سردار سلیمانی در عرصه سیاست خارجی به تولید قدرت و قوت مضاعف برای کشور اهتمام جدی داشت. در منطق الهی-اسلامی جمهوری اسلامی ایران صرف قبضه قدرت، حقانیت و اجازه کنشگری را برای دولتها حاصل نمیکند و مفاهیم بلند «عدالت و صلاحیت» ستونهای اصلی بنای مراودات میان دولتها و ملتها را تشکیل میدهند.
در جهانی که حقیقت به طاغوتها و قلب حقیقت و اذهان صهیونیستمرامها دچار آمده است تا سپردن پرچم به دست منجی نهایی باید گام زد و از میان همین مناسبات و حقایق چراغی برافروخت. سردار با استفاده از ممکنات و البته با علم، اهتمام، اراده و ایمان، قدرت کشور و در حقیقت امت را بیشینه و ضریبدار نمود. این تفکر ریشه در تأملاتی دارد که در ضلع دیگر آن یار شهید سردار سلیمانی، شهید طهرانیمقدم قرار دارد.
سدهها مهجوریت و قتل حقیقت به مردان خدا آموخته بود که نظام اسلامی نعمتی یگانه است که باید در پاسداری از آن امکان را فرو نگذاشت و اصل قدرتمند شدن کشور را سرلوحه قرار داد. بنابراین توان موشکی تحسینبرانگیز و دلگرمکننده، حاصل همان قدرتمندسازی بومی کشور است که توانسته در عرصه بازدارندگی در دفع خطرات و رفع تهدیدات، نقش مؤثری ایفا کند. همین توان بود که سوگ سردار به هفت نرسیده در پیوند با اراده و راهبری داهیانه باعث اقدام تاریخی درهم کوبیدن پایگاه اشغالی عینالاسد در عراق شد.
سردار سلیمانی نیز با تربیت نیروهایی کارآزموده و بنیانهایی که نمیتوان آنها را نادیده انگاشت، در منطقه رشتههایی پاک، اما ناپیوسته را پیوند وثیق داد که این رشته استوار امروز توان بازدارندگی و جریانسازیاش در منطقه و گیتی غیرقابل انکار است. این قدرت مادی و قوت معنوی جایگاه کشور را مرتفع و دست نمایندگان ملت را در عرصه دیپلماسی و دیگر ساحات گشودهتر نموده است.
یادآوری خاطرهای از دکتر امیر عبداللهیان، وزیر کنونی امور خارجه در این نوشتار مکمل و مقوم روایت فوق خواهد بود. آقای امیرعبداللهیان روایت میکنند که در بحبوحه بیداد داعش، سردار سلیمانی از وزیر وقت خارجه کشورمان میخواهد تا در میز مذاکره به اطلاع امریکاییها برساند که هواپیمای لبریز آنها چندی قبل در موصل بر زمین نشسته و با سران داعش مذاکره و مغازله سیاسی داشته است. همین آورده و گوشزد بزرگ، بخش کوچکی از دستاوردهای سترگی است که کردار و بود و نمود این سردار شهید در عرصه جایگاه منطقهای و بینالمللی کشور به انجام رسانیده است.
سرمایه دیپلماسی
مردان آزموده و کارا برای هر سرزمین و آرمانی یگانهاند. همانند مالک اشتر برای امیرالمؤمنین که مصداق تام این مصرع از شعر چکامه شاعر طوسی بود که گفت: «یکی مرد جنگی به از صد هزار» و تفاسیر مرد جنگی موسع است و مردان بزرگ در پهنه اثرگذاری خود چنان پربرکتند که آثار و اعمالشان تا سالها یک سرزمین را سیراب میکند و چنین است که نامهای اندکی در گذر از غبار سالها و تردید و تفرقهها باز میمانند و جلا و تجلی فزونتری نیز مییابند.
حاجقاسم مرد مورد وثوق و اعتنا برای سران منطقه از رهبران جنبشهای مقاومت تا دیگر رهبران، سران ملی و محلی و جهانی بود. (به اعتبار و احترامی که ولادیمیر پوتین رئیسجمهور فدراسیون روسیه برای ایشان قائل بود، بنگرید.) اعتبار و اشتهار سردار با عمل و وفا و نیکمرامی حاصل شده بود و از مجاهدت برابر عفریت داعش در کردستان عراق تا جانبازی در سوریه و ایستادن در کنار ملتها از او شخصیتی یگانه و منحصر ساخته بود که حضور و حتی پیغامش میتوانست صد گره از مسائل بگشاید و جواب همه مسئلهها باشد. چنین شخصیتهایی در قول و فعل برای دیپلماسی یک کشور سرمایهاند و کارگشا، بهترین نمود و تمثیل ملت خود هستند و با تحبیب قلوب و وجهه راهبری و جریانسازیشان کارکردی کمنظیر در دیپلماسی عمومی و تصویرسازی از کشور دارند. در حضور و بروزهای آزادگان در سرتاسر گیتی تا امروز، هنوز تصاویر چهره خندان و بیپیله حاج قاسم زینتبخش و وزینآفرین محفل و مجلس است.
عامل امنیت منطقه
تلاش سردار سلیمانی برای امنیتزایی در منطقه با تکیه بر مجاهدت و نیز برادری و همکاری میان ساکنان منطقه بوده است. سردار به درستی و راستی این معنا را دریافت که حضور قدرتهای استکباری در جغرافیا و ذهنیت خاورمیانه عامل بیثباتی و مولد جرثومههای مشئومی، چون رژیم صهیونیستی و داعش است و ریشه همه پلشتیها و پلیدیها در این حضور شیطانی است. سردار امنیت ملی را در امنیت کل منطقه جستوجوگر بود و این نگاه موسع و برادرانه منطق انقلاب اسلامی را در عمل عرضه و تبیین مینمود. اگر حمیت حیدری شهید سلیمانی در بیداد داعش، این طفل نامشروع استکبار و صهیونیسم بینالملل در منطقه نبود، به راستی از خاورمیانه کدامین رد و اثر برجای میماند؟ و بسیاری مدعیان و درشتگویان خود میدانند که اگر شهید سلیمانی پای به میانه میدان ننهاده بود، امروز و البته همان روزها «نه نادر بر جای میماند و نه نادری.»
نگاه همافزا و همگرا، نفی و نهی منیت و تنگنظری چنان رشته اتصالی در میان ملل و نحله و گزیدگان سیاسی منطقه ایجاد کرد که کلام و کردار سردار را موثق و متقنتر از هر چیز دیگر عامل تحکیم و تثبیت دوستیها و رابطهها مینمود. به قضیه مدد خواستن اربیل از سردار سلیمانی در روزهای ابتدایی ترکتازی گروهک تروریستی داعش نگاهی بیفکنید. اگر از مهمترین رسالتهای سیاست خارجی را تأمین و تضمین امنیت ملی بدانیم، کدام کردار و بینش سیاسی میتواند بیش از آنچه شهید سلیمانی در میدان عمل انجام داد، این مهم را در زمین واقعیت و ضمیر اهالی منطقه مستقر و حقیقی سازد؟
مردان خدا حضور و غیبتشان سرمنشأ خیر و برکت برای اهل زمین است. رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای (مدظل العالی) در بیانات تاریخی نماز جمعه پس از شهادت سردار انتقام حقیقی خون این بزرگوار را اخراج امریکاییها از منطقه دانستند. بنگرید به مصوبه پارلمان عراق مبتنی بر خروج اشغالگران از این کشور و نیز خروج مفتضح و رسوای واشنگتن از افغانستان و تصاویر عبرتآموز و رقتبرانگیز آنکه مصداق تام و تمام «فاعتبروا یا اولیالابصار» بود. این صبح صادق و «آفتاب آمد دلیل آفتاب» حکایت حضور، شهادت و فقدی از جنس خیرآفرینی و امنیتزایی برای کشور و منطقه بوده است و منکران در حکم کسانیاند که با زدن تکه پارچه بر پنجره میخواهند تابش خورشید تموز را انکار کنند.
دشمنشناسی
مرد میدان به راستی نقطه عطف کلیدی در بیثباتی و برافروختن آتش در منطقه را شناخته بود. دمل چرکینی به نام رژیم اشغالگر قدس که با اندیشه و کردار تباهش بانی جنایت و نقار در این جغرافیا و نیز جهان بوده است. سالها قبل سید مقاومت و دبیرکل حزبالله لبنان بیان کرده بود که «اسرائیل تنها زبان کاتیوشا را میفهمد.» حضور نامشروع این ننگ تاریخ بشر در خاورمیانه یقیناً سرچشمه آلودگی، لودگی، ویرانی و تخریب تمام دستاوردهاست. سردار دلها با درک این معنای کلیدی و شریان اصلی در بنیان و تقویت محور مقاومت و ایجاد درونزایی و اتکا به نفس در این جریانات ریشههای اعتقادی-عملی ستبری برای مبارزه با صهیونیسم در نزدیکترین فاصله به اراضی اشغالی اقدام و عمل نمود.
امروز به یمن ثمر آن نهال که با همت حاج قاسم، یارانش و راهبری امامین انقلاب غرس گردید و اکنون درخت تناوریست که عامل اصلی هدم و نابودی اندیشه و عمل صهیونیستی است و سرنوشت محتوم چنین موجودیت خبیثهای نابودی به دست بهترین بندگان خداست.
ختام نوشتار اینکه این قصه از فرط فربگی در معنا و سرشاری از آورده و طیبات پایان ندارد، اما حُسنختامش میتواند اشاره به این معنا باشد؛ هر شهید واجد این معناست که جهان هنوز استوار به جانبازی و مهر بهترین بندگان خداست. تجلی و جسمش شهدا و دموع پاکشان است و رشته نور تا انتهای جهان گسسته نخواهد شد. زمین خدا از حجتالهی و آیات هدایت خالی نمیماند و این سنت خداوندی است. سردار سلیمانی بیتردید از آیات حق یاور ولی زمانهاش بود و چنین حیات نورانی و پرگهری یقیناً تا جهان برقرار است، در عرصه و زمینههای گوناگون راهنما و برکت برای زندگی انسان خواهد بود.