دیروز صبح خبرگزاریها و سایتهای ورزشی را که رصد میکردیم همه روی یک خبر زوم کرده بودند «حذف استقلال و پرسپولیس از لیگ قهرمانان آسیا»، دلیلش هم کاملاً واضح بود «عدم ارسال و تأیید مدارک حرفهای بودن دو باشگاه».
ماجرا، اتفاق تازهای نبود و هر سال رخ میدهد. همین سال قبل جناب سلطانیفر، وزیر وقت ورزش در سفری که به مالزی داشت بعد از ارائه مدارک جعلی و سندسازیهای حرفهای بودن این دو باشگاه به کنفدراسیون فوتبال آسیا تعهد داد که ظرف یک سال آینده این موضوع حل و فصل شود و ماجرا سال گذشته با جریمه میلیاردی فدراسیون فوتبال خاتمه پیدا کرد. یک سال گذشت تا رسیدیم به دیروز؛ همه خوب میدانیم که نه پرسپولیس پروسه حرفهای شدن را طی کرده و نه استقلال. یک سال فقط پول مفت بیتالمال را گرفتند و دستآخر نیز چیزی نشدند.
کنفدراسیون فوتبال آسیا مدارک میخواست، بنابراین مثل هر سال در لحظات آخر جلسه اضطراری برگزار شد. حاضران هم وزیر ورزش، رئیس فدراسیون فوتبال و مدیران دو باشگاه همیشه بدهکار و پروندهدار فوتبال ایران بودند. دیروز تا ظهر خبر از حذف بود، اما ناگهان و بعد از جلسه آقایان خبر از حرفهای شدن آمد، حالا چطور و چگونه اگر شما فهمیدید به ما هم بگویید. حال سؤال اینجاست چگونه ظرف کمتر از یک یا دو ساعت دو باشگاه میتوانند الزمات حرفهای بودن را به دست آورند؟ آیا به جز سندسازی کار دیگری میشود انجام داد؟ جالب اینکه راهکار هم پیشنهاد میشود، وقتی مدیر قدیمی یکی از همین دو باشگاه میگوید چند ساعت دو باشگاه را به اسم یکی بزنید و بعد از اینکه مجوز صادر شد دوباره برگردانید!
دیروز یهویی و همینجوری پرسپولیس و استقلال حرفهای شدند و ما ماندهایم که ظرف کمتر از یک ساعت این دو تیم چطور هم صاحب ورزشگاه اختصاصی شدند، هم آکادمی پیدا کردند و هم بدهیها و پروندههای مفتوحشان رفع و رجوع شد، هم حق پخش گرفتند و هم بلیتفروشی، هم صاحب مجزا پیدا کردند و چند هم دیگر. اگر پرسه حرفهای شدن به همین راحتی باشد، پس چرا ما هر سال تا دقیقه ۹۰ منتظر میمانیم و کارمان به جلسه اضطراری یا سفر وزیر و وکیل و تعهد آنها به نهادهای بینالمللی کشیده میشود. جالبتر اینکه هر سال این اتفاق در حال رخ دادن است و هر سال هم کنفدراسیون فوتبال آسیا چشمها را میبندد بر این همه تخلف آشکار تا ما خوشحال و خندان از این عقبماندگی محض همچنان خود را زرنگ روزگار بپنداریم.ای کاش کنفدراسیون فوتبال آسیا برای یکبار هم که شده در حقمان محبت و محروممان کند تا حداقل باور کنیم تمام این پروسه یک جریان جدی است. کاش یکبار محروم میشدیم تا شاید برویم و بیفتیم دنبال حرفهای شدن واقعی یا اینکه کلاً همه چیز تمام میشد و بیخیال فوتبال میچسبیدیم به بقیه رشتههای مدالآور و قهرمانپرورمان، ولی واقعیت این است که خود کنفدراسیون فوتبال آسیا هم بدتر از فدراسیون فوتبال ایران و باشگاههای آن چندان قانونمدار نیست که اگر بود چشم روی این همه تخلف سالانه فوتبال ایران نمیبست.
واقعیت این است، باشگاههایی که کنفدراسیون فوتبال آسیا روی نامشان برای حضور در لیگ قهرمانان قلم قرمز میکشد و مدارک حرفهای بودنشان را تأیید نمیکند بهدنبال حرفهای شدن واقعی هستند، نه سندسازی. به همین خاطر است که پیشرفت میکنند و بعد از یک یا چند سال قدرتمندانهتر برمیگردند، اما فوتبال باشگاهی ایران دلخوش به همین سندسازیها و تأییدهای نابجا و مسئلهدار کنفدراسیون فوتبال آسیا فقط در جا میزند و شکست میخورد. راستی تا حالا به این فکر کردهاید که این همه میدان دادن به فوتبال باشگاهی ایران برای فرار از محرومیت شاید نقشهای باشد برای عقب نگه داشتن باشگاههای ما از روند حرفهای شدن واقعی! نقشهای که یک سرش کنفدراسیون فوتبال آسیاست و یک سر آن مدیران ناکارآمد باشگاههای دولتی فوتبال ایران. بگذریم فعلاً فوتبال ایران و باشگاههای بدهکار و کمتر از آماتورش شاد هستند که یهویی حرفهای شدهاند. تمام شد رفت پی کارش تا سال بعد.