اگر چند فصل پیش که مهدی طارمی با زیاده خواهی خود و با فریب و پنهان کاری پنجره نقل و انتقال پرسپولیس را بست و پرسپولیس بیش از دو فصل اجازه نداشت بازیکنی بگیرد و حتی قهرمانی لیگ قهرمانان آسیا را بخاطر کمبود بازیکن از دست داد با او برخورد میشد امروز او به خود اجازه نمیداد مقابل سرمربی تیم ملی عرض اندام کند.
حکایت برخی از ما هم حکایت همان بنده خدایی است که اسم پسرش را گذاشت رستم و جرات نداشت فرزندش را صدا کند.
طارمی نه، رونالدو و مسی هم اگرپای خود را از حد و اندازه درازتر کرد باید برخورد شود و گرنه مربی نمیتواند تیمش را اداره کند.
خاطر همه شما هست که طارمی چند فصل پیش با سروصدا رفت ترکیه و به هر دلیل فصل فوتبال شروع نشده بود از تیم ترکیهای جدا شد منتهی باید دو میلیارد به باشگاه ترکیه ایی خسارت می داد تا بتواند در پرسپولیس بازی کند.
از دوست قدیمش که اکنون در زندان بسر میبرد تقاضای کمک کرد و اون بنده خدا هم ۲ میلیارد داد تا طارمی بابت در یافت رضایت نامه به باشگاه ترکیهای بپردازد ... وقتی متوجه شدیم آن پول را هم بالا کشیده و دو لیوان هم روش که پنجره نقل و انتقالات پرسپولیس بسته شد و این گل پسر هم در تیمهای خارجی پول پارو میکرد و اینجا مردم و میلیونها هوادار پرسپولیس را در حسرت جام آسیایی گذاشت!
جالب اینکه همان موقع وقتی در برنامه نود روی خط آمد با سخنان سخیف و بچگانه همه را به تمسخر گرفت، انگار همه باید فدا بشوند تا این گل پسر برای خودش دم و دستگاهی بهم بزند.
خیلی مردم خوبی داریم و بسیار هواداران فوتبال ما نجیب هستند که بازهم از طارمی به رغم ضرر و زیان بزرگ مادی و معنوی که بر پیکره فوتبال ایران به دلیل نگفتن حقیقت و دروغ پردازی زد، حمایت کردند.
حالا هم که مقابل سرمربی تیم ملی خط و نشان کشیده و اسکوچیچ ترجیح داده او را دعوت نکند از همه جهت روی مربی خارجی تیم ملی فشار و هجمه فراوانی وارد میشود. جالب است که از داخل فدراسیون و دلالها تا برخی رسانههایی که منافعی در این گیرودار دارند به اسکوچیچ فشار میآورند تا طارمی را دعوت کند.
گفتیم که اینجا یا باید نظم و انضباط و اخلاق را نادیده بگیریم یا بازیکنی که به حیطه و جایگاه سرمربی خود اهانت کرده است.
همینجا و در همین اوضاع و احوال هم میبینیم که طارمی میخواهد اسکوچیچ را مقابل افکار عمومی قرار دهد، ولی واقعا اینبار نباید اجازه داد تا منافع ملی فدای زیاده خواهیهای یک فرد شود. خدا رو شکر آنقدر مهاجم خوب داریم که با خط خوردن بازیکنی در مرز ۳۰ سالگی هیچ اتفاقی نمیافتد و اگر یک بازیکن جوان را اسکوچیچ بکار گیرد، اما از اصول خود عقب نشینی نکند افکار عمومی و وجدانهای آگاه خوشحال خواهند شد همانطور که الان با گذشت ده سال از خط خوردن مهدی رحمتی و هادی عقیلی و علی کریمی مردم از تدبیر و ریسک بزرگ کی روش به عنوان یک کار اصولی و حرفهای گری کی روش یاد میکنند.
کی روش زمانی رحمتی را خط زد که فاصله دروازه بان دوم با او خیلی زیاد بود و ممکن بود تیم ملی با همان کمبود به جام جهانی نرود، ولی با دروازه بان با اخلاقی مثل رحمان احمدی به جام جهانی رفتیم و ضرر نهایی را رحمتی کرد و رحمتی تا باشد این موضوع را از یاد نخواهد برد.
ولی انصافا رحمتی بعد از آن هرگز افکار عمومی را گول نزد، حتما امروز که خودش مربی شده بر اصول اخلاقی و انضباطی پایبند است.
از طرفی وقتی شنیدیم آقا کریم زنگ زده به طارمی تا با بزرگ منشی که دارد قضیه را حل کند، اما طارمی رد تماس داده باور کنید در حد انفجار پیش رفتیم.
اکنون که طارمی فهمیده چقدر آقاکریم جایگاه بالایی دارد و افکار عمومی از این بابت علیه او موضع گرفته اند عذر بدتر از گناه آورده که من شماره آقا کریم را نداشتم؟!
این دیگر از آن حرفهاست... شماره کریم باقری را نداشته، اما پیامی که برایش فرستاده را هم نخوانده است؟!
شاید هم، چون فرصت رفتن به مدرسه را نداشته نتوانسته مطلب آقا کریم را بخواند.
شاید طارمی منتظر بوده هدایتی دوباره زنگ بزند و یک هدیهای بفرستد تا جناب رضایت بدهد و عذر خواهی کند و برگردد به تیم ملی!
در هر حال اصول اخلاقی را فدای مصلحت اندیشیها نکنیم وگرنه مهدی طارمی سرمایه این مملکت است.
طارمی بازیکنی است که در بعد فنی جزو خوبهای ماست، اما اخلاق و اصول اخلاقی بر هر فن و تکنیک و هنری ارجحتر است.
اجازه بدهید هرگاه طارمی متنبه شد که حد و حدودش کجاست و دانست که فعلا یک بازیکن است مثل همه بازیکنان و هیچ مزیتی بر دیگران ندارد یقینا سرمربی اگر صلاح دانست به تیم ملی دعوتش خواهد کرد.