشت؟
آن زمان شاعران و نویسندگان خیلی کم بودند و به انگشتان دو دست هم نمیرسیدند. عمدتاً هم در حال تجربهاندوزی بودند. به همین خاطر در مجله کیهان بچهها آدم قوی نداشتیم اما مرحوم فردی بعد از اینکه مسئولیت نشریه را به عهده گرفت، بلافاصله با درک نیاز مجله به مطالب بومی دو جلسه جداگانه قصه و شعر تشکیل داد. در بخش شعر خانم قاسمنیا حضور داشت و در بخش داستان هم عمدتاً چهرههای صاحبنامی که امروز مطرح هستند. خانمها و آقایان به صورت هفتگی جلسه داشتند و مطالبشان نقد و بررسی میشد سپس مطالب مصوب منتشر میشد تا خروجی خوبی داشته باشد.
بازخورد مجله بین مخاطبان چگونه بود؟
دهه 60 دهه طلایی مطبوعات بود. به کیهان بچههایی که مربوط به سال 1376هست نگاه میکردم به جرئت میتوانم بگویم که نیمی از این مطالب منتشر شده بسیارپخته بوده است درحالی که مشخصه مطالب ژورنالیستی این است که نباید جنبه ماندگاری داشته باشد. جالب است به قدری این مطالب هم به لحاظ زیباشناسی ادبی و هم به لحاظ درونمایههای قابل اعتنایی که در آنها وجود دارد، قوی بودند که حتی بخشهایی از آنها به شکل کتاب هم منتشر شده است و بعضی هم در جشنوارهها جایزه گرفتند.
توزیع مجله به غیر از تهران در سایر شهرها و مناطق به چه صورت بود؟
مجله کیهان بچهها متعلق به همه کودکان و نوجوانان این سرزمین بود به غیر از اینکه در شهرهای مختلف توزیع میشد تا جایی که امکانش بود در روستاها هم توزیع داشت. مرحوم فردی وقتی خودش سردبیر مجله شد با کودکان روستا ارتباط حسی برقرار میکرد در دوره جنگ تحمیلی زمانی کمبود کاغذ و دفتر به شدت برای بچهها به خصوص روستاییان وجود داشت. ایشان یک شماره از کیهان بچهها را مطلبی چاپ کرد که به شکل یک دفتر منتشر شد و با همان قیمت تقریباً ارزانی که کیهان بچهها داشت، فروخته شد تا بچهها از مجله برای نوشتن استفاده کنند. این نشان میداد که ایشان با نهایت دلسوزی فکر آن کودکان روستایی دورافتاده هم بود تا به شکلی آن رنج نداشتن دفتر مشق را از یادشان ببرد.
تیراژ نشریه چه تعداد بود؟
جالب است برخی از شمارههای مجله به 300هزار نسخه هم میرسد که واقعاً با قواعد امروز مطبوعات به خصوص مطبوعات کودک تعجبآور است. مرحوم فردی تقریباً یک دوره 31ساله یعنی از سال 61 تا سال 92 زمانی که مرحوم شد تقریباً نیمی از عمر سردبیر این مجله وزین بود.
کار در مجله کیهان بچهها درآمد خوبی هم داشت؟
اصلاً ایشان یک وزنه برای نشریه محسوب میشد چون کار برای مجله آن هم به شکل هفتگی در طول 31 سال عشق و پشتکار و انگیزه میخواهد. این کار خیلی از لحاظ جنبههای مالی و دنیوی انگیزهبخش نبود که با توجه به جایگاه و شأن اجتماعی و ادبی که داشت بخواهد سالها آنجا بماند و پافشاری برای چاپ داشته باشد اما به خاطر اعتقادی که به این کار داشت تقریبا 31سال هر روز و هر ساعت به کودکان این سرزمین فکر کرد و تا زمان مرگ هدایتگر مجله بود.
به نظر شما رمز موفقیت مرحوم فردی چه بود؟
پس از حضور مرحوم فردی در دهه60 بعدها پژوهشگران منصف تاریخ مطبوعات کودک و نوجوان این دوره را دوره طلایی مطبوعات کودک و نوجوان نامیدند. علتش هم روحیه بسیار مهربان و پدرمأبانه ایشان بود. به نظر من اغلب یا همه دوستانی که در دهه 90 به عنوان بزرگان ادبیات کودک و نوجوان ایران قلمداد میشوند و چه بسا آثارشان فراتر از مرزهای ایران نام و شهرتشان جهانگیر شده و حتی آثارشان ترجمه هم شده و در بعضی از جشنوارههای بینالملل رفتهاند همگی به خصوص در دهه 60 وامدار روحیه پدرانه فردی هستند. کیهان بچهها دانشگاه ادبیات کودک و نوجوان بود که خروجیاش امروز بزرگانی هستند که امروز بر قله ادبیات کودک و نوجوان ایران ایستادهاند. چطور میشود در یک مسجد به خاطر حضور انسانی متدین و روشنفکر انقلابی، 15 تا 20 نویسنده مختلف ادبی تربیت شود این یک اتفاق بزرگی است که مدیون شخصیتی چون مرحوم فردی است که دلسوز فرهنگ بود و ای کاش این الگوی مدیریتی در بخشهای دیگر نیز تمرین و تأمین میشد.