جو بایدن یک سال بعد از خروج افتضاحآمیز نیروهایش از افغانستان، قصد سفر به خاورمیانه را دارد تا نخستین سفر خود را به این منطقه در کسوت ریاست جمهوری امریکا انجام دهد. شکی نیست که هدف او از این سفر کسب امتیاز قابلتوجهی از منطقه است، به خصوص جنگ اوکراین و پیامدهای آن وضعیت نامطلوبی را برای او در داخل امریکا ایجاد کرده، چنان که نظرسنجی اخیر مؤسسه افکارسنجی سیویکس نشان میدهد که او کمترین میزان محبوبیت را دارد تا آنجا که «بایدن در نگاه هر گروه سنی با هر میزان تحصیلات و از هر جنسیتی در حال غرق شدن است.» با این حال، بایدن امید دارد در این سفر امتیازی از خاورمیانه بگیرد تا اینکه از آن برای بهبود بخشیدن به وجههاش در داخل بهرهبرداری کند، اما به نظر میرسد که او برای رسیدن به این هدف در مواجهه با چالشهای جدی است.
نخستین چالش از سوی رژیم اسرائیل است، زیرا با سقوط کابینه این رژیم به نخستوزیری نفتالی بنت در حدود دو هفته قبل، بایدن در سفر خود با شرایط تازهای روبهرو میشود. حالا بایدن با ورود به فرودگاه بنگوریون باید با یائیر لاپید ملاقات کند که نخستوزیر موقت است و وظیفه اصلیاش برگزاری انتخابات زودهنگام کنست، پارلمان رژیم اسرائیل، در اواخر اکتبر است. این موضوع باعث شده بایدن در برنامههای کاری خودش یک برنامه اضطراری نیز بگنجاند که عبارت است از دیدار با بنیامین نتانیاهو. شاید اگر شرایط به صورت دیگری میبود و کابینه بنت به کار خودش ادامه میداد، بایدن هرگز حاضر نمیشد دیداری با نتانیاهو داشته باشد، اما حالا همه چیز تغییر کرده و بایدن بایستی تن به ملاقات کسی بدهد که بیش از هر کسی خواهان شکست بایدن و بازگشت جمهوریخواهان به قدرت در امریکا است. بنابراین، دیدار بایدن از سرزمینهای اشغالی بیشتر از اینکه امتیازی برای او باشد حاکی از یک شکست غیرمنتظره است که به واسطه ناپایداری دولت بنت اتفاق افتاده است.
مقصد دوم بایدن در این سفر عربستان سعودی است و این موضوع بیش از سفر اولش مورد توجه رسانهها و تحلیلگران قرار گرفته است. دلیل توجه خاص به این سفر تغییر اساسی در رویکرد بایدن در قبال سعودیها و به خصوص شخص محمد بنسلمان، ولیعهد سعودی، است. بایدن در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری بارها از اصطلاح «منفور، pariah» برای توصیف بنسلمان استفاده کرده بود و بعد از رسیدن به مقام ریاست جمهوری سیاست نادیده گرفتن بنسلمان را دنبال میکرد، اما حالا شرایط برای او آن قدر تغییر کرده که نه تنها حاضر به قبول این شخص «منفور» شده بلکه میخواهد مبنایی را در رابطه بین امریکا و آلسعود احیا کند که کاخ سفید آن را دست کم در بیش از یک دهه گذشته و از دولت دوم باراک اوباما به این سو کنار گذاشته بود. مبنای نفت در برابر امنیت از زمان حکومت عبدالعزیز بر عربستان اساس رابطه بین دو کشور را تشکیل میداد، به این نحو که عربستان با تأمین نفت مورد نیاز غرب، تضمین امنیتی از امریکا میگرفت، اما از زمان دولت دوم اوباما و افزایش قابل توجه نفت داخلی امریکا، واشنگتن دیگر نیازی به مبنا نداشت و آن را کنار گذاشت. حالا جنگ اوکراین شرایط را به کلی تغییر داده، زیرا تحریم نفت و گاز روسیه باعث شده بازارهای غرب به شدت دچار کمبود عرضه نفت و گاز شود و بایدن امید دارد در این سفر رهبری سعودیها را متقاعد کند با افزایش صادرات نفت خود به رفع این کمبود کمک کنند. در واقع، این کمبود منجر به افزایش قیمت بنزین در داخل امریکا شده تا حدی که مصرفکنندگان امریکایی شاهد افزایش ۵۰ درصدی قیمت نسبت به سال گذشته هستند و این یکی از عوامل اساسی سقوط محبوبیت بایدن در داخل است. نکته اساسی اینجا است که آیا حتی در صورت موافقت بنسلمان با افزایش صادرات نفت، این کار امتیازی برای بایدن خواهد بود؟ مازاد تولید نفت عربستان در صورتی امتیازی برای بایدن خواهد بود که بتواند جایگزین نفت تحریم شده روسیه را بگیرد، اما به نظر بسیاری از تحلیلگران، سعودیها اصولاً ظرفیت انجام این کار را ندارند. در مقابل، مسئله ایجاد سامانه یکپارچه دفاع هوایی با شرکت عربستان، امارات، بحرین، مصر و اردن در دستور کار بایدن است تا بنسلمان را با آن راضی به افزایش تولید نفت بکند. روشن است که این تضمین به معنای ناتوی عربی نیست و مشکل این طرح در اینجا است که معلوم نیست این کشورهای عربی تا چه میزان حاضر به تشریکمساعی با یکدیگر برای ایجاد چنین سامانهای باشند. در نتیجه، به نظر نمیرسد که دستاورد و امتیاز مورد نظر بایدن تا آن حد باشد که بتواند با آن بر سقوط محبوبیتش در داخل امریکا تأثیری بگذارد.