غیبت از نظر لغوی یعنی پشت سر دیگری حرف زدن. غیبت یعنی در غیاب کسی عیبی از او بگویی که وجدان بیدار، تو را از آن نهی کند و اگر او بشنود، ناراحت شود. به همین جهت بدگویی پشت سر فردی که تظاهر به فسق و گناه میکند را جزو غیبت نشمردهاند، چون اگر بشنود که در غیاب او چنین گفته اند، ناراحت نمیشود. در ادامه به یکی از عناصری که مخرب روابط جمعی است و مورد مذمت و نهی شدید معارف دینی است، یعنی غیبت پرداخته شده تا از منظر جامعهشناختی، آسیبهایی که این پدیده نامطلوب در جامعه ایجاد میکند، مورد تحلیل قرار گیرد.
سه قسم غیبت داریم
در متون مختلف آمده است: غیبت سه قسم دارد که قسم اول ذکر کردن چیزی که نقص شرعی یا عرفی نسبت به حال شخص غیبت شده باشد و آن چیز هم بر شنونده پوشیده باشد. به طوری که راضی به فاش شدنش نباشد و غیبتکننده هم در مقابل کوچک کردن آن شخص و عیبگذاری بر اوست. قسم دوم نقل عیب پنهان است، لیکن نه به قصد مذمت کردن و عیب گذاردن و پست کردن او، بلکه به غرض دیگری مانند سرگرمی یا از روی دلسوزی، عیب پنهان دیگری را نقل کند که شکی در حرام بودنش نیست و قسم سوم گفتن عیب کسی نزد دیگری که آن را میداند. ظاهر بعضی از روایات آن است که از عنوان غیبت بیرون است.
یک رفتار ناهنجار و آسیبزننده
غیبت به عنوان یک رفتار ناهنجار محسوب میشود. غیبت کار منفیای است که از دیرباز در رفتار بشر وجود داشته و این رفتار ضد ارزشی، موجب بروز آسیبها و مشکلات متعدد اجتماعی میشود. از آنجا که انسان یک موجودی اجتماعی است و برای تأمین احتیاجات خویش به زندگی اجتماعی نیازمند است، این نیاز به زندگی جمعی چه برحسب فطرت و چه برحسب ضرورت اجتماعی باشد، در هر صورت امری غیرقابل انکار است. لازمه تأمین این نیاز، وجود روابط سالم و پایدار است که در ایفای آن، دین مهمترین نقش را بر عهده دارد. آموزهها و دستورات دینی، هم در بعد فردی و هم در بعد اجتماعی درصدد راهنمایی و هدایت انسان است تا در پی آن، روابط سالم و پایدار به وجود آید. از این رو، آنچه به این رابطه سالم لطمه میزند و موجب خلل و نقصان در روابط جمعی میشود، مورد نهی واقع و ممنوع شده و از سوی دیگر آنچه این روابط را تحکیم میبخشد، مورد تأکید و تأیید است. از مجموع این معارف، رابطه سالم جمعی تحقق میپذیرد که به واسطه آن حقوق انسانها رعایت میشود، احترام متقابل محفوظ میماند و شخصیت اجتماعی انسانها مورد خدشه قرار نمی گیرد.
مشکل کنونی رقابتهای اجتماعی
معمولاً در روابط اجتماعی نوعی رقابت جمعی هم شکل می گیرد، این رقابت اگر بر اساس اصول و ارزشها باشد، از منظر منابع دینی عملی ارزشی است، اما اگر بر اساس منافع شخصی و هواهای نفسانی باشد، رفتاری نابهنجار و ضد ارزش تلقی میشود. بعضی از افراد که دارای منطق قوی و راه و رسم صحیحی نیستند، برای اینکه در صحنه رقابت اجتماعی رقیب خود را از صحنه بیرون کنند، با ذکر عیوب آنها و رواج دادن غیبت، این امر را ممکن میسازند. با نگاه آسیبشناختی به مسائل کنونی کشور مشخص میشود که یکی از مشکلات کنونی رقابتهای اجتماعی در کشور ما، از همین نقطه سرچشمه میگیرد. پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: غیبت گناهى است که غیبتکننده به تنهایى نمىتواند آن را انجام دهد. پس شنونده غیبت در تحقق این گناه سهیم است. مگر آنکه با غیبتکننده مخالفت کند و او را از غیبت باز دارد و در جایى که نمىتواند با او مخالفت کند و او را از غیبت منع کند باید از شنیدن غیبت خوددارى کند و در قلب خویش با غیبتکننده مخالف باشد.
این روایت نشاندهنده این است که هیچ کنشی از انسان بدون منظور و بیجواب نیست. یک فرد اجتماعی که از قضا باخدا و با اصالت و باسواد است میداند غیبت یک اخلاق پسندیده نیست و انسان نه به یک گناه، بلکه به چندین گناه زنجیرهای مانند تهمت و آشوب مرتکب میشود و غیبت، او را از داشتن اخلاق حسنه سلب میکند. انسانی که از نظر روانی سالم است، فاقد رفتارهایی است که برای او و همنوعانش آسیبزا باشد. گناه غیبت نه تنها موجب فساد در ایمان و اخلاق شخص و رسوایی او در دنیا و آخرت میشود، بلکه مفاسد اجتماعی و بشری را هم به دنبال دارد.
درمان علمی و عملی غیبت
برای درمان این بیماری از دو راه علم و عمل باید استفاده کرد. درمان علمی این گناه آن است که شخص در پیامدهای این گناه بیندیشد و این پیامدها را با آنچه از این گناه عایدش میشود، مقایسه کند، از این مقایسه وی تشویق میشود که این عمل را ترک کند. چون او با این گناه از چشم مردم میافتد، رسوای دو عالم میشود، بغض و کینه و دشمنی ایجاد میکند. هرگاه این پیامدها را با چند لحظه یاوهسرایی و بذلهگویی مقایسه کند، پی خواهد برد که با غیبت کردن چه خطای بزرگی مرتکب شده است.ای عزیز! با بندگان خدا که مورد دوستی خداوند هستند، محبت قلبی داشته باش! مبادا با محبوب حق، دشمنیورزی که خداوند در این صورت تو را از رحمت خود دور میسازد. قدری در آثار دنیایی و اخروی غیبت اندیشه کن و در صورتهای وحشتناک این گناه در قبر و قیامت تأملنما و به اخبار و احادیثی که در این زمینه وارد شده است دقت کن و میان چند دقیقه بذلهگویی و نتایج این گناه مقایسهای به عمل آور. در این صورت از این گناه پرهیز خواهی کرد. وانگهی اگر کسی غیبت دیگری میکند به این انگیزه که با او دشمن است، چگونه حاضر میشود نیکیهایش را به دشمنش منتقل کند و گناهان دشمن را به نامه عمل خود وارد کند؟ چنانکه در روایات به این پیامد غیبت اشاره شده است. درمان عملی آن است که به هر زحمتی هم که شده، عنان نفس زبان را به دست بگیری تا به مرور زمان به راحتی از غیبت کردن پرهیز کنی. سعی کنیم خوبیهای مردم را ببینیم و به دنبال معایب آنها نباشیم. آوردهاند که حضرت عیسی (ع) با عدهای از حواریون از جایی عبور میکردند که به مردار سگی برخوردند. همراهان گفتند: چه مردار بدبویی! حضرت عیسی (ع) فرمودند: چه دندانهای سفیدی دارد. آنها نقص مردار را دیدند و حضرت عیسی کمال آن را گوشزد کرد. چقدر خوب است بیش از آنچه به عیبهای دیگران توجه کنیم به دنبال کشف عیبهای خود باشیم.
دهان برخی مردم را نمیشود بست!
از قدیمالایام میگویند پشت آدمهای موفق همیشه حرف هست و متأسفانه دهان برخی مردم را نمیشود بست یا به خاطر جلب رضایتشان زندگی را تغییر داد؛ چراکه آنان همیشه حرفی برای گفتن دارند. کلام آخر اینکه خوشا به حال کسی که مشغول بودن او به عیبش، او را از عیبجویی دیگران باز دارد. اگر کسی در غیاب تو غیبت کرد و به جای خدای تو از تو ترسید از خودت معذرت بخواه. چون جوری رفتار کردی که باعث شده با تو جوری رفتار کنند که لایق تو نیست! از آنجا هر کس مطابق با فهم و فرهنگ خویش رفتار میکند، مطابق با فهم و شخصیت خودش هم دوست و همصحبت برای خود مییابد و به معاشرت میپردازد. پس طبیعی است که یک عده مشابه به هم رفتار کنند و شباهت رفتاری آنها دلیل بر صحت کنش آنان نیست بلکه دلیل محکمتری مثل شباهت شخصیتی است که به یکدیگر دارند.