کد خبر: 1089840
تاریخ انتشار: ۰۳ خرداد ۱۴۰۱ - ۲۱:۵۲
روایتی کوتاه از زندگی ۲ شهید حادثه تروریستی حرم رضوی
در آماری که اخیراً توسط مسئولان کنگره بزرگداشت شهدای روحانی کشور اعلام شد، نام شهیدان اصلانی و دارائی به عنوان آخرین شهدای قشر روحانی ذکر شده است.
صغري خيل‌فرهنگ

در آماري كه اخيراً توسط مسئولان كنگره بزرگداشت شهداي روحاني كشور اعلام شد، نام شهيدان اصلاني و دارائي به عنوان آخرين شهداي قشر روحاني ذكر شده است. با احتساب اين دو شهيد گرانقدر، روحانيون 3890 شهيد داده‌اند. شهدايي كه هر كدام در يك حادثه يا رويداد جان خويش را فدا كردند تا ايران اسلامي با قدرت به مسير خود ادامه بدهد. روايتي از زندگي شهيد حجت‌الاسلام محمد اصلاني و طلبه شهيد محمد صادق دارائي را پيش‌رو داريد.

حوزه علميه سيار!
شهيد حجت‌الاسلام محمداصلاني متولد سال ۱۳۴۹ و اهل شهرستان خواف بود. او زمان ازدواج طلبه و رزمنده بود. زهرا پورعلي همسر شهيد در مورد سبك زندگي شهيد اصلاني مي‌گويد: «همسرم مصداق واقعي يك زندگي اسلامي را در زندگي مشترك‌مان معنا كرد. با اينكه به لحاظ داشتن زمين كشاورزي و كشت زعفران وضع مالي خوبي داشتيم و مي‌توانستيم زندگي راحت و در رفاهي داشته باشيم، اما دوست داشتيم ساده‌ زندگي كنيم. به همين خاطر به حاشيه شهر مشهد آمديم تا هم‌سطح مردم محروم جامعه باشيم. حاج آقا مي‌گفت طلبه بايد با قشر متوسط و ضعيف جامعه همراه باشد. هميشه مي‌گفت زندگي امام خامنه‌اي را ببينيد چقدرساده است.»
خداوند به خانواده شهيد اصلاني پنج فرزند عطا كرد؛ دو پسر و سه دختر. همه فرزندان شهيد طلبه هستند و در امور فرهنگي خدمت مي‌كنند. يكي از دختران حاج آقا نيز طلبه و حوزوي است. دو داماد خانواده و عروس‌هاي خانواده طلبه هستند. با ورود شهيد اصلاني به زندگي مشترك با همسرش همه بستگان مثل برادرزن‌ها، شوهر خواهر‌ها و پسرخاله‌ها به خاطر اخلاق و منش ايشان وارد حوزه شدند تا سرباز امام زمان(عج) باشند. همه به شوخي به حاج آقا مي‌گفتند كه خودتان يك حوزه علميه زديد!
خادم جهادي و شهادت
دو برادر شهيد اصلاني نيز از شهداي دفاع مقدس هستند. شهيد اول خانواده حسين اصلاني بود كه از طرف سپاه به جبهه اعزام شد و در مهران به شهادت رسيد. برادر كوچكشان ابراهيم اصلاني هم در سن ۱۵ سالگي در سيدصادق كردستان به شهادت رسيد و برادر ديگرشان علي، جانباز اعصاب و روان است. شهيد محمد اصلاني بر اين باور بود كه نبايد فاصله طبقاتي وجود داشته باشد. طبق فرموده حضرت آقا بايد مردم در يك سطح باشند. او خدمت‌رساني را بسیار دوست داشت و مي‌گفت چرا بايد بين آدم‌هاي اين طرف شهر و آن طرف شهر تفاوت باشد. رسيدگي به امور مردم نيازمند و كار جهادي و خدمت‌رساني به نيازمندان و ايتام را دوست داشت و با شوق فراوان انجام مي‌داد. به معناي واقعي كلمه درد مردم را درد خودش مي‌دانست. دغدغه مردم را داشت و مردمي‌محور بود و در نهايت مزد مجاهدت‌هايش در راه خدا را با شهادت گرفت.


لباس طلبگي
شهيد محمدصادق دارائي متولد ۱۷ ارديبهشت ۱۳۷۶ بود. از همان طلبه‌هايي كه دغدغه مردم را داشت و اصلاً چنين انگيزه‌هايي هم باعث شد لباس طلبگي برتن کند و از همان روز‌هاي ابتدايي ورود به حوزه، كمر همت براي خدمت به مردم بست. ۱۹- ۱۸ سال داشت كه با زهرا قاسمي ازدواج كرد. خانواده مادري همسرش اهل تسنن بودند. همين امر او را نزد بستگان و فاميل آن‌قدر محبوب كرد كه همه وابسته خلقيات و منش او شدند و حالا اين روز‌ها خيلي سخت با شهادتش كنار مي‌آيند.
شهيد دارائي زمان ازدواج با زهرا قاسمي طلبه بود و منبع درآمدش هم همان حقوق حوزه بود. اگر چه شهريه طلبگي زياد نبود، اما همان مقدار كم هم بركات زيادي در زندگي‌شان داشت كه احساس كمبود نمي‌كردند. همسرش زهرا قاسمي مي‌گويد: «من و محمد‌صادق سال ۱۳۹۲ زندگي مشترك‌مان را شروع كرديم. از همان ابتدا كه با ايشان عقد كردم، متوجه شدم كه دغدغه مردم محروم را دارند. از همان ابتدا در امور جهادي مشاركت داشتند. اولين محل زندگي من و محمد‌صادق در صالح‌آباد يكي از شهر‌هاي تربت جام بود. ايشان در حوزه آنجا درس مي‌خواندند و زماني كه آنجا زندگي مي‌كرديم، با همان سن كم كار‌هاي بزرگي انجام مي‌دادند. ايشان همراه با دوستان بزرگوار و اساتيد‌شان به مسائل مالي و مشكلات مردم رسيدگي مي‌كردند.»


خدمت خالصانه
همسر شهيد همچنين از فعاليت‌هاي جهادي شيخ‌محمد صادق مي‌گويد: «تا زماني كه در صالح‌ آباد بوديم، همسرم در حوزه درس مي‌خواند. بعد از يك سال وقتي پسرمان طا‌ها به دنيا آمد به مشهد رفتيم. شهيد در مسجد دو طفلان مسلم(ع) مشغول به كار شد. پيش نماز مسجد بود و مركز نيكوكاري شهيد جهانديده را در يكي از اتاق‌هاي مسجد راه‌اندازي كرد و پرونده‌هاي محرومين و افراد نيازمند را كه زير نظركميته امداد بود، برعهده گرفت و به امور آنها رسيدگي مي‌كرد. كمك‌هاي نقدي، بسته‌هاي معيشتي، سفر و اردو را براي خانواده‌ها هماهنگ مي‌كرد. حالا كه به شهادت محمدصادق فكر مي‌كنم به اين باور بيشتر نزديك مي‌شوم كه او آنقدر براي خدا خالصانه كاركرد كه شهادت به دنبالش آمد. آنقدر خوب بود كه خدا اينگونه خريدش و شهادت به دست همان تكفيري قسمتش شد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار