اجرای کامل تشریفات قانونی در مورد پرونده مردی که در یک نزاع مرتکب قتل شدهبود سبب شد تا او چندی قبل به محل اجرای حکم در زندان رجاییشهر منتقل شود. در حالی که طنابدار روی گردن متهم قرار گرفته و حکم در حال اجرا بود گریههای بیامان متهم و توبه او سبب شد اجرای حکم به دستور قاضیشهریاری سرپرست دادسرای امورجنایی متوقف و با مساعدت رئیس دستگاه قضا متهم با پرداخت دیه آزاد شود.
به گزارش جوان، دهم آذرماه سال۸۷ مأموران پلیس تهران از حادثه نزاع در ساختمانی در حال ساخت حوالی میدان ونک با خبر و در محل حاضر شدند. بررسیها نشان داد که چند مرد با هم درگیری خونین را رقم زدهاند. تحقیقات بیشتر نشان داد که یکی از شرکتکنندگان در نزاع که مردی ۳۹ساله به نام ساعد بود با ضربه چاقو از ناحیه گردن هدف قرار گرفته و جانش را از دست داده است. همچنین چند نفر دیگر از شرکتکنندگان در نزاع زخمی شده و به بیمارستان منتقل شده بودند.
بررسیهای بعدی با تحقیق از شرکتکنندگان در نزاع مشخص کرد عامل قتل محسن نام دارد که خودش هم در جریان حادثه مصدوم شده است. محسن وقتی در این باره بازجویی شد به جرمش اعتراف کرد و ماجرا را شرح داد.
او گفت: من کارگر ساختمانی هستم و در ساختمانی در حال ساخت کار میکنم. یکی از دوستانم نریمان نام داشت و در ساختمان در حال ساختی حوالی میدان ونک کار میکرد. من مدتی بود که روزهای آخر هفته به ساختمانی که نریمان کار میکرد میرفتم و با او و دوستانش فیلم تماشا میکردیم. آخرینبار که به آنجا رفتم یکی از کارگران اعتراض کرد و خواست دیگر به آنجا نروم. او گفت که من وسایل آنها را به هم ریخته و لوازمی را هم برداشتهام. من، اما به حرفش اعتراض کردم با این حال به اعتراضم ادامه ندادم و به محل کارم برگشتم. ماجرا را به دوستانم گفتم و تصمیم گرفتیم به آن ساختمان برگردیم و با مردی که من را دعوا کرده بود درگیر شویم.
به هر حال این اتفاق افتاد و ما ساعتی بعد در آن ساختمان در حال دعوا بودیم. در آن دعوا یک نفر با ضربه چوب به سرم کوبید که زخمی شدم. همان لحظه ساعد برای میانجیگری وارد دعوا شد که نمیدانم چطور ضربه چاقو به گردنش برخورد کرد و جانش را از دست داد.
با اعتراف متهم، بازپرس او را به اتهام قتل عمد مجرم شناخت و پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستادهشد. از آنجا که اولیایدم پرونده شناسایی نشدند رئیس قوه قضائیه برای متهم درخواست قصاص کرد. محسن وقتی در جایگاه قرار گرفت اتهامش را پذیرفت و گفت که برای قتل به آنجا نرفته بود. او گفت از کاری که کرده پشیمان است و ماجرا را بار دیگر شرح داد. متهم گفت: وقتی ضربه چوب به سرم برخورد کرد گیج شدم و نمیدانم ضربه چاقو چطور به مقتول برخورد کرد. رأی دادگاه با تأیید در شعبه۳۱ دیوانعالی کشور مراحل اجرای حکم را طی کرد و نام محسن در لیست محکومان به مرگ ثبت شد. پس از آن پرونده در شعبهسوم اجرای احکام دادسرای امور جنایی در نوبت اجرا قرار گرفت. بعد از کامل شدن بررسیها محسن چندی قبل از سلول خود در زندان رجاییشهر کرج به محل اجرای حکم منتقل شد. وقتی طنابدار روی گردن متهم قرار گرفت و همه چیز برای اجرای حکم مهیا شد متهم شروع به گریه کرد و گفت که در زندان توبه کرده و رفتار درستی داشته است. او گفت که پسانداز ۳۰میلیونتومانی دارد. متهم از قاضی اجرای حکم مهلت خواست تا اولیایدم را پیدا کرده و رضایت آنها را جلب کند. وقتی اوراق پرونده از سوی قاضی شهریاری ورق خورد وی دستور توقف اجرای حکم را صادر و طناب دار از گردن متهم برداشته و او به سلول خود منتقل شد. در شاخه دیگری از بررسیها پرونده به دفتر رئیس قوه قضائیه ارسال شد. رئیس دستگاه قضا بعد از بررسی اوراق پرونده شخصیت متهم با درخواست سرپرست دادسرای امور جنایی موافقت کرد. پس از آن بود که متهم دیه مورد نظر را به حساب دادگستری واریز کرد و چند روز قبل از زندان آزاد شد.