نگارنده تدوین مجموعههایی از قبیـــــــل «شخصیتهای مانا»ی انتشارات سوره مهر را بس مفید میانگارد، چه اینکه موجب آشنایی نسل حاضر به ویژه جوانان با مفاخر تاریخی و فرهنگی این مرز و بوم میشود. در دفتری که از آن سخن میرود، علی تقوی به بازروایی زندگی و زمانه نصرالله مردانی شاعر نامور انقلاب اسلامی پرداخته است. مؤلف در دیباچه این اثر، چند و، چون سامان یافتن آن را اینگونه شرح داده است:
«با پیدایی زمینههای انقلاب اسلامی و اعتراضات مردمی، ادبیات نیز، چون فرهنگ، هنر و دیگر مقولات مهم، دستخوش تغییرات شد و رفتهرفته با رویکرد تازه جمعی از شاعران و نویسندگان برای بیان مؤلفههای مهم انقلاب و ارزشها و آرمانهای آن، ادبیات انقلاب اسلامی به منزله جریانی تازه در ادبیات ایران شکل گرفت. در این میان، شعر انقلاب با توجه به کارکرد اقناعی و تهییجی آن پیش از ادبیات داستانی انقلاب، توانست راه و مقصد خود را بیابد. بعضی شاعران از همان دوران پیش از انقلاب اسلامی، سرودههای انقلابی خود را در قالب دفترهای شعر منتشر ساختند و جمعی دیگر تجربه اندوختند و دفترهای شعر خود را پس از انقلاب به مخاطبان عرضه داشتند. نصرالله مردانی از شاعران دسته اخیر به شمار میرود که بخش عمدهای از ذهن و ضمیر خود را معطوف به انقلاب و دفاع مقدس ساخته و حتی در تغزلهایش نیز فارغ از اندیشههای انقلابی نبوده است. عمده شعرهای مردانی که نام و آوازه او را به عنوان شاعر انقلاب به همگان شناساند، در دو دهه ۱۳۵۰ و ۱۳۶۰ سروده شده و در سه دفتر قیام نور (۱۳۶۰)، خون نامه خاک (۱۳۶۴) و آتش نی (۱۳۷۰)، به چاپ رسیدهاند. افزون بر این، او از سویی به کارهای اجرایی در حوزههای فرهنگ و ادب و برگزاری همایشها و شبهای شعر روی آورد و از سوی دیگر، به پرورش شاعران جوان همت گماشت و از دیگر سو به فعالیتهای پژوهشی پرداخت که حاصل این تلاشها، منظومه ستیغ سخن (۱۳۷۱) و تصحیح دیوان حافظ (۱۳۷۴) و کار ناتمام دائرهالمعارف اشعار شاعران درباره اهل بیت (ع) است.
در پژوهش حاضر، کوشیدهام تا ضمن رعایت جانب ایجاز، نخست به وقایع و رویدادهای مهم زندگی مردانی و سپس به آثار او بپردازم. بنابراین، این کتاب در سه فصل سامان یافت: فصل نخست، در چهار بخش به ترسیم خطوط اصلی و مهم زندگی مردانی اختصاص یافته است. در فصل دوم، دفترهای شعری مردانی به ترتیب زمان انتشارشان، به اختصار معرفی شدند تا زمینه لازم برای بررسی و تحلیل سرودههای او در فصل سوم فراهم شود. در فصل پایانی، اشعار مردانی از منظرهای معنا، صورخیال، موسیقی و زبان، نقد و واکاوی شدهاند. در پژوهشهایی از این دست که در چارچوب و حد و سامان مشخصی باید عرضه شوند، نمیتوان در هر موضوعی سخن را به درازا کشاند و تنها میتوان اشاراتی کرد و گذشت. در واقع برای بررسی دقیق و موشکافانه تمام جوانب و زوایای سرودههای یک شاعر، بیش از اینها باید سخن گفت و نوشت، اما در همین حد و حدود و فرصت کم، نویسنده کوشیده است تا بایستههای لازم درخصوص زندگی و طرز شعر و شاعری مردانی را به ایجاز بر صفحه کاغذ بیاورد تا اگر مجالی برای علاقهمندان فراهم شد، درباره هر یک از این موضوعات، بیشتر بیندیشند و قلم فرسایی کنند....»