کد خبر: 1076837
تاریخ انتشار: ۰۳ بهمن ۱۴۰۰ - ۲۱:۰۰
در بازخوانی و بازنگاری کارنامه محمدعلی‌میرزا قاجار
با سپری شدن یک سده و اندی از تحولات مربوط به نهضت عدالتخانه، علی‌القاعده زمان برای ارزیابی آنچه تحت عنوان تاریخ‌نگاری مشروطیت ایران در اختیار ماست، فرارسیده است
محمدرضا کائینی

با سپری شدن یک سده و اندی از تحولات مربوط به نهضت عدالتخانه، علی‌القاعده زمان برای ارزیابی آنچه تحت عنوان تاریخ‌نگاری مشروطیت ایران در اختیار ماست، فرارسیده است. بی‌تردید اغلب این وقایع‌نگاری‌ها، متأثر از روایت و حتی ایده جریان غالب این واقعه، به نگارش درآمده و دست جریان مغلوب و کنارزده این رخداد سیاسی، از آن کوتاه بوده است! آثار به جای مانده از فاتحان مشروطیت، به چند ویژگی شناخته می‌شود که سیاه‌نگاری در باب کارنامه محمدعلی شاه قاجار، از خصال برجسته آن است. اثری که هم‌اینک درصدد معرفی آنیم، به دنبال آن است تا برخی تحریفات درباره این سلطان قجر را به چالش کشد و راه را برای نیل به صواب در این موضوع، هموار نماید. «در کشاکش مشروطه و استبداد»، توسط حجت‌الاسلام علی احمدی‌خواه به نگارش درآمده و پژوهشکده تاریخ معاصر ایران، آن را روانه بازار کتاب کرده است. مؤلف در دیباچه این پژوهش مبسوط، درباره موضوع و محتوای آن، چنین آورده است:
«محمدعلی‌شاه قاجار، سلطان مشروطه و محور بسیاری از تحولات و تحلیل‌های مربوط به عصر مشروطیت است. بررسی مشروطه، بدون توجه به نقش چنین شخصیتی، کامل نیست و بررسی دقیق و عمیق شخصیت و عملکرد وی می‌تواند گره‌های کوری را که در این مقطع از تاریخ کشورمان به‌وجود آمده است، باز کند. به‌ویژه اینکه برخی از علمای بزرگ مشروطه، مواضع مشترکی با محمدعلی‌شاه پیدا کردند! از آنجا که تاریخ مشروطیت را بیشتر مخالفان محمدعلی‌شاه نوشته‌اند، به طور طبیعی پیش‌داوری‌هایی بر دیدگاه‌ها و آرای آن‌ها تأثیر گذاشته است، بنابراین ممکن است در این خصوص بررسی منصفانه‌ای نداشته باشند. به نظر می‌رسد به چند دلیل انجام تحقیقی نوین درباره زندگی و زمانه این شاه قاجار ضروری است: ۱- درک و فهم صحیح از نهضت مشروطیت تا حد زیادی مبتنی بر شناختی روشن از عملکرد محمدعلی‌شاه در جایگاه سلطان مشروطیت است. ۲- چرایی حمایت برخی از علمای بزرگ عصر مشروطه از محمدعلی‌شاه، سؤال مهمی است که بدون نقد و تحلیل زندگی و عملکرد وی، پاسخ درست و قانع‌کننده‌ای بر آن نمی‌یابیم. ۳- تاریخ‌نگاری مشروطه درباره نقش محمدعلی‌شاه در آن نهضت و البته بسیاری از موضوعات دیگر نقدپذیر است. وجود رویکرد شرق‌شناسانه، حضور گروه‌های غربزده یا متمایل به فرهنگ غربی و عوامل نفوذی لژ‌ها و سفارت سبب شده‌اند تا تاریخ مشروطه را آن‌گونه که خواسته‌اند و نه آن‌گونه که هست، به نگارش درآورند. سیاه‌نمایی‌ها، بزرگ‌نمایی‌ها، کوچک‌نمایی‌ها و... در لابه‌لای منابع مشروطه، به‌آسانی قابل شناسایی‌اند. به طور کلی درباره عملکرد محمدعلی‌شاه در مشروطه، سه گونه موضع‌گیری در بین مورخان وجود دارد: گروه اول عملکرد و کارنامه وی را کاملاً منفی می‌دانند و حتی برخی نکات مثبتی را که دیگران مطرح کرده‌اند، نوعی نیرنگ و توطئه عنوان می‌کنند، از جمله مخبرالسلطنه هدایت، سیدحسن تقی‌زاده، احمد کسروی و از معاصران محمود طلوعی و حسن معاصر. گروه دوم نویسندگانی هستند که برخلاف گروه اول، کارنامه محمدعلی‌شاه را شامل مواضع خوب و بد یا در مقطعی خوب و در مقطعی بد می‌دانند و نیز برخی از اعمال قاهرانه وی مانند به توپ بستن مجلس را عکس‌العملی دربرابر تندروی‌ها و افراط‌کاری‌های برخی وکلا، نشریات، وعاظ و انجمن مشروطه به‌شمار می‌آورند. مجدالاسلام کرمانی، ناظم‌الاسلام کرمانی (متفاوت در بخش اول و دوم اثرش)، عین‌السلطنه سالور، فریدون آدمیت و... و از معاصران، علی ابوالحسنی (منذر)، دکتر باقر عاقلی و... از این دست نویسندگان هستند. گروه سوم کسانی هستند که معیار مشخصی برای تعریف یا تقبیح عملکرد محمدعلی‌شاه ندارند و به نظر می‌رسد که صرفاً برخی از آن‌ها وانمود می‌کنند که منصفانه و بی‌تعصب، کارنامه و عملکرد محمدعلی‌شاه را بررسی و ارزیابی می‌کنند...».

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار