کورسوی امیدی که با حضور مهدویکیا روی نیمکت تیم ملی فوتبال امید ایران ایجاد شده بود نیز خاموش شد تا آرزوی المپیکی شدن امیدهای ایران همچنان باقی بماند.
انصراف از حضور در بازیهای کشورهای اسلامی تیر خلاصی بود بر پیکر امید فوتبال ایران. انتخاب مهدی مهدویکیا اگر چه با انتقادهایی از سوی عدهای خاص همراه بود، اما به زعم بسیاری نیز امیدوارکننده بود چراکه او برخلاف بسیاری از همدورهایهای خود به طور اصولی وارد عرصه مربیگری شده و تمرکز خود را روی تیمهای پایه گذاشته بود و این تجربه میتوانست در موفقیت امیدهای ایران و شکسته شدن طلسم چند دهه اخیر برای حضور این تیم در المپیک تأثیر بسزایی داشته باشد، اما طولی نکشید که مشخص شد مشکل یکی دو تا نیست که با یک انتخاب قابل قبول حل و فصل و زمینهساز طلسمشکنی شود.
عدمحمایت از امیدهای ایران بزرگترین معضلی است که طی این چهار دهه صدای تمام آنهایی که سکان هدایت این تیم را به دست گرفتهاند، درآورده است. بیتوجهی مسئولان در کنار عدمهمکاری باشگاهها برای دادن بازیکن به تیم امید باعث شده است تمام آنچه در خصوص موفقیت امیدها برای حضور در المپیک گفته میشود شعاری باشد و بس؛ مسئلهای که مهدویکیا را هم مثل دیگر مربیان چنان به زانو درآورد که شخصاً پیشنهاد کنارهگیری از حضور در بازیهای کشورهای اسلامی را داد؛ تصمیمی که اگر چه برای فوتبال ایران و امیدها گران تمام میشود و جریمهای سنگین روی دست فوتبال ایران میگذارد، اما شاید بهترین تصمیم بود، وقتی دست کیا و نیمکت او برای حضور در این رقابتها خالی بود.
برپایی اردوهای منظم و هدفمند، برگزاری بازیهای تدارکاتی اصولی و کاربردی نکات حائز اهمیتی است، اما مسئله مهمتر همکاری باشگاهها برای حضور بازیکنان در اردوها، تمرینات، بازیهای دوستانه و مهمتر از آن رقابتهای مختلف است؛ مسئلهای که همواره در بزنگاههای مهم، امیدهای ایران را به چالش میکشاند؛ اتفاقی که این بار نوبت مهدویکیا بود که تجربهاش کند، آن هم در شرایطی که آییننامه اولویت را به تیمهای ملی میدهد و این یعنی هیچ باشگاهی حق تمرد ندارد و باید اجازه حضور بازیکنان دعوتشده به تیم ملی را صادر کنند، اما مشکل این است که باشگاهها اهمیت لازم را به تیم ملی به خصوص امیدها نمیدهند و با وجود تصویب آییننامه، قدمی در راستای آن برنمیدارند، هر چند با توجه به وضعیت نابسامان فدراسیون فوتبال و تکاپویی که این روزها برای انتخابات شهریورماه وجود دارد، انتظاری هم نمیتوان از این مجموعه بیدر و پیکر داشت.
برگزاری رقابتهای مختلف، اعم از دوستانه و رسمی میتواند امیدهای ایران را به مرز آمادگی برساند و بازیهای کشورهای اسلامی به همین دلیل اهمیت بالایی داشت و فرصت خوبی بود برای تیم ملی فوتبال امید؛ بهترین موقعیت برای ایجاد هماهنگی و رسیدن بازیکنان امید به مرز آمادگی، اما عدمهمکاری باشگاهها در کنار بیتوجهی فدراسیونی که سر سرپرست آن به انتخابات گرم است، باعث شد این موقعیت عالی به سادگی از دست برود. هر چند به زعم برخی مطرح کردن بحث کرونا مانع از جریمه مالی امیدها خواهد شد، اما مهمتر از جریمه مالی، عدمحضور در رقابتهایی است که به لحاظ فنی و آمادهسازی برای کیا و یارانش اهمیت بسیاری داشت.
پیشتر یکی از عمده مشکلات امیدها درگیری بین کمیته ملی المپیک و فدراسیون فوتبال بود؛ اختلافنظرهایی که دود آن مستقیماً به چشم امیدها میرفت، اما تعاملات ایجادشده این بار اختیار تام را به دست فدراسیون فوتبال داده بود و کمیته بیشتر نقش ناظر را ایفا کرد، اما حتی این مسئله هم نتوانست چارهساز باشد چراکه این بار دلمشغولیهای فدراسیون اجازه مهیا کردن شرایط برای امیدها را نمیداد. هر چند از گوشه و کنار خبرهایی نیز در خصوص اختلاف نظر کمیته و فدراسیون با سرمربی تیم ملی امید ایران به گوش میرسد؛ مسئلهای که به نظر میرسد در مهیا نشدن شرایط برای تیم ملی فوتبال امید و لغو اعزام آنها به بازیهای کشورهای اسلامی دخیل است، هر چند شرایط به گونهای رقم خورد که کیا خود نیز خواهان عدمحضور در این رقابتها شد.
جلالی، سرمربی اسبق امیدها، اما بر این باور است که اگر فدراسیون برنامه چهار ساله داشته باشد، دیگر لنگ باشگاهها نمیماند: «باید برای در اختیار قرار ندادن بازیکنان توسط باشگاهها راهکار پیدا کرد، اما در شرایط فعلی به این دلیل که فدراسیون وضعیت ناپایداری دارد و باشگاهها تقریباً قویتر از فدراسیون هستند، بحث تیم امید خیلی حاد شده است، ضمن اینکه نباید فراموش کنیم همواره هفت، هشت ماه مانده به مسابقات تیم امید را تشکیل میدهیم. اگر پس از پایان رقابتهای المپیک از فرصت چهار ساله برای برنامهریزی استفاده کنید، در نهایت حدود ۶۰ تا ۱۰۰ بازیکن را شناسایی خواهید کرد و اگر این تعداد بازیکن را در اردوها و مسابقات متعدد ببینید، دیگر نسبت به اینکه باشگاهها ۱۰ بازیکن خود را به تیم امید ندهند، نگران نخواهید شد و لنگ نمیمانید.»
مهدویکیا، اما بعد از تجربه تلخی که از نشستن روی نیمکت تیم ملی امید ایران داشت، آب پاکی را روی دست همه ریخت: «با تیم نصفهنیمه هیچ کاری نمیتوان کرد و با این شرایط تا فرودگاه مهرآباد هم نمیتوانیم برویم، چه برسد به پاریس! مشکل این است که از وقتی کار شروع شد، تمرکز ما روی مسائل بیرونی بود تا فنی. وقتی برنامهریزی و روی برخی مسائل حساب میکنید، اما دست آخر اتفاقی که نباید رقم میخورد، نمیتوان امید و انتظاری به موفقیت داشت.» ذوالفقارنسب، سرمربی اسبق تیم فوتبال ایران نیز نخستین روز حضور کیا در جمع امیدها تأکید داشت انرژی مثبت و جوانی مهدی مهدویکیا و در عین حال تجربه بالایی که از سالها حضور در فوتبال آلمان و مسابقات بینالمللی دارد، میتواند کمک شایانی به شکسته شدن طلسم ۵۰ ساله امیدها برای حضور در المپیک کند، اما به شرط همدلی و همکاری؛ اتفاقی که با وجود شعارهای ابتدایی هرگز رخ نداد تا اندک امیدی که به شکسته شدن این طلسم ایجاد شده بود، بعد از کنارگیری تیم امید از حضور در مسابقات قونیه بار دیگر به ناامیدی تبدیل شود، از همین امروز میتوان به وضوح دید که حسرت حضور امیدها در المپیک بار دیگر تمدید و تکرار خواهد شد.