وي در واكنش به حواشي غيراخلاقي مدافع تيم ملي گفته بود: «فدراسيون فوتبال بينظمي و بياخلاقي را برنميتابد و اين فوتبال متعلق به مردم است و بايد اسطورهسازي شود. ستاره بياخلاق به درد خودش هم نميخورد. اخلاق خط قرمز ما در برخورد با مسائل ملي و بازيكنان ملي است و هر فردي در هر جايگاهي با بياخلاقي ميتواند تيم ملي را ترك كند. برخي بقاي خود را در بياخلاقي ميدانند و بايد حرمت، نظم و اخلاق حفظ شود؛ مسئله مهمي كه اميدوارم در تيم ملي فوتبال مردان و زنان شاهد باشيم. بهترين بازيكن دنيا هم اگر بياخلاق باشد، جايي در فوتبال ايران نخواهد داشت.»
سرمربي هم كه جمعه اين هفته به استوديوي برنامه ورزش و مردم تلويزيون رفته بود، در صحبتهايي بر اهميت شخصيت رفتاري بازيكنان تأكيد كرده و گفته بود: «بعد شخصيتي خيلي مهم است، اما من هم در نهايت خيلي حساسيت دارم نسبت به اينكه بازيكنی كاری دور از شأن انجام دهد، ولی موضوع اين نيست كه به خاطر يك اشتباه، بخواهيم چيزي را تلافي كنيم. بازيكنان جوان هستند و ممكن است اشتباه كنند و من هم از اين قاعده مستثني نيستم، اما ما در جايگاه تيم ملي بايد مسئوليتپذيرتر باشيم و اگر لباس تيم ملي را ميپوشيم، باید سه برابر روي رفتارهاي خودمان حساس شويم.»
با توجه به اين صحبتهاي رئيس فدراسيون فوتبال و سرمربي تيم ملي، دعوت از آن مدافع به تيم ملي، بيانگر وجود تناقض ميان گفتار و عمل آنان است و نشان مي دهددر مجموعه فوتبال كشور ارادهاي بر اخلاقگرايي و حفظ و شان جايگاه پيراهن تيم ملي وجود ندارد. اين در شرايطي است كه كمترين انتظار از فدراسيون فوتبال و سرمربي تيم ملي كه مدعي است بعد شخصيتي بازيكنان براي او مهم است، خط زدن مدافع بياخلاق تيم ملي بود تا به نوعي با اعمال چنين تنبيه ايي، بقيه مليپوشان حساستر از قبل مراقب لطمه رفتار خود باشند و ديگر شاهد چنين اتفاقاتي آن هم در اردوي تيم ملي نباشيم. با اين حال به نظر ميرسد در فدراسيون "خوبان عالم" بايد اخلاق و اهميت پيراهن تيم ملي ايران بيش از آنچه هست مورد توجه قرار گيرد . البته با توجه به عملكرد پرحاشيه و غيرشفاف رئيس فدراسيون فوتبال در 11ماهي كه از حضورش ميگذرد، تکرار چنين اتفاقي در آينده نيز بعيد نيست. بديهي است فدراسيوني كه شائبه ارتباط مديرانش با جادوگران وجود دارد و در ماههاي گذشته براي دستدرازي بيشتر به بيتالمال و بودجه عمومي كشور از هيچ ترفندي دريغ نكرده است، مسائل اخلاقي از اهميت شايسته خود برخوردار نباشد. به همين خاطر دعوت از محمدحسين كنعانيزادگان با وجود رسوايي اخلاقي را بايد كاملاً همراستا با فدراسيون خوبان عالم دانست؛ فدراسيوني كه در حرف بر طبل اخلاقگرايي ميكوبد اما در عمل براي بياخلاقها فرش قرمز پهن ميكند.
دعوت از مدافع بياخلاق به تيم ملي را بايد نشانه کمرنگ شدن اخلاق در فوتبال ايران دانست؛ فوتبالي كه مربيان و بازيکنان اخلاقمدار زيادي داشته اما امروز به جايي رسيده است كه مسائل اخلاقي براي مديران فوتبال و سرمربي تيم ملي اولويت ندارد. اگر اين روند ادامه داشته باشد بايد فاتحه اخلاقگرايي را در فوتبال بخوانيم.