تصویر باباپنجعلی را روی دفاتر و نوشتافزاری که با نام ایرانی- اسلامی! تولید شده حک کردهاند، همینطور نقی معمولی را، فکر میکنند هر کاراکتر منگولی که دمی مردم را به خنده واداشت و معروف شد، میتواند قهرمان باشد و برای بچهها الهامبخش، آدم نمیداند بخندد یا گریه کند. یاد آن سخن نغزی میافتد که گفت: «میخواستیم بابا پنجعلی را در سریال پایتخت شهید کنیم...» کارمان به جایی رسیده است که برای خلاص شدن از دست باربی، باب اسفنجی، میکیماوس و مرد عنکبوتی پناه بردهایم به باباپنجعلی و نقی معمولی، بیچاره بچههای ایرانی که باید با منگولها خیالاتی شوند و با عقبماندههای ذهنی همذاتپنداری کنند و قهرمانهایشان از میان شخصیهای کج و معوج باشد.
ما وقتی عرضه قهرمانپروری در مدیا نداریم، میرویم سراغ خلوضعها، شکرستان را ببینید، از ایران قدیم چه تصویری به بچهها ارائه میدهد، هر قدر مرحوم علی حاتمی کوشیده بود از ایرانیان عهد قاجار تصویری متمدنانه و شریف ارائه دهد و زبان فاخر توی دهان کاراکترها میگذاشت و طرز حرف زدن و دغدغههای آنها را متعالی نشان میداد، آثاری، چون شکرستان از ایرانیان تصویری ابلهانه ارائه میدهد و این قطعاً روی ناخودآگاه و ذهن مقایسهگر کودک ایرانی تأثیرگذار است. او مرد عنکبوتی و سوپرمن و بتمن را با شخصیتهای شلخته و اخته شکرستان مقایسه میکند و تکلیفش با کشوری که در آن به دنیا آمده مشخص میشود.
دوستان ما در مجمع نوشتافزار ایرانی- اسلامی لابد فکر میکنند هر کاراکتری که صرفاً وطنی باشد در فرهنگسازی به خارجی آن میچربد. گویا ایرانی باشد همه چیز حل است، حالا بیریخت و بیادب و بداخلاق و بدقواره و بیفرهنگ باشد، مهم نیست، فقط کافی است لیبل ایرانی داشته باشد، خب پدرآمرزیدهها آن قهرمان پوشالی امریکایی که از در و دیوار بالا میرود و معشوقهاش را از دل آتش نجات میدهد که دستکم ظاهر کار را حفظ کرده؛ بیادب نیست، خل و چل نیست، شجاعتش اگر پوشالی است که است لااقل روی مخاطب کودک تأثیرگذار مثبت میگذارد، اما باباپنجعلی خلوضع چه فضیلتی دارد که تصویرش را با پسزمینه گنبد طلای امام رضا (ع) روی دفتر بچههای ایرانی حک میکنید! قرار است به بچهها القا کنید دینداران آدمهای عقبماندهای هستند؟ باور کنید بهتر از این نمیتوانید چنین چیزی را جا بیندازید. عزیزان مغزهای متفکرتان را قدری ریزبینانهتر و مسئولیتشناسانهتر تربیت کنید، تا بدانید هر موجود مشهور و معروفی شایسته تبلیغ برای بچهها نیست. بچهها به قهرمان نیاز دارند.
این قهرمانها در عالم واقع در جامعه وجود داشته و دارند، اما شما اگر بخواهید آنها را هم در آثارتان بازنمایی کنید، بدسلیقگی محض را پیشه میگیرید. درست است که هیچکس مثل خود قهرمانهای واقعی در کشور ما که قله آنها شهدا هستند، نمیتوانند خود را معرفی کنند و اصل ماهیت و شخصیت خود را چنانچه هست به نمایش بگذارند، اما این توجیهی برای کمکاری شما نیست. شکرستان سازهای عزیز و نوابغی که نسخه باباپنجعلی و نقی معمولی برای بچههای مردم تجویز میکنید، درست است که بضاعت شما همینقدر است، اما شما با آینده دستکم یک نسل بازی میکنید، بچههای ما بیش از هر زمان دیگری یاد میگیرند که برای موفقیت در این جامعه بهتر است به جای چمران و دکتر حسابی و علامه طباطبایی شدن، نقی معمولی و باباپنجعلی باشند.
بهتر است مثل کاراکترهای نفهم و بیقواره و لمپن داستانهای شکرستان باشند و به هیچ چیزی جدی فکر نکنند و برای هیچ مسئلهای دغدغه نداشته باشند. جامعه ما بحمدالله بیقهرمان نیست، اما دنیای ذهنی که شما برای بچهها میسازید، اگرچه ظاهرش کمیک است، اما به تراژدی نزدیکتر است.