داود مدرسیان در کانال تلگرامی خود نوشت: عدالت مفهوم گستردهای است و در هر حوزه و حیطهای معنای خاصی دارد. حضرت امیرالمؤمنین (ع) عدالت را پرداختن حق هر صاحب حقی میداند و در جایی دیگر آن را به معنای قرار دادن هر چیزی در جای خود تعریف کردهاند.
بین تکتک افراد جامعه در استفاده از امکانات، منابع، درآمدها و خدمات باید عدالت برقرار باشد. در استفاده از مسکن، خوراک و پوشاک، بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و سایر نیازها باید همه بتوانند عادلانه دسترسی داشته باشند. بین همه اقشار و مشاغل و اصناف باید عدالت برقرار شود؛ بین همه شهرها و استانها و مناطق باید عدالت برقرار باشد.
به طور کلی باید بین مجموعه انسانی که در یک مکان، در یک شهر، در یک استان و در یک کشور و... زندگی میکنند عدالت برقرار شود. عدالت اقتصادی و اجتماعی، اما برترین عدالت، آن است که این مجموعه انسانی که در محلی به نام شهر یا کشور گرد هم آمده و جامعهای را بنیان نهادهاند، عدالت ایجاب میکند که دارای حکومت و نظام سیاسی بر مبنای عدل و حاکم عادلی باشند و مجموعهای از قواعد و قوانین در آنجا جاری باشد تا جامعه بتواند به حیات خود ادامه دهد و سعادت دنیوی (آبادی و پیشرفت و رفاه نسبی عمومی) و سعادت اخروی تضمین شود.
یک جامعه در درجه نخست باید دارای یک نظام سیاسی باشد تا ابتداییترین و ضروریترین امور زندگی مردم سامان گیرد و عملی شود. هر کدام از اجزای نظام سیاسی از رهبر، والیان و کارگزاران و مدیران گرفته تا اصناف، مجموعهها و نهادهای مختلف اجتماعی باید دارای عدالت خاص خود باشند و بر اساس آن، هر کدام خدمات خاص خود را ارائه دهند.
به طور قطع، مهمترین رکن این نظام سیاسی، رهبر جامعه است و سپس سایر مدیران و کارگزاران به ترتیب جایگاه و اهمیت در ردههای بعدی قرار میگیرند. عدالت حکم میکند که رهبر جامعه، بهترین و شایستهترین باشد. میتوان گفت برترین عدالتها، وجود بهترین افراد در رأس جامعه است. برترین عدالتها، عدل سیاسی به این معناست. حضرت امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «سزاوار به خلافت کسی است که بدان تواناتر باشد و در آن به فرمان خدا داناتر.» (خطبه ۱۷۴ نهجالبلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی).
ما معتقدیم وجود یک معصوم در رأس جامعه، بالاترین عدالتهاست. در غیاب معصوم، حضور، ولی فقیه در رأس جامعه، بالاترین عدالتهاست، اما آیا این کافی است؟ معلوم است که کافی نیست و باید سایر اجزای نظام سیاسی و قوانین و مقررات نیز بر مبنای عدالت باشد و شایستگان در رئوس باشند و هر فردی و هر چیزی در جایگاه خود باشد.
امیرالمؤمنین (ع) بعد از ۲۵ سال خانهنشینی وقتی به اصرار مردم حکومت را پذیرفت بر این عقیده بود که نظام سیاسی بر اساس عدالت تنظیم نشده و هر چیزی در جای واقعی خودش قرار نگرفته است و تصمیم گرفت تمام این سیستم را بههم بریزد و مجموعهای جدید مبتنی بر عدالت فراهم آورد. امام علیهالسلام در یکی از خطبههای نخستین خود فرمودند: «به خدایی که [پیامبر اسلام]به راستی مبعوث فرمود، به هم خواهید درآمیخت و، چون دانه که در غربال بیزند یا دیگافزار که در دیگ ریزند، روی هم خواهید ریخت تا آن که در زیر است زبر شود و آن که بر زبر است به زیر درشود و آنان که واپسماندهاند، پیش برانند و آنان که پیش افتادهاند، واپس مانند.» (خطبه ۱۶ نهجالبلاغه).
پس همه اجزای نظام سیاسی، قوانین و مقررات و کارگزاران باید بر مبنای عدالت تنظیم و بهکارگیری شوند که فرمود: «کار مردم جز به شایستگی زمامداران سامان نمییابد.» (خطبه ۲۱۶) و «آفت کارها ناتوانی کارکنان است.»
ساختارهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی را تنها کسانی مبتنی بر اسلام ناب طراحی خواهند کرد و کسانی امور را رو به سامان ببرند که شناخت دقیقی از دین، حق، عدالت، مردم و سعادت مردم داشته باشند وگرنه بسیار سخت و ناممکن است. عدالت حکم میکند اینها در رئوس قرار بگیرند تا هرم امامت و ولایت بر مبنای عدالت در جامعه تشکیل شود چراکه رهبر جامعه بهتنهایی نمیتواند کمااینکه حضرت امیر هم بهتنهایی نتوانست، امام حسن مجتبی (ع) بهتنهایی نتوانست و... در اصل ۴۳ قانون اساسی، نقش مردم در رهبری جامعه را به رسمیت شناخته است که البته نظام باید زمینه آن را فراهم کند.
*پینوشت: طی سه، چهار دهه اخیر در بین علما و بزرگان، یکی از کسانی که بیشتر از سایرین برای این «عدل سیاسی» زحمتها کشید و کار فکری و تئوریک کرد و هزاران نفر را آموزش داد و برای تثبیت این فکر در جامعه تلاش کرد مرحوم علامه مصباح (ره) بود و این برترین عدالتخواهی بود. طرح ولایت ایشان برای همین بود. خدایش رحمت کند و روح ایشان را با حضرت امیرالمؤمنین محشور گرداند.