تصویر جهانی امریکا برای واشنگتن همواره و همیشه از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. دولتمردان امریکایی بر این باورند که منبع قدرت نرم امریکا را همین تصویر ذهنی جهانی شکل میدهد. اما تصویر امریکایی جهانی چه ویژگیهایی دارد؟ و این تصویر چگونه میتواند بر آینده امریکا تأثیرگذار باشد؟
گزارش مرکز تحقیقاتی پیو در سال ۲۰۱۸ نشان میدهد که تصویر ایالات متحده در جهان در دوره ریاست جمهوری ترامپ بیشتر مخدوش شده و کشورهای جهان، ایالات متحده را کشوری بیتوجه به منافع سایر کشورها میدانند که توجهی به حل مشکلات جهانی ندارد. این دیدگاه منفی نسبت به امریکا در قاره اروپا بیشتر گسترش یافته و درحال رشد است، به طوری که براساس آخرین نظرسنجیها ۵۲ درصد اروپاییها با سیاست و راهبردهای خارجی امریکا مخالف هستند. در دوره ریاست جمهوری ترامپ، وجهه ایالات متحده در امریکای شمالی و آسیا حتی بدتر هم شده است.
اما چطور این امکان وجود دارد که تصویر جهانی ایالات متحده بدتر و مخدوشتر شده باشد درحالی که نظام رسانهای جهان را در اختیار دارد و آن را به نوعی مدیریت میکند و برای تأثیرگذاری بر آگاهی مردم استفاده میکند؟ آیا این میتواند راه را برای تفکر در مورد تأثیر عوامل مختلف دیگر بر روند ساخت یک تصویر ذهنی باز کند؟
ترجمه با «صنعت سرگرمی!»
ایالات متحده از سال ۲۰۰۱ تمام تلاش خود را برای بهبود وجهه خود در جهان به کار برده است. برای دستیابی به این هدف، متولیان صنعت بزرگ سینما و سرگرمی در امریکا جلسات متعددی را با نظارت کارل روو، دستیار بوش رئیسجمهور وقت امریکا تشکیل دادند تا در مورد چگونگی استفاده از این صنایع برای بهبود تصویر ایالات متحده در خارج از کشور به جمعبندی برسند. یکی از مهمترین ایدهها برای بهبود وجهه امریکا، انتشار فیلمها و سریالهای امریکایی در جهان - بهویژه در جهان اسلام - برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی بود. کاخ سفید با پذیرش این ایده تأمین مالی شرکتهای تولید محتوا و سرگرمی را برعهده گرفت. این شرکتها هم موفق شدند فرهنگ عامه امریکایی را در جهان گسترش دهند و جذابیت فیلمهای امریکایی را که بر نمایش مثبت شخصیت امریکایی متمرکز بودند، افزایش دهند. اما این کارزار قوی و «پوپولیسم فرهنگی» که پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ توسط ایالات متحده راه افتاد، موفقیت چندانی به دست نیاورد. روزنامه «نیویورک تایمز» در گزارشی طعنهآمیز نوشت که محبوبیت فرهنگی امریکا برای دوستان ترجمه نشده است. نظرسنجی مرکز پیو هم نشان داد که تصویر ایالات متحده در تمام ۲۴ کشور جامعه مورد نظر این نظرسنجی منفی بوده است. اما چرا این کارزار دولتی امریکا به اهداف مورد نظر خود دست پیدا نکرد؟ و چگونه جریانی که از تمام پیشرفتهای فنی، زرق و برق و ایدههای خلاقانه استفاده میکند، نمیتواند تصویر ایالات متحده امریکا را بهبود بخشد؟
تلاش اوباما برای بهبود تصویر ذهنی
باراک اوباما رئیس جمهور وقت امریکا با اذعان به اینکه روزهای ریاست جمهوری او روزهای خوبی برای آبروی امریکا نیست، اولویت دولت خود را بهبود چهره مخدوش امریکایی قرار داد. طبق نظرسنجی دانشگاه مریلند، ۴۶ درصد از شرکتکنندگان در نظرسنجی ۲۲ هم ابراز امیدواری کردند که اوباما روابط امریکا با کشورهای جهان را بهبود ببخشد. خود مردم امریکا هم با پی بردن به خطر وجهه منفی امریکا بهویژه به خاطر جنگهای عراق و افغانستان در جهان اوباما را با هدف بهبود آن انتخاب کردند؛ چراکه اوباما دموکرات را میتوان در ازای بوش جنگطلب مرد صلح معرفی کرد.
این ایده خوب بود و میتوانست مردم امریکا را به خود جذب کند. داستان مردی که سختکوش است، برای ساعات طولانی به کار مشغول است و توجه و تمرکز او بر موضوعاتی، چون صلح و دموکراسی مورد توجه شهروندان امریکایی است. اما پس از مدت کوتاهی، مردم جهان متوجه شدند که اوباما بر امریکا حکومت نمیکند و او تنها تصویری است که به جهانیان ارائه میشود، آن هم در زمانی که نهادها - بهویژه وزارتهای خارجه و دفاع - کنترل سیاست خارجی این کشور را در دست دارند و اینکه اوباما نمیتوانست چیزی را در روابط امریکا با کشورهای جهان تغییر دهد.
بازی اعتبار امریکایی با دیکتاتوری
ابزار دموکراسی در طول تاریخ امریکا برای دولتمردان این کشور برای تحت تأثیر قرار دادن نگاه جهانی به خود مورد توجه بوده است. امریکا از سقوط اتحاد جماهیر شوروی استفاده کرد و خود را به عنوان حامی مبارزات آنها برای دستیابی به دموکراسی به کشورهای اروپای شرقی معرفی کرد و در نتیجه، در ایجاد یک چهره مثبت از خود در بین کشورهای مشتاق دموکراسی، به ظاهر موفق عمل کرد. اما امریکا نتوانست با توسعه این ویژگی از آن برای ساختن وجهه خود در کشورهای دیگر استفاده کند. حتی برعکس، این کشور در سرنگونی رژیمهای دموکراتیکی اقدام کرد که برای قطع وابستگی خود به ایالات متحده تلاش میکردند. حتی در مقابل از رژیمهای دیکتاتوری به دفاع برخاست که با نقض حقوق بشر در راستای تأمین منافع امریکا و تضمین امنیت اسرائیل تلاش میکنند.
این جریان حتی در دوره ریاست جمهوری اوبامای دموکرات نیز وجود داشت تا آنجا که حمایت امریکا از دیکتاتوریهای نظامی همچون عربستان منجر به افزایش نفرت و خصومت مردم نسبت به امریکا شد و از این کشور به عنوان اصلیترین مانع دستیابی به آزادی، دموکراسی و استقلال همهجانبه در بین اذهان ملتهای جهان یاد شد و همچنان میشود.
در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ، حمایت امریکا از دیکتاتوری وضوح بیشتری پیدا کرد که در راستای منافع امریکایی است. به اصول دموکراسی پایبند نیست و در برابر آن وقتی که در راستای منافع امریکا نباشد حتی اگر خواست ملتها باشد تمام قد میایستد.
جو بایدن و اعتبار از دست رفته امریکا
نشانههایی وجود دارد که میگوید مردم امریکا به جو بایدن رئیسجمهور کنونی امریکا امید بستهاند تا روابط این کشور با کشورهای جهان را بر اساس اصول و ارزشهای امریکایی بازسازی کنند و نه بر اساس منافعی که دونالد ترامپ رئیسجمهور پیشین امریکا مد نظر داشت.
خارج کردن نیروهای امریکایی از افغانستان پس از ۲۰ سال که بایدن آن را انجام داد، در همین راستا تعریف و تفسیر میشود. این تصمیم مورد حمایت اکثریت امریکاییهاست که احساس میکنند امریکا هزاران نفر را از دست داده و تریلیونها دلار بدون توجیه هزینه کرده و اساساً جنگ علیه افغانستان و عراق یک جنگ اشتباه بوده است.
البته ایده اصلاح اشتباهات امریکا را میتوان در نگاه سایر مردم جهان بهویژه در زمینه دموکراسی و حقوق بشر دید که چنین انتظاری را از بایدن رئیسجمهور ۷۹ ساله امریکا دارند. از جمله مهمترین اشتباهاتی که منجر به تحریف وجهه امریکا شد، حمایت از رژیمهای دیکتاتوری، جلوگیری از دستیابی مردم به دموکراسی و این است که امریکا کشوری است که به اصول و ارزشها پایبند نیست و تنها به دنبال دستیابی به منافع خود است؛ آن هم برای تأمین امنیت و هژمونی اسرائیل. در خاورمیانه همه اصول و ارزشهای انسانی را کنار گذاشته و مردم را سرکوب میکند. آیا بایدن میتواند این تصویر را تغییر دهد و ثابت کند که میتواند از حقوق بشر و مردم دفاع کند؟
به نظر میرسد امیدها به بایدن برای اصلاح از میان رفته است. بایدن همچنان با رژیمهای دیکتاتوری به همان شیوهای برخورد میکند که ترامپ رئیسجمهور پیشین امریکا از آن استفاده کرد. او از طرفی برای دفاع از دموکراسی و حقوق بشر کمکاری کرده و تلاشی برای حمایت از حقوق مردم برای آزادی و دموکراسی نکرده است. جو بایدن باید بداند که شعار «اول امریکا» که ترامپ آن را مطرح کرد، نمیتواند وجهه امریکا را بهبود بخشد، زیرا به خودخواهی، طمع، کنار گذاشتن اصول برای دستیابی به منافع و استفاده از قدرت سخت اشاره دارد؛ آن هم در برابر مردمی که به دنبال آزادی از هژمونی امریکا هستند.
از نگاه جهانیان بهویژه اروپاییها یکی از راهکارهای بهبود وجهه امریکا بهویژه در برخی کشورهای اروپایی این است که اروپا نشان دهد از سیاست جنگطلبی که ترامپ را متمایز میکند، متنفر است و اینکه بایدن در ایجاد روابط امریکا با کشورهای جهان با پایان دادن به ایده «اول امریکا» به ایجاد روابط دیپلماسی متکی باید باشد. مهمترین چالشی که بایدن با آن مواجه است، بهبود وجهه امریکاست و مهمترین ایدهای که او میتواند برای رسیدن به این هدف از آن استفاده کند، این است که دموکراسی امریکایی مورد تهاجم قرار گرفته است. این درحالی است که در نظرسنجی چندی قبل دانشگاه کوئینی پیاک، میزان محبوبیت بایدن به پایینترین میزان خود یعنی ۳۶ درصد تنزل کرده است. نتایج حاصله از این نظرسنجی نشان میدهد که امریکاییها به کار رئیسجمهورشان در چهار زمینه کمتر از دیگر زمینهها امتیاز میدهند: اقتصاد (تنها ۳۴ درصد از فعالیتهای جو بایدن حمایت کردند)، مبارزه با همهگیری کرونا ویروس (۴۵ درصد)، سیاست خارجی (۳۳ درصد) و مبارزه با تغییرات آبوهوایی (۴۱ درصد).
نویسنده: سلیمان صالح
استاد رسانه دانشگاه قاهره
منبع: الجزیره