کد خبر: 1069979
تاریخ انتشار: ۰۲ آذر ۱۴۰۰ - ۲۱:۰۰
زنده‌یاد آیت‌الله محسن مجتهد شبستری، در قامت یک انقلابی دیرین
در روز‌هایی که بر ما گذشت، عالم مجاهد زنده‌یاد آیت‌الله محسن مجتهد شبستری، روی از جهان برگرفت و رهسپار ابدیت گشت. هم از این روی و در نکوداشت دهه‌ها تلاش دینی و انقلابی آن بزرگ، شمه‌ای از خاطرات سیاسی وی را، مورد خوانش تحلیلی قرار داده‌ایم.
احمدرضا صدری

سرویس تاریخ جوان آنلاین:   در روز‌هایی که بر ما گذشت، عالم مجاهد زنده‌یاد آیت‌الله محسن مجتهد شبستری، روی از جهان برگرفت و رهسپار ابدیت گشت. هم از این روی و در نکوداشت دهه‌ها تلاش دینی و انقلابی آن بزرگ، شمه‌ای از خاطرات سیاسی وی را، مورد خوانش تحلیلی قرار داده‌ایم. شایان ذکر است که این خاطرات، در گفت و شنود‌های مرکز اسناد انقلاب اسلامی با ایشان، ضبط شده است. امید آنکه مفید و مقبول آید.


سخنرانی‌های آتشین شهید نواب صفوی در قم
بسا چهره‌هایی که بعد‌ها در کسوت طلایه‌داران انقلاب و نظام اسلامی درآمدند، در زمره دلدادگان به آرمان جمعیت فدائیان اسلام و شهید سیدمجتبی نواب صفوی بودند. زنده‌یاد آیت‌الله محسن مجتهد شبستری را نیز باید در عداد این طیف برشمرد، چنانکه خود نقل کرده است: «در اوایل ورودم به قم، تا حدی با امور سیاسی آشنا شدم. مرحوم نواب صفوی و مرحوم واحدی (رحمت‌الله علیهما) به قم می‌آمدند و من که طلبه نوجوانی بودم، به این دو بزرگوار ارادتمند شدم. مرحوم نواب صفوی در مسجد امام سخنرانی می‌کرد، روی عرشه منبر می‌ایستاد و سخنرانی آتشینی ایراد می‌کرد. عمامه نواب صفوی شکل خاصی داشت و گوش‌هایش داخل عمامه بود. از آن زمان به این آدم‌های انقلابی علاقه‌مند بودم و پای منبر آن‌ها می‌نشستم. آیت‌الله یزدی نیز در مسجد امام عسکری قم، صحبت‌های انقلابی می‌کرد و آن زمان منبر‌های انقلابی شروع شده بود...».

وقتی آیت‌الله بروجردی از دیدار با شاه، اجتناب کرد!
فراز و فرود ارتباط محمدرضا پهلوی با آیت‌الله العظمی بروجردی، از جمله نکاتی است که در خاطرات آیت‌الله مجتهد شبستری و به شرح پی‌آمده، مورد توجه قرار گرفته است: «محمدرضا پهلوی سالی یک‌بار، به قم می‌رفت و در کنار حرم حضرت معصومه (س)، در مقبره شاه‌عباس که کف آن کاشی بود و فرش نداشت، یا در ایوان طلا واقع در صحن کوچک، با آیت‌الله بروجردی ملاقات می‌کرد. این دیدار‌ها برای من شگفت‌آور بود، اما ایشان مرجع تقلید بود و زعامت تامه داشت و استاد بزرگی به شمار می‌رفت و تشخیص می‌داد که مصالح جامعه، در این است که با شاه ملاقات کند. شنیدم در یک دیدار، شاه به آیت‌الله بروجردی گفته بود آقای سیدابوالقاسم کاشانی در کار‌های سیاسی دخالت می‌کند. آیت‌الله بروجردی در پاسخ به صراحت گفته بود اگر وظیفه شرعی ایجاب کند، من هم [در سیاست]دخالت می‌کنم! من وقتی این را شنیدم، خیلی خوشم آمد و تا حدی باعث تسکین خاطرم شد. آیت‌الله بروجردی در سال‌های پایان عمر خود، در سفر‌های محمدرضا پهلوی به قم، با شاه دیدار نکرد! در این باره شنیدم که شاه برای دیدار با آیت‌الله بروجردی، به صحن کوچک ایوان طلا، که مقبره آیت‌الله فیض در آنجا است، وارد شد، ولی آیت‌الله بروجردی را ندید. شاه پرسیده بود این قبر چه کسی است؟ در پاسخ به او گفته بودند قبر آیت‌الله فیض است. گفته بود پس دیگران کجا هستند؟ منظورش این بود که آقای بروجردی کجاست!...».

من این عید نوروز را، جلوس نمی‌کنم!
مبارزات آیت‌الله مجتهد شبستری در زادگاه خود، یعنی شهر شبستر، فصلی مهم در تاریخچه حیات سیاسی اوست. یکی از فراز‌های این فصل، اعلام عزای عمومی در عید نوروز سال ۱۳۴۲ و تعطیل کردن جلوس خویش و سایر علمای شهر است: «امام (ره) عید نوروز سال ۱۳۴۲ را، عزای عمومی اعلام کردند. من در آن زمان در شبستر بودم و به تبعیت از امام گفتم اعلامیه‌ها را به دیوار‌های بازار شبستر چسباندند، که امسال عید نداریم و عزاداریم! از طرف دستگاه یا آدم‌های ترسو می‌آمدند و می‌گفتند این اعلامیه از طرف شماست و ممکن است عوارضی داشته باشد، اما من گوش نمی‌کردم و راه خودم را ادامه می‌دادم. روش من این‌طور بود که با قم ارتباط داشتم و اوقاتی که در مسافرت بودم، از اوضاع مطلع می‌شدم. با چند نفر از روحانیون شبستر صحبت کردم و گفتم من این عید نوروز را جلوس نمی‌کنم و آن‌ها را متوجه موضوع و متقاعد کردم، که شما هم جلوس نداشته باشید و بگویید امسال عید نیست و ان‌شاءالله عید‌های دیگر را جلوس خواهیم کرد! آن‌ها نیز تبعیت می‌کردند، چون می‌دیدند من وارد جریان هستم و آن‌ها به این مسائل آشنا نیستند. من به صراحت می‌گفتم به خاطر مسائل پیش آمده، عید نمی‌گیریم و ایامِ عزا است، ولی آن‌ها با لحن نرم می‌گفتند که در ایام دیگری جلوس می‌کنیم. من کار خود را انجام می‌دادم و تا مدتی که آنجا بودم، چند بار از طرف دولت و ژاندارمری به سراغ من آمدند و تذکر دادند...».

چرا صندلی را برنداشتید بزنید، بر سر آن کسی که لایحه را آورد؟
راوی فقید این خاطرات، در زمره آنان است که در سخنرانی تاریخی امام خمینی علیه کاپیتولاسیون، در منزل ایشان حضور داشته است. وی حال و هوای حاکم بر آن مجلس را، این‌گونه توصیف کرده است: «در روز سخنرانیِ تاریخی امام در رابطه با کاپیتولاسیون، من حضور داشتم. حضرت امام در منزل خود در اتاق جلوی پنجره، روبه‌روی حیاط نشسته و بلندگو مقابل‌شان بود. حیاط و کوچه‌های مجاور، مملو از جمعیت بود. من در اتاقی که امام سخنرانی می‌کرد، ردیف دوم یا سوم نشسته بودم، که ایشان آن سخنرانی معروف را ایراد کردند، فرمودند کشور را فروختند، پایکوبی کردند، جشن گرفتند... مردم هم گریه می‌کردند. سپس فرمودند رئیس‌جمهور امریکا این معنا را بداند که منفور‌ترین افراد نزد ملت ایران است. بعد خطاب به نمایندگان مجلس فرمودند چرا ساکت نشسته‌اید؟ چرا صندلی را برنداشتید بزنید، بر سر آن کسی که لایحه را آورد؟...».

آشنایی با رهبر معظم انقلاب، از دوران تحصیل در مدرسه حجتیه
زنده‌یاد شبستری از دوران تحصیل در مدرسه حجتیه قم، با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی آشنا شد و تا پایان حیات، این دوستی و صمیمیت تداوم یافت: «وقتی در مدرسه حجتیه قم حجره داشتم، با مقام معظم رهبری- که ایشان هم در آن مدرسه حجره داشت- آشنا شدم. پس از آن هرگاه در تابستان به مشهد می‌رفتم، با ایشان گاهی در منزل آیت‌الله سیدهادی میلانی دیدار می‌کردم، که این خود باعث تحکیم روابط دوستانه من با ایشان شد. این آشنایی و دوستی در جلسات جامعه روحانیت مبارز تهران، که من و حضرت آقا از بدو تأسیس در آن حضور داشتیم، تشدید و تکمیل شد و بر اثر آن روز به روز ارادت حقیر به معظم‌له و لطف ایشان به من افزون، گشت...».

پایه‌گذاری غیررسمی و رسمی جامعه روحانیت مبارز ایران
مرحوم شبستری در عداد پایه‌گذاران و نسل نخست جامعه روحانیت مبارز تهران، به شمار می‌رود. وی در فصلی دیگر از خاطرات خویش، به چند وچون تشکیل این گروه پرداخته است: «بنیانگذار اصلی جامعه روحانیت مبارز تهران، شهید مطهری (ره) بود، که با همکاری شهید بهشتی، شهید مفتح و سایر بزرگان، در سال ۱۳۵۶ پایه‌گذاری شد. حقیر نیز از ابتدای تأسیس، در خدمت‌شان بودم. البته قبلاً هم جسته و گریخته روحانیون انقلابی تهران، با همدیگر جلساتی داشتند. جامعه روحانیت مبارز تهران از سال ۱۳۵۲ و ۱۳۵۳، به‌طور غیرمنسجم تشکیل شده بود. یعنی جمعی از علمای انقلابی تهران گهگاهی دور هم جمع شده و در باب انقلاب و نهضت امام خمینی، تبادل نظر می‌کردند. با پیشنهاد شهید مطهری (ره)، تشکلی تحت عنوان جامعه روحانیت مبارز تهران، با جلسات مرتب و در سال ۱۳۵۶، رسمیت یافت و این تشکل به شکل منسجم و مرتب، جلساتی در منازل آقایان داشت. اساسنامه‌اش در آخرین جمعه حیات مرحوم شهید بهشتی، طی جلسه‌ای که در کرج داشتیم، یک هفته مانده به حادثه هفتم تیر ۱۳۶۰، با حضور ایشان تکمیل و تصویب شد و البته بعداً اصلاحیه‌هایی در آن انجام گرفت. در جلسات شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز، که با حضور حضرات آقایان مطهری و بهشتی و سایر بزرگان تشکیل می‌شد، بیشتر بحث‌ها مربوط به امور مهم سیاسی و انقلاب بود، اما در جلساتی که دیگر علمای عضو جامعه حضور داشتند، بحث‌های علمی هم مطرح می‌شد و معمولاً یک فرع فقهی یا مسئله‌ای فلسفی یا کلامی یا تاریخی مطرح و درباره آن گفتگو می‌شد...».

راهپیمایی تا ساعت ۱۲ شب ۲۱ بهمن ۵۷
دستور امام خمینی مبنی بر شکستن حکومت نظامی در ۲۱ بهمن ۱۳۵۷، از عوامل مهم پیروزی انقلاب اسلامی به شمار می‌رود. روایت آیت‌الله شبستری از این رویداد تاریخی، به این قرار است: «بعد از ظهر روز ۲۱ بهمن معلوم شد که به‌رغم اعلام حکومت نظامی توسط شاپور بختیار، امام (ره) فرموده‌اند همه مردم به خیابان بروند، حکومت نظامی را نقض کنند و به تظاهرات خود ادامه دهند. با تعدادی از اهل مسجد صحبت کردم، که ما نیز با مسجدیان به خیابان برویم و تظاهرات کنیم. حدود یک ساعت مانده به اذان مغرب ۵۰، ۶۰ نفر از اهالی مسجد، جلوی منزل من آمدند و باهم به خیابان سهروردی رفتیم و در حین تظاهرات، به جمعیت نیز افزوده می‌شد. با برخاستن بانگ اذان به مسجد رفتیم و پس از نماز، عده‌ای از افراد محافظه‌کار و محتاط گفتند حاج‌آقا! دیگر بیرون نرویم و در همین جا شما صحبت کنید. به آنان گفتم امام (ره) فرموده‌اند که همه باید به خیابان بریزند و حکومت نظامی را بشکنند و این‌گونه که شما می‌گویید، دستور امام (ره) اجرا نمی‌شود. عده‌ای به طرفداری از من سخن گفتند و اکثر قریب به‌اتفاق، با من همراه شدند و همگی به خیابان رفتیم و با جمعیت زیادی (احتمالاً چند هزار نفر) که هر دم به آن افزوده می‌شد، تا حدود ساعت ۱۲ شب راهپیمایی و تظاهرات کردیم. در حالی که احتمال داده می‌شد با چندین هواپیما تهران و تظاهرات مردم در خیابان‌ها را، بمباران کنند...».

آنچه در ۱۴ خرداد ۶۸ گذشت...
زنده‌یاد آیت‌الله مجتهد شبستری، در زمره چهره‌هایی است که نقشی مؤثر، در انتخاب آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای، به رهبری انقلاب اسلامی داشت. وی بود که از آیت‌الله هاشمی رفسنجانی خواست تا دیدگاه امام خمینی را، درباره رهبری آینده نظام اسلامی بیان کند و همین امر، موجب تسریع در تصمیم‌گیری مجلس خبرگان رهبری، در ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ شد. با این همه مرحوم شبستری معتقد است در صورتی که دلالت‌های امام خمینی نیز وجود نداشت، مجلس خبرگان به انتخابی جز آیت‌الله خامنه‌ای نمی‌رسید: «شامگاه ۱۳ خرداد بود، که از دبیرخانه خبرگان زنگ زدند و گفتند فردا ساعت ۹ صبح جلسه است. در آن شب ما از فقدان شخصیت بی‌بدیل و بی‌نظیر امام خمینی، ناراحت و نگران بودیم که آینده این کشور، بعد از رحلت امام چه خواهد شد. همان شب جمله‌ای را یادم آمد که امام خمینی درباره رهبری آیت‌الله خامنه‌ای مطرح کرده بودند و بارقه‌ای از امید در دلم زنده شد. صبح روز بعد، جلسه تشکیل شد و در ابتدا وصیت‌نامه امام قرائت شد. بعد از ظهر همان روز، اولین بحث به موضوع تعیین رهبری اختصاص داشت و مسئله رهبری شورایی و رهبری فردی مطرح شد، گفتند بحث شورا مقدم است و بر همین اساس، موافقان و مخالفان آن صحبت کردند. بعد از آنکه رهبری شورایی رأی نیاورد، وارد موضوع رهبری فردی شدیم و افرادی مثل آیت‌الله گلپایگانی مطرح شدند. در زمانی که به نظرم رسید جلسه به نتیجه‌ای نخواهد رسید، با صدای بلند خطاب به آقای هاشمی رفسنجانی- که مدیریت جلسه را برعهده داشتند- گفتم لطفاً مطالبی را که امام خمینی درباره آیت‌الله خامنه‌ای فرمودند و شما آنان را شنیده‌اید، مطرح کنید. خاطرم است که ایشان، سه روایت را در مورد رهبری، از زبان امام خمینی مطرح کردند. اولی به جلسه‌ای برمی‌گشت که بعد از عزل آقای منتظری از قائم‌مقامی، خدمت امام رسیده و گفته بودند اگر آقای منتظری عزل شود، کسی را برای رهبری نداریم. امام در جواب فرمودند با وجود آقای خامنه‌ای، غمی نخواهیم داشت. مورد دوم جلسه خصوصی بود که پیش امام رفته و مسئله رهبری را مطرح کرده بودند. ایشان باز هم فرمودند با حضور آقاسیدعلی، مشکلی نداریم. روایت سوم، از زبان مرحوم حاج‌احمد‌آقا بود. از ایشان نقل شده است که در جمعی وقتی آقای خامنه‌ای در مقام رئیس‌جمهور به کشور کره رفته بودند و در مجلس آن سخنرانی می‌کردند، به امام می‌گوید آقای خامنه‌ای خوب در این مسئولیت جا افتاده است. امام نیز در پاسخ ایشان می‌فرمایند آقای خامنه‌ای شایستگی رهبری را داراست. این سه روایت در آن جلسه نقل شد، البته چنانچه این اشارات امام هم نبود، خبرگان رهبری به غیر از آقای خامنه‌ای، به رهبری فرد دیگری نمی‌رسید و از ایشان شایسته‌تر نداشتیم، اما توصیه‌های امام، سبب تسریع در تصمیم و رأی‌گیری شد...».

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار