در تاريخنگاري رويداد مشروطيت ايران، چند پرونده تحريف شده وجود دارد كه بيشك بازشناسي انديشه و عملِ شهيد آيتالله شيخ فضلالله نوري در زمره آنهاست. شيخ در دورهاي كه بسا همگنانش يا متوجه خطر نشده بودند يا عافيتطلبانه سكوت كردند، با علم به عواقب احتمالي ايستادگي خويش در برابر جريان سكولار مستظهر به حمايت غرب، بر سر آرمان و ايمان خويش ايستاد و بهاي آن را با فدا كردن جان خويشتن پرداخت! در ميان تاريخپژوهان عصر حاضر، زندهياد حجتالاسلام والمسلمين علي ابوالحسني(منذر)، در زمره چهرههايي است كه غبار از چهره اين چهره نامور برگرفته و جلوههايي از مكتب وي را بازنمايي كرده است. اثر «شيخ فضلالله نوري و مكتب تاريخنگاري مشروطه» در عِداد مجموعه آثار او در اين باره است كه پژوهشكده تاريخ معاصر ايران به نشر آن همت گماشته است. ناشر در ديباچه اين اثر و در باب محتواي آن چنين آورده است:
«شايد در نگاه اول، بيش از 95درصد مطالب اين مجلد كه تحت عنوان: شيخ فضلالله نوري و مكتب تاريخنگاري مشروطه به چاپ رسيده، ارتباط مستقيمي با شخص شهيد آيتالله شيخ فضلالله نوري نداشته باشد، اما از آنجا كه قضاوتهاي صورت گرفته درباره ايشان و نگاه عمده تاريخ خوانان اين سرزمين، معطوف به تاريخ نگاريهاي صورت گرفته در باب جريان مشروطه صغير و ارتباط شيخ با آن ميباشد، توجه به فصل به فصل اين كتاب، براي علاقهمندان به حقيقت تاريخ ضروري بهنظر ميرسد. فراموش نكنيم كه فضاي پژوهش در باب مشروطه و شيخ فضلالله را مِه غليظي (به غلظت حدود 80 سال) از تبليغات مخالفان ايشان پوشانده و چهره حوادث آن روزگار، در هالهاي از پيرايهها، تحريفها و سانسورهاي تاريخي فرو رفته است و متأسفانه علاوه بر جريان تاريخنگاري سازمان يافته و حكومتي از زمان مشروطيت تا عصر پهلوي دوم، اشتباهات موجود در ضبط و ثبت و بهخصوص تحليل تاريخي وقايع اين دوره، گستره و عمقي بسيار داشته و دامنه وسيع آن شامل: خطا در تفسير و برداشت از متون و حتي خوانش اسناد، خلط اشخاص و رويدادها با يكديگر، نادرستي گزارشها و تحليلها، دخالت دادن عنادها و تمنيات شخصي و ايدئولوژيك در تاريخ نگاري، توطئه پنداري افراطي در تبيين رويدادها، تقسيمبندي كلي و كليشهاي گروهها به مشروطهخواه و مستبد، يكجانبهنگري و بسياري موارد ديگر است. در اثر پيشرو، علاوه بر اشاره به موارد مذكور و نيز تحليل نقادانه اسلوبها و مكتبهاي تاريخ نگاري مشروطه، به طور مصداقي و موردي، به نگاه مسئلهدار تاريخنگاران به علما و زعماي شيعه (نظير آيتالله آقا نجفي اصفهاني، آيتالله سيدحسن مدرس، آيتالله شيخ فضلالله نوري و...) مفصلاً اشاره خواهد داشت. در بخش پاياني كتاب نيز بهطور مشخص تاريخنگاري احمد كسروي به روايت اسناد صحيحه تاريخي به چالش كشيده ميشود. مؤلف محترم زندهياد حجتالاسلام والمسلمين علي ابوالحسني(منذر)، در نگارش 309 صفحهاي اثر پيشرو، مخاطب را به بيش از 280 رفرنس معتبر ارجاع ميدهد كه جرايد و نشريات ادواري دوره مورد بحث، كتب، مقالات و اسناد مورد وثوق تاريخي را شامل ميشود. كتاب حاضر بيشك از حيث مستند بودن و مستدل بودن، جزء آثار كم نظير در حوزه تاريخ تحليلي است كه مطالعه آن براي علاقهمندان به جريانشناسي مشروطيت ايران، مفيد و عبرت آميز تواند بود...».