سرویس جامعه جوان آنلاین: مقام معظم رهبری در ۱۱ شهریور ماه ۱۳۹۹ در اجلاس سالیانه روساء و مدیران آموزش و پرورش فرمودند: «باید سطح و کیفیت مدارس دولتی از لحاظ آموزشی و تربیتی بهگونهای شود که دانشآموزان احساس نکنند با تحصیل در این مدارس، امکان قبولی آنها در کنکور کمتر است و خانوادهها نیز تصور کنند فرزندانشان را به یک جای بیپناه میفرستند.» سوال؟! آیا سیاست گذاریهای آموزشی در این مسیر قرار گرفته است؟!
نتایج کنکور سراسری ۱۴۰۱ که اعلام شد، در عین خوشحالی یک ناباوری همراه با تاسف به دنبال داشت. در میان تمامی افراد برتر این آزمون تنها یک نفر در مدرسهای دولتی درس خوانده بود. سهم ناچیز نفرات برتر کنکور از مدارس دولتی حاشیه و نقدهای بسیاری را به دنبال داشت.
طبق آمار منتشر شده از بین ۴۰ داوطلب برتر کنکور امسال، تنها دو نفر یکی در مدرسه دولتی و دیگری در مدرسه نیمه دولتی درس خوانده اند و ۲۹ داوطلب در مدارس استعدادهای درخشان و ۹ نفر هم در مدارس غیر انتفاعی تحصیل کردند.
این در حالی است که در کنکور ۱۴۰۰ نیز عمده داوطلبانی که موفق به کسب رتبههای برتر شدند ابتدا از مدارس تیزهوشان و سپس مدارس غیردولتی و نمونه دولتی بودند؛ به گونهای که از بین ۳۰ نفر رتبه برتر گروههای تجربی، ریاضی و انسانی، ۲۰ نفر دانشآموزان مدارس سمپاد، ۵ دانشآموز از مدارس غیردولتی و سه دانشآموز از مدارس نمونهدولتی بودند؛ سال ۱۴۰۰ نیز در میان رتبههای برتر کنکور، دانشآموزان مدارس دولتی عادی مشاهده نشد.
طبق آمار سالهای گذشته نیز ۶۶ درصد دانشآموزان تهرانی که جزء نفرات برتر کنکور ۹۸ بودند در مدارس غیرانتفاعی و نمونه دولتی درس خواندهاند و ۳۳ درصد آنان دانشآموزان مدارس سمپاد بودند.
برخی با انتقاد از کیفیت ضعیف مدارس دولتی و فراهم شدن امکانات برای افرادی متمول از هدر رفتن استعداد دانش آموزان کم بضاعت صحبت کردند. برخی دیگر معتقد بودند نظام آموزشی پشتیبان طبقه متوسط نیست.
احسان سلطانی کارشناس اقتصادی در آماری اعلام کرده است: «نسبت مخارج دولت در آموزش به تولید ناخالص» نشان دهنده مشارکت دولت در پرداخت هزینه¬های آموزشی است. «نسبت مخارج دولت در آموزش به تولید ناخالص» در ایران حدود ۳ درصد است، اما برای کشورهایی مانند عربستان، سوئد، فنلاند، برزیل و فرانسه حدود ۶ درصد و کشورهایی مانند هلند، کانادا، انگلستان، استرالیا، آلمان، آمریکا و سویس حدود ۵ درصد میباشد.
در ایران عدالت آموزشی از بین رفته و آموزش طبقاتی شده است. کاهش مخارج دولت در آموزش، نتیجه اجرای سیاستهای خصوصیسازی و کاهش اندازه دولت است. عدالت آموزشی در برخورداری افراد از حق دسترسی به آموزش برابر، نفی تبعیض طبقاتی و آموزش همگانی باکیفیت تعریف میشود.
مهمترین پیامد کاهش مخارج آموزشی دولت، تنزل کیفیت آموزش طبقات متوسط و فقیر جامعه است که نتیجه آن، تبعیض و نابرابری شدید آموزشی و فرصتهای نابرابر رشد است. با گسترش مدارس غیرانتفاعی و در سوی دیگر، افت مستمر کیفیت مدارس دولتی، آموزش از کالایی عمومی به کالایی خصوصی تبدیل شده که برخورداری از آن با تمکن مالی خانوادهها، ارتباط مستقیم دارد.
محمدرضا نیکنژاد در یادداشتی نوشت: ما در چهار سال گذشته درخصوص قبولی دانشگاهها تقریبا در سههزار رتبه اول از مدارس دولتی نداشتیم یا درصد ناچیزی بودند و این موضوع یک پیامد خیلی آسیبزایی بود که آموزشوپرورش را بهشدت طبقاتی کرد شعارهای انقلاب آکنده از حرفهایی با محوریت عدالت اجتماعی بود؛ عدالتی که شامل همه مباحث اقتصادی، فرهنگی و آموزشی میشد. با اینکه مناطق مختلف ایران در دهه اول انقلاب درگیر جنگ و اختلافات داخلی بود، اما این نگاه عدالتخواهانه کمرنگ نشد و با وجود مشکلات اقتصادی فراوان در ابعاد مختلف اعم از آموزشی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، نگاه به محرومان و محرومیتزدایی پررنگتر هم شد.
سؤالی که هماکنون مسئولان وزارت آموزش و پرورش باید به افکار عمومی جامعه وخانوادههای دانشآموزانی که در مدارس دولتی عادی تحصیل میکنند، پاسخ دهند این است که چرا سال به سال به امار دانشآموزی که از این مدارس موفق به قرار گرفتن در جمع نفرات برتر کنکور نمیشود، اضافه میشود؟!
به راستی سیاست گذاریهای نادرست آموزشی و تمرکز امکانات و کیفیت آموزش در مدارس خاص و غیردولتی، تا چه اندازه در جاماندن دانشآموزان مدارس دولتی عادی از میان نفرات برتر کنکور در سالهای مختلف سهم داشته است؟
بررسی وضعیت رتبههای برتر کنکور در سالهای اخیر، میتواند زنگ هشداری برای سیاستگذاران آموزشی کشور بهویژه در بحث حمایت از کیفیت آموزشی مدارس دولتی عادی باشد!