نسخه اول فیلم «چند میگیری گریه کنی» به کارگردانی شاهد احمدلو در سال ۸۵ به نمایش درآمد. در برههای که سینمای بدنه یا بساز و بفروشی اولویت خاصی داشت، این فیلم به دلیل مضمون و انتخاب بازیگرانی که داشت، توانست رضایت مخاطب را به دست بیاورد و همچنان در دستهبندی آثار کمدی سینمای ایران، فیلم قابل قبولی محسوب میشود، اما حالا علی توکلنیا (تهیهکننده چند میگیری ۱) بعد از ۱۵ سال تصمیم به ساختن قسمت دوم گرفته و در وهله اول انتخاب دوباره حمید لولایی و ابوالفضل پورعرب قطعاً تصمیم درست و هوشمندانهای بوده است، اما به نظر میرسد کلیت اثر توانایی لازم را برای ادامه قسمت قبلی ندارد. اگر شاهد احمدلو در ساخت قسمت اول راه درستی برای مضمون انسانیاش انتخاب کرد و فیلمش وارد ورطه ابتذال نشد، در «چند میگیری گریه کنی ۲»
ردپای ابتذال مرسوم فیلمهای شبه کمدی دیده میشود.
از همین حیث به نظر میرسد توکلنیا سعی داشته اثری با همان مضمون قسمت اول بسازد، اما روش و نگرش ساختاری نتوانسته قوام لازم را داشته باشد. بنابراین، درصد بیشتری از مضمون مدیون قسمت اول است، اما آنچه توکلنیا ساخته، پرداخت مناسبی ندارد و انگار با اثری وصله خورده طرف هستیم که به شدت درگیر جزئیاتی است که نه اهمیتی سینمایی دارد و نه میتواند از مخاطب خنده بگیرد، یعنی اگر جای این دو قسمت را عوض کنیم، منطقی به نظر میرسد، چرا که در چند میگیری گریه کنی۱ به مراتب با فیلم کاملتری مواجه بودیم، اما در قسمت کنونی همه چیز خامدستانه جلو میرود. به طور مثال، دلیل انتخاب یک بازیکن فوتبال که در بازیگری تا این حد بی استعداد است، مشخص نیست یا کارگردان میتوانست موقعیتهایی به وجود بیاورد که بازی لولایی و پورعرب بیشتر به چشم بیاید، اما آن قدر همه چیز در سطح میگذرد که هیچ اتفاق خاصی در فیلم رخ نمیدهد و آن وصیت پدر و آن پارادوکس زندگی و مرگ، دیگر مانند قسمت قبل اهمیتی ندارد.
به همین منظور، فیلمنامه آن قدر سطحی نوشته شده که نمیشود آن را یک فیلم کمدی دانست. محسن تنابنده در قسمت قبلی به عنوان فیلمنامهنویس توانست در کنار کمدی وجه اخلاقی مضمون را هم نمایان کند، اما در این فیلم انگار کارگردان با همان پیشفرضهای قسمت یک هم نتوانسته حرف جدیدی را بزند. بنابراین، با اثری طرف هستیم که میتوانست پرداخت مناسبی داشته باشد، اما آن قدر کارگردان حواسش به خرده اتفاقات بیهوده بوده که یادش رفت این فیلم را باید با وجه کمدی اخلاقمدارانه پیوند بزند. در چنین شرایطی چند میگیری ۲ در حد همین شبه کمدیهای رایج متوقف مانده است.
فارغ از ایجاد یک هدف منسجم، همه چیز بر اساس موقعیت طنز گونه تلویزیونی شکل میگیرد و در میان این برهمریختگیها دیالوگهای چند پهلو جنسی هم به کمک آمده تا شاید مخاطب با شنیدن آنها بخندد، اما به نظر میرسد آن قدر داستان کم جان و بی ریشه است که مخاطب نمیتواند با آن همراه شود. شاید دلیل مهمی که تماشاگر دوست دارد این فیلم را ببیند، حضور پورعرب باشد که کارگردان از او هم نمیتواند استفاده درستی بکند. بازی دیگر بازیگران هم چنگی به دل نمیزند.
دو دلیل مهم وجود دارد که انتخاب بازیگران اشتباه بوده است، به خصوص محیا دهقانی و اشپیتیم آرفی و دلیل دوم نداشتن فیلمنامه است که انگار بیشتر دیالوگها بداههگویی است یا بعد از فیلمبرداری صداگذاری شده، به خصوص دیالوگهای حامد آهنگی! در کارگردانی هم ضعفهای زیادی دیده میشود که همین باعث شده فیلم روی پرده سینما لق بزند. در کل چند میگیری گریه کنی ۲ نتوانسته موفقیت قسمت اولش را تکرار کند، به همین دلیل با اثری مواجهیم که به سرعت از ذهنمان پاک میشود.