«شبح کژدم» از آثار شاخص سینما در دهه ۶۰ در سینماتک خانه سینما به نمایش درآمد و جلسه نقد و بررسی آن با حضور بازیگران فیلم برگزار شد.
چهارصدوهشتادوهفتمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران به نمایش فیلم «شبح کژدم» اختصاص داشت.
شاهین امین، منتقد و کارشناس سینما در ابتدای این برنامه گفت: «شبح کژدم» از جواهرات سینمای ایران است که تحت سیطره فیلمهای دهه ۶۰ مهجور واقع شد. این فیلم به لحاظ روایت حتی امروز نیز فیلم مدرنی به حساب میآید و یک تماشاگر نوجوان و جوان امروزی هم از فیلم لذت میبرد. منظورم از روایت صرفاً داستان نیست بلکه روایت بصری نیز منظورم است. فیلمهای کیانوش عیاری جنسی دارند که قرار نیست در آنها هیچ نمایشی دیده شود. اگرچه میتوان این فیلم را یکی از نمایشیترین آثار او دانست. کسانی که با این فیلمساز همراه میشوند، نباید در بازی و هر بخش دیگری جلوهگرانه باشند و بازیگرانش در عین حال که بازی میکنند، بازی نمیکنند. وی افزود: کیانوش عیاری پردهپوشانه کارگردانی میکند و اصطلاحی درباره سینمای او وجود دارد که آثارش «دیریاب» است و کاملاً هم درست است.
حسن رضایی، بازیگر پیشکسوت سینما نیز در این جلسه بیان کرد: «شبح کژدم» برای من فیلمی سراسر خاطره است، زیرا در دوران ساخت فیلم ممنوعالکار بودم و وقتی کیانوش عیاری با من پیشنهاد بازی در این کار را مطرح کرد، راستش نمیخواستم بازی کنم و او توانست من را راضی کند. جهانگیر الماسی نیز عنوان کرد: من برخلاف حسن رضایی در این فیلم بازی کردم و اساساً زندگی کردن در یک فیلم را نمیفهمم، زیرا وقتی کارگردان کات میدهد، ما از دنیایی به دنیای دیگر میرویم. الماسی خاطر نشان کرد: من با کیانوش عیاری از کودکی رفیق بودم. در اهواز تئاتر کار میکردم و قصه مینوشتم و هنوز در کتابخانه اهواز قصههایم هست.
وی درباره سینمای عیاری گفت: او درباره ضرورت اجتماعی هنر حرف زده است و این را آن زمان از جوانی و غریزه و نه صرفاً دانش خود وام گرفته بود. عیاری تعریفی از هنر ارائه میکند و به نظرم از نولان و بسیاری از فیلمسازان جدید هم جلوتر است. او در این فیلم همچنین تحت تأثیر زهره همسرش و فیلمها و نقاشیهایی که دیده بود، قرار داشت. نسل ما دنبال تأثیر تازه ناشناختهای بود و وجه مثبت و تأملبرانگیز رخدادهای نو را جستو جو میکرد. سینمای ایران به اندیشه، سواد، شعور و معرفت نیاز دارد. باید فکر کنیم چرا فیلم میسازیم؟! من ۱۵ سال است از سینما درآمد ندارم، اما زندگیام گذشته است و خدا را شکر میکنم هیچ نقطه سیاهی در آن نیست.