کد خبر: 1092119
تاریخ انتشار: ۲۰ خرداد ۱۴۰۱ - ۲۱:۱۰
الگوی عینی جهاد تبیین در سیره مبارزه سیاسی- فرهنگی امام رضا (ع)
دوران امامت حضرت علی بن موسی الرضا (ع) را باید یکی از دشوارترین و در عین حال حساس‌ترین دوره‌های حیات امامت اهل بیت (ع) و به تعبیر مقام معظم رهبری حیات انسان ۲۵۰ ساله دانست.
محسن اخباری

دوران امامت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) را باید یکی از دشوارترین و در عین حال حساس‌ترین دوره‌های حیات امامت اهل بیت(ع) و به تعبیر مقام معظم رهبری حیات انسان 250 ساله دانست، آنگونه که آن حضرت در مدت زمان قریب به 20 سال امامت خود «تأثیری که در واقعیت دنیای اسلام گذاشت و به گسترش و عمقی که به معنای حقیقیِ اسلام و پیوستن به اهل‌بیت (ع) و آشنا شدن با مکتب این بزرگواران انجامید، یک داستان عجیبی است، یک دریای عمیقی است.» (دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ۱۳۹۲/۶/۲۶)
بنابراین تحلیل و تبیین شیوه عملی و سیره رفتاری امام رضا(ع) در عرصه مبارزه در دورانی که دشمن با تمام توان از ابزارهای قدرتی که داشت، استفاده می‌کرد تا روایتی دیگر از حقیقت و حقانیت اسلام و اهل بیت عصمت و طهارت و حتی در موجه و مشروع ساختن حکمرانی خود بهره ببرد، الگویی برای جهادگران جهاد تبیین در عصر حاضر ترسیم می‌کند که کاربردی و مؤثر است.

شیوه خاص مبارزه فرهنگی و معنوی در عصر اختناق
طبق نقل مورخان، حضرت امام رضا(ع) در سن 35سالگى به امامت رسيدند و به مدت 20 سال تا زمان شهادتشان، عهده‌دار اين منصب بودند. اين مدت امامت، معاصر با خلافت سه خليفه عباسى بود؛ 10 سال آن معاصر با خلافت‌ هارون‌الرشيد، پنج سال معاصر با خلافت محمدامين و پنج سال آخر نيز هم‌ عصر با خلافت عبدالله المأمون بود. امام تا آغاز خلافت مأمون در زادگاه خود در شهر مقدس مدينه اقامت داشت، ولى مأمون پس از رسيدن به حكومت، حضرت را به خراسان فراخواند و آن حضرت سال‌هاى پايانی عمر خويش را در خراسان سپرى كردند.(مهدى پيشوايى. سيره پيشوايان، ص‌468)
امام رضا(ع) در اين مدت هرچند كوتاه امامت در هر ‌يك از اين سه دوره، به ‌مقتضى مسئوليت خطير امامت، با اوضاع ‌و احوال پيچيده خلافت آن روز كه خلفاى عباسى با سياست و تزوير خاصى كه داشتند و به نام اسلام بر مردم حكومت مى‌كردند و با وجود نابسامانى‌هاى زيادى كه از جهات مختلف در زندگى اجتماعى مردم وجود داشت، آن امام همام وظايف امامت خود را در جهت ابلاغ شريعت و احكام اسلام انجام مى‌دادند. به‌همين‌ دليل دوران امامت امام رضا(ع) و سيره خاص مبارزاتى ايشان، همان‌طور كه مقام معظم رهبرى مى‌فرمايند از لحاظ «تأثيرى كه در واقعيت دنياى اسلام گذاشت و به گسترش و عمقى كه به‌ معناى حقيقى اسلام و پيوستن به اهل‌بيت(ع) و آشنا شدن با مكتب ايشان بخشيدند»، قابل‌ تأمل و درس‌آموز براى دوران كنونى ما از جهت نوع شيوه مبارزاتى كه مبتنى بر اقدام فرهنگى و معنوى و نيز مداومت بر آن طى مدت طولانى است، مى‌باشد.
آن حضرت در طول امامت خود شيوه خاص مبارزاتى‌اى كه مبتنى بر آموزش و تعليم مبانى اسلامى با حسن رفتار اخلاقى و بيان و گفتار علمى و معنوى بود را در دستور كار خود قراردادند تا از اين طريق بتوانند جامعه اسلامى را با وجود امام معصوم و بركات فيض وجودى او و تعاليم ناب اسلامى كه تنها از سرچشمه «امامت» قابل جوشش بود، مأنوس و آشنا نمايند تا از اين طريق بتوانند اسلام راستين و آموزه‌هاى آن را ترويج دهند و زمينه مناسبى براى پذيرش معارف حقه اسلامى فراهم گردد و ادعاهاى باطلى كه به اسم دين از سوى دستگاه حكومت و فرقه‌هاى انحرافى در حال گسترش بود، محو شود.
با نگاهى به شرايط اجتماعى و فرهنگى اين زمان مى‌توان فهميد كه در اين دوران در اثر اين شيوه مبارزاتى آن حضرت و حركت عظيمى كه ايشان در جامعه پهناور اسلامى آن دوران ايجاد کردند، تفكر ولايت اهل‌بيت و پيوستگى به خاندان پيغمبر آن‌چنان گسترشى در دنياى اسلام پيدا كرد كه دستگاه ظالم و ديكتاتور بنى‌عباس از مواجهه‌ با آن عاجز شد. به تعبير مقام معظم رهبرى، در اثر اين شيوه رفتارى و مبارزاتى حضرت در دوران امامت، شاهد آن هستيم كه محبت اهل‌بيت(ع) «همه‌گير شده است؛ حضور آنها و وجود آنها در جامعه‌ اسلامى به اعماق دل‌هاى مردم نفوذ پيدا كرده است. اينكه شما مى‌بينيد امامزاده‌هاى بزرگوار بلند شدند، راه افتادند، آمدند اينجا، غير از جنبه‌ عزا و غمناك قضيه كه شهادت اينها در بين راه است، يك جنبه‌ مثبت و پرمعنا دارد؛ معناى اين، درخواست مردم، تقاضاى مردم، زمينه‌ پذيرش و قبول مردم نسبت به اهل‌بيت است. اين يعنى يك كار عميقاً فرهنگى و معنوى و يك كار بزرگ اعتقادى.» (بيانات در ديدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 26/6/92)

الگوسازی در عرصه جهاد تبیین با عینیت‌بخشی به ارزش‌های متعالی اخلاقى
آن حضرت در دوران امامت با عمل به آموزه‌هاى اخلاقى دين اسلام و رفتار و سلوك معنوى خود كه شايسته مقام امامت بود و مردم آن زمان تنها آن ‌را از سيره نبوى و امامان معصوم شنيده و خلاف آن را در رفتار حاكمان و اربابان قدرت ديده بودند، ابعاد معنوى و اخلاقى دين اسلام را كه در مقام امامت متجلى مى‌شد بار ديگر زنده كردند و در تقابل با رفتار غيردينى حاكمان و جنگ روایت‌هایی که در راستای توجیه افعال و اعمال غیردینی خود دنبال می‌کردند، مقابل انظار عموم قرار دادند. نقل‌هاى مختلفى كه از اين رفتار اخلاقى و معنوى امام رضا(ع) نقل شده، گوياى اين موضوع است. به ‌عنوان نمونه از ابراهيم بن عباس نقل است: «هرگز نديدم حضرت رضا(ع) كسى را با سخن خويش بيازارد و نديدم هرگز سخن كسى را قطع كند و مى‌گذاشت تا حرف او تمام شود. هرگز حاجت كسى را در صورتى كه قدرت برآوردن آن را داشت رد نمى‌كرد. هرگز نزد كسى پاى خود را دراز نمى‌كرد و تكيه هم نمى‌زد. هرگز نديدم سخن درشتى به خادمان خود بگويد، هرگز نديدم آب دهان بر زمين‌ بیندازد و همين‌طور نديدم با صداى قهقهه بخندد، بلكه تبسم مى‌كرد. زمانى كه به اندرون خانه مى‌رفت و سفره مى‌انداختند تمام خدمتگزاران حتى دربان را بر آن مى‌نشانيد. آن حضرت شب‌ها را بيشتر بيدار بود و كمتر مى‌خوابيد. بيشتر شب‌ها را تا صبح بيدار بود، روزه بسيار مى‌گرفت، هرگز سه روز روزه در ماه از آن حضرت ترك نمى‌شد، آن حضرت در پنهانى نيكى و تصدق بر فقرا بسيار داشت و بيشتر آن در شب‌هاى تاريك بود. بنابراين هر كس ادعا كند كه مانند او را در فضل ديده است او را راستگو مپنداريد.» همچنين شخصى از اهل بلخ كه در سفر حضرت رضا(ع) از مدينه به خراسان همراه آن بزرگوار بوده، مى‌گويد: «روزى در بين راه سفره غذا گستردند، آن بزرگوار تمام خادمان و غلامان از سفيد و سياه را بر سر سفره جمع كرد. من گفتم فداى شما شوم، بهتر بود كه براى اينان سفره‌اى جداگانه مى‌انداختند! آن حضرت فرمود: تند مرو، همانا خداى ما يكى است، مادر و پدر همه يكى است و پاداش به اعمال است.» (كافى، ج‌4، ص‌23)
در خصوص تواضع ‌بى‌اندازه آن حضرت نيز نقل است كه شخصى به‌ قصد ديدار امام رضا(ع) مسير طولانى‌ را طى كرد، صبح زود به مقصد رسيد. با خود گفت به حمام بروم و غبار سفر از تن بشويم و پاك و مطهر به زيارت امام بروم. لحظاتى آنجا درنگ كرد. شخصى آنجا بود. از او خواست در شستن بدن به او كمك كند. بعضى از مردم كه وارد حمام مى‌شدند، احترام عجيبى به او مى‌نهادند و اظهار ارادت و ادب مى‌نمودند. مرد مسافر اندك‌اندك امام را شناخت و به‌ سرعت كنار كشيد و به‌شدت شرمنده شد و عذرخواهى كرد، اما امام رضا به او دلدارى دادند و همچنان مشغول كار خود شدند و فرمودند: «شما اين ‌همه راه را با پاى پياده براى زيارت ما آمدى، من هم اينجا منتظرت بودم!» (در رواق نور، ص‌27)
آن امام بزرگوار با اين شيوه و سلوك اخلاقى و دينى خود، حقيقتاً مصداق عينى توصيفى بودند كه خود از بركات وجود امام در ميان مردم بيان داشته‌اند كه مى‌فرمايند: «امام مهربان دوست، امين و دلسوز امت است و همانند مادرى است كه عاشقانه به خردسال خود عشق مى‌ورزد.» (حسينى قزوينى، در حريم طوس، ص‌247)
اين شيوه رفتارى آن امام بزرگوار بود كه باعث شد محبت و عشق مردم به ‌وجود ايشان بيشتر و بيشتر شود؛ چنانكه نمونه بارز اين ارادت و عشق و علاقه در مسير سفر ايشان در شهر نيشابور تجلى كرد كه مورخان نوشته‌اند عده ‌بى‌شمارى براى نوشتن حديث از آن حضرت خواستند كه حديثى بفرمايند و آن بزرگوار حديث «سلسله الذهب» را كه مضمون آن توحيد، يعنى دعوت تمامى انبيا از آدم تا خاتم است فرمودند و سپس با عبارت «وأنا من شروطها» آن را ختم به ولايت و امامت كردند.

تبیین سبك زندگى اصیل اسلامى‌
آن حضرت با تعاليم مختلفى كه از آموزه‌ها و تعاليم اصيل اسلامى و حقوق و وظايف مسلمانان در دين بيان مى‌نمودند، سبك زندگى اسلامى و دينى را به جوامع معرفى کردند؛ سبكى از زندگى كه انسان مؤمن با عمل به آن به سعادت دنيوى و اخروى مى‌رسد و اثرات آن را در زندگى فردى و اجتماعى خود
احساس مى‌كند.
در اين زمينه حضرت امام رضا(ع) تعاليمى را در خصوص حفظ حقوق برادران دينى و تكريم شخصيت و مقام آنان سفارش نموده‌اند. به‌عنوان نمونه آن حضرت در اين‌ باره‌‌ می‌فرمايند: «از حقوقى كه هر مؤمن نسبت به برادر دينى خود دارد، اين است كه از صميم قلب او را دوست بدارد و از نظر مالى به او كمك و مواسات نمايد و اگر كسى به او ظلم كرد، او را يارى كند. شخص باايمان هرگز به برادر دينى خود ستم نمى‌كند، او را فريب نمى‌دهد، به او خيانت نمى‌كند، غيبت او را روا نمى‌دارد و به او دروغ نمى‌گويد. كسى‌ كه به برادر دينى خود لباسى هديه دهد خداوند از لباس‌هاى بهشتى به او خواهد داد و كسى ‌كه براى رضاى خدا به آنها قرض بدهد در پيشگاه خدا ثواب صدقه خواهد داشت. هر كسى اندوه برادر دينى خود را برطرف سازد خداوند غمى از غم‌هاى آخرتش را خواهد زدود.» (بحارالانوار، ج‌74، ص‌333)
اين حقوق باعث شكل‌گيرى روابط اجتماعى عميق‌تر و مؤمنانه‌تر در جامعه مى‌شود و جامعه را تعالى مى‌بخشد.
معرفى جايگاه متعالى علمى و اجتماعى امام امت به جامعه اسلامى‌ و ضرورت پیروی از آن
از جمله اقدامات مؤثر حضرت رضا(ع) شناساندن حقيقت امامت و تبيين نيازمندى جامعه به‌وجود مقدس علمى و معنوى او براى جامعه مسلمين است. ايشان در برهه‌هاى مختلف امامت با اقدامات مختلفى همچون مناظره و نيز در توصيه‌ها و بيانات خود، همواره ابعاد مختلفى از امامت خويش و ثمرات وجودى آن براى جامعه اسلامى را بازنمایی می‌­فرمودند تا مسیر هدایت الهی از ضلالت و نیستی متمایز شده و حیات انسانی به سر منزل مقصود رهنمون شود؛ مسیری که در عصر حاضر نیز ضرورت تبیین دارد.
آن حضرت در توصيف جايگاه امام معصوم و مقام والا و ملكوتى او به شيعيان خود درس معرفت و امام‌شناسى را آموختند؛ چنانكه در اين ‌باره مى‌فرمايند: «امامت منزلتش والاتر، شأنش بزرگ‌تر، مقامش عالى‌تر، مرتبه‌اش بلندتر و ژرفايش عميق‌تر از آن است كه عقل‌ها به آن برسد و انديشه‌ها آن را دريابند. امام همانند خورشيد فروزانى است كه خود در كرانه افق و دور از دسترس و چشم‌انداز است و نورش سراسر هستى را فراگرفته است.
امام همان ماه تابان چراغ فروزان، نور درخشان و ستاره رهنما در ظلمت شب‌ها براى رهگذر شهرها و كويرها و گرداب بر تلاطم درياهاست.» (درحريم طوس، ص‌234)
علاوه بر اين در عرصه مبارزه با دستگاه تبليغاتى مأمون كه سعى داشت مقام علمى و معنوى امامت را با ترتيب دادن جلسات مناظره دچار خدشه كند، امام رضا(ع) از اين فرصت براى شناساندن جايگاه علمى خود به همگان بهترين بهره را بردند. امام(ع) در اين جلسات با هر يك از دانشمندان، با زبان خود و از كتاب خود آنان، بر بطلان نظريه آنها و حقانيت اسلام و صداقت حضرت رسول اكرم(ص) استدلال نمود. تا آنجا كه همگان در برابر حضرت سر تعظيم فرو آورده، بر بطلان نظريه خويش و صحت سخنان امام رضا(ع) اعتراف نمودند و بعضى همانند عمران صائبى كه مشرك و در علم كلام و فن خطابه متبحر و متخصص بود به حقانيت اسلام اعتراف مى‌كردند و در همان مجلس اسلام مى‌آوردند. (در حريم طوس، ص‌206)
همچنين در زمينه پاسخ به شبهات در مسئله امامت، آن حضرت اقدامات اساسى انجام دادند كه گوياى علم نامحدود ايشان بود. در اين زمينه محمد بن عيسى يقطينى اظهار داشته است: «وقتى مردم، در مسئله امامت امام رضا(ع) اختلاف پيدا كردند من كه مسئول جمع‌آورى پرسش‌هاى مردم و پاسخ‌هاى آن حضرت بودم، 15 هزار مسئله گرد آوردم كه از حضرت سؤال شده بود و وى به تك‌تك آنها پاسخ فرموده بودند.» (سرچشمه‌هاى نور امام رضا(ع)، ص‌92)
اين مرتبه علمى به‌ اندازه‌اى شهرت يافت كه لقب «عالم آل‌محمد(ص)» را بر ايشان نهادند. چنانكه ابراهيم بن عباس در رابطه با گستردگى علم امام رضا(ع) نقل مى‌كند: «هرگز نديدم از امام رضا(ع) چيزى را بپرسند كه آن حضرت نداند و عالم‌تر از او نسبت به زمان خودش نديدم، مأمون همواره آن حضرت را با سؤال‌هاى مختلف امتحان مى‌كرد و آن بزرگوار جواب مى‌فرمود، در عين اينكه جواب‌هاى آن حضرت برگرفته از قرآن بود، قرآن ‌را در هر سه روز يك‌بار ختم مى‌كرد و مى‌فرمود: اگر بخواهم كمتر از سه روز يك ختم قرآن بخوانم، مى‌توانم. لكن به هيچ آيه‌اى مرور نمى‌كنم، مگر آنكه در آن فكر مى‌كنم و اينكه چه وقت و درباره چه چيز نازل ‌شده است، لذا قرآن ‌را در سه روز ختم مى‌كنم.» (بحارالانوار، ج 49، ص‌90)

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر