درست در روزهایی که همه از گرمای شدید هوا، کمبود آب و بالا رفتن میزان مصرف برق صحبت میکردند، به ناگاه ابری آمد و بارانی سیلآسا که به چندین استان خسارات جانی و مالی زیادی وارد کرد. بارانی میبارد و به راحتی سیلی ویرانگر به راه میافتد. آن هم از مرکز تا جنوب کشور که نزدیک به ۱۰ استان را در بر میگیرد. معلوم نیست چه بلایی بر سر هوا یا زمین آمده که در این وانفسای خشکسالی که در نیم قرن گذشته بیسابقه بوده، هر بارشی میتواند به سیلابی خروشان تبدیل شده و منطقهای را ویران کند. هر چند تغییر اقلیم یکی از چالشهایی است که بشر در قرن ۲۱ با آن مواجه است و بهعنوان یک تهدید بالقوه، محیطهای طبیعی و انسان ساخت را تحت تأثیر قرار میدهد، اما هر تغییر ناگهانی را نمیتوان به تغییرات اقلیمی ارتباط داد و حداقل خسارات ناشی از سیلابهای اخیر بیشتر به سوءمدیریتها و بیکفایتیها باز میگردد تا بارشهای یکباره و «مانسون.»
«اقلیم» شرایط آب و هوایی ثابت برای یک دوره زمانی نسبتاً طولانی و برای منطقهای مشخص است، اما وقتی اصطلاح تغییر اقلیم را به کار میبریم، یعنی شرایط آن منطقه بهطور میانگین و برای یک بازه زمانی تغییر کرده و در مطالعات و گزارشهای مختلف این مسئله پیشبینی شده و میدانیم که نتایج این تغییرات، به صورت افزایش چشمگیر دما، بروز خشکسالی و کاهش بارشهای میانگین بروز خواهد یافت.
اوایل مرداد بود که سازمان هواشناسی از بارشهای سیلآسا در شش استان کشور خبر داد و در رابطه با خسارت به محصولات کشاورزی در ۱۰ استان هشدار سطح زرد صادر کرد.
براساس تحلیل نقشههای همدیدی و آیندهنگری سازمان هواشناسی، رگبارهای پراکنده به همراه رعدوبرق و وزش باد شدید برای بیشتر مناطق پیشبینی شد، اما کمتر کسی فکر میکرد که رگبارها حامل داستانهای مخرب و غمانگیزی باشند. هر چند بعد از بارشها مسئولان دوباره از واژه غافلگیری استفاده کردند و اینبار «مانسون یا مونسون» بهانهشان بود، اما این سیل هم ثابت کرد این ناکارآمدی مدیران است که همچنان از مردم ایران تلفات میگیرد.
وقتی صادق ضیائیان، رئیس مرکز ملی پایش پیشبینی و مدیریت بحران مخاطرات جوی سازمان هواشناسی از تشدید فعالیت سامانه بارشی مونسون در جنوب کشور خبر داد، از پیشبینی وقوع سیلابهای سهمگین در برخی مناطق کشور هم گفت که از روز سهشنبه تا پنجشنبه (۴ تا ۶ مرداد) فعالیت سامانه بارشی گستردهتر شده و پهنه وسیعتری را در بر میگیرد.
بر این اساس استانهای کرمان، فارس، بخشهای جنوبی استان بوشهر، سیستان و بلوچستان، هرمزگان و حتی استان یزد نیز درگیر بارشهای سیلآسا خواهند شد.
هر چند این مسئول عنوان کرد که «هشدارها و توصیههای لازم را در خصوص وقوع سیلاب به دستگاههای و ارگانهای دولتی هم دادهایم»، اما معلوم نشد این دستگاهها و ارگانها با شنیدن هشدارها چه کردند و کدام اقدامات را برای جلوگیری از وقوع سیل در دستور کار خود قرار دادند. در کمکاری مدیران همین بس که سالهاست سیل میآید و خسارت میزند و میرود، اما هنوز حوزههای مستعد سیلاب آبریزها به سامانههای هشدار تجهیز نشدهاند و عدمکارایی ایستگاههای بارانسنجی در آنها به چشم میخورد.
باران شروع شد و این فقط بخشی از اخبار است که میگوید، در فارس و با توجه به شدت بارشها ۱۱۰خانوار روستای کوه سفید داراب منازل خود را تخلیه و در مناطقی که به عنوان اسکان اضطراری (مدارس و حسینیهها) و همچنین در منازل اقوام ساکن شدند.
در کرمان سیل تخریب میکند، پیش میرود و معاون هلالاحمر کمکرسانی به خانوادههای آسیب دیده را در مناطق مختلف شروع کرده است. همچنین سیلاب در روستای استانداری در بخش زهکلوت موجب تخریب پل در حال ساخت این روستا شد. این پل در سیل سال گذشته بر اثر طغیان همین رودخانه تخریب شده بود که بر اثر طغیان مجدد رودخانه به کلی فرو ریخت. در سیستان و بلوچستان بعد از بروز خسارت به چندین روستا و کشته و مفقودشدن چند هموطن، امدادرسانی به صورت هوایی به سیلزدگان آغاز شد.
بارندگیهای شدید ناشی از فعالیت سامانه موسمی موجب سرریز بزرگترین سازه آبخیزداری در هشتبندی میناب هرمزگان شد و استانهای دیگر هم در آمادهباش هستند.
استانداران پاسخگو باشند
در آیات زیادی از قرآن کریم، آمدن باران از آسمان به عنوان جلوهای از رحمت پروردگار جهت حیات زمین و رویش گیاهان و طبیعت زنده و سرشار از نعمتهای الهی برای استمرار زندگی همه مخلوقات است. مانند سوره انبیا آیه ۳۰. اما اگر میبینیم این آب باران تبدیل به سیل ویرانگر میشود، این به مدیریت غلط در استانها برمیگردد، چراکه طبیعت در تسخیر انسان است.
در بسیاری از کشورها به محض آنکه حادثهای بسیار کوچکتر از سیلابهای ایران رخ میدهد، مسئولان بلافاصله حتی سفرهای مهم خارجی خود را نیمهتمام گذاشته و به کشور خود بازمیگردند و جلسه فوقالعاده و اضطراری تشکیل میدهند و بحران به وجود آمده را مدیریت میکنند، اما در اینجا کسی اصلاً خود را مسئول نمیداند و همه نگاهها به آسمان میچرخد که چرا به ناگاه باریده و این بلا را به سرمان آورده است. اساساً یک استاندار که بالاترین مقام اجرایی در هر استان است، باید مانند یک نگهبان خواب و استراحت را بر خود حرام کند و تمام خطرات و حوادث ناگوار طبیعی را پیشبینی و از ظرفیتهای موجود در جهت پیشگیری از وقوع حوادث غیرمترقبه بهره ببرد، چراکه مسئولیت جان و مال میلیونها انسان به او سپرده شده و اگر او بیکفایتی کند زندگی شهروندان به خطر میافتد.
تغییر اقلیم یک بهانه است
با اینکه این روزها در هر گوشهای از جهان پدیدههای آب و هوایی نظیر سیل، خشکسالی و طوفانها افزایشیافته و بهصورت تهدیدی روزمره در تولید و ذخیره مواد غذایی، منابع آب و سلامتی درآمده و حتی سبب تحولات اقتصادی منفی و مشکلات اجتماعی شده است، اما اسماعیل کهرم، فعال محیطزیست این موضوع را نشانه تغییر اقلیم ندانسته و معتقد است که این بهانه مسئولان ماست.
این اقلیمشناس میگوید: «اگر پدیدهای منظم و مرتب رخ دهد، میگوییم تغییر اقلیم است، ولی وقتی به یکباره گرمای سوزان تبدیل به سیلاب میشود، این تغییر اقلیم نیست و کسانی که در طبیعت دستکاری کردهاند این موضوع را دستاویز قرار دادهاند. به عنوان مثال، وضعیت دریاچه ارومیه را ناشی از تغییر اقلیم میدانند در صورتی که ۷۰ کیلومتر آنطرفتر در ترکیه دریاچه وان قرار دارد و ما اثری از خشکی دریاچه نمیبینیم.»