لزوماً چیزی که به دست آوردی را نمیخواهند بلکه نمیخواهند آنچه بهدست آوردی را داشته باشی. از داشتههای شما خوشحال نمیشوند. در مورد زندگی شما کنجکاوند و گاهی دخالت میکنند. راهکارهایی میدهند که منتج به موفقیت نشود. هر زمان شما سرخوردهتر و ناراحتتر باشید احساس آرامش و کامروایی دارند. در واقع هر قدر گرفتارتر باشید خوشحالترند. پشت سر غیبت میکنند و رو به رو چاپلوسی و اگر هیچ کدام عملی نشود از تهمت زدن هم ابایی ندارند. بعد از بروز مشکل برای شما، لحن سرزنش گونه دارند و طوری رفتار میکنند تا شما حس بد و منفی داشته باشید. این خصلت افراد بدخواه یا همان حسود است. آنهایی که اعتراف به حقیر بودن خود دارند، اما به نحوی دیگر آن را ابراز میکنند. آنها باور دارند شما بهتر از او هستید و به همین دلیل دنبال سنگ اندازی پیش پای شما هستند و در این راه از هیچ چیز ابایی ندارند.
انسانهای حسود اتفاقاً فکر میکنند همه اطرافیان به آنها حسادت میکنند. افراد شادی نیستند، چراکه از موفقیت دیگران دائماً به هم میریزند و غصهای به غصههای قبلی آنها اضافه میشود. بیماری حسادت احساس امنیت را از اطرافیان میگیرد و باعث میشود کمکم از فرد حسود فاصله بگیرند. افراد حسود به گونهای رفتار میکنند که سایرین از مهرورزی نسبت به آنها عقبنشینی میکنند.
گاهی حسادت تا جایی در وجود افراد ریشه میکند که تمامی کمالات مادی و معنوی را برای خود میخواهد و با دیدن فردی که بالاتر از خودش باشد به حسادت مبتلا میشود. حسادت اگر کنترل و درمان نشود تا کفر ادامه پیدا میکند.
به گفته امیر مؤمنان علی (ع): «سرچشمه صفات رذیله حسد است.» مهمتر آنکه تا حدی حسادت یک بیماری تلقی شده که خداوند در قرآن کریم به پیامبر اکرم فرمان داده از شر حسود به او پناه ببریم. دادن نعمات به هر فردی از سوی خداوند است و شخص حسود در بخلِ دادنِ این نعمات به اطرافیان خود کاملاً در ضدیت با خدا قرار گرفته است. در واقع مشکل فرد حسود گویی نعوذبالله خداوند است. او سربسته برای خداوند تعیین تکلیف میکند که چرا فلان نعمت را به دیگری دادی و از من دریغ کردی؟! این افراد حتی پذیرای حکمت خداوند هم نیستند.
حجتالاسلام والمسلمین محمدباقر علوی در یکی از مباحث اخلاقی خود در مورد حسادت نکته جالبی بیان کرده و میگوید: «شیطان به حضرت نوح عرض کرد از حسادت بپرهیز. حسادت همان چیزی است که مرا بیچاره کرده است.»
این استاد اخلاق در جایی دیگر حسادت را درک نکردن حکمت خداوند توصیف کرده و به یکی از آموزههای مکتب امام صادق (ع) اشاره داشته و میگوید: «خداوند حکیم است و مصالح و مفاسد ما را میداند و او قدیر است پس عاجز از اعطای روزی بیشتر نیست. او علیم است پس غافل از ما نیست. او کریم است پس به ما بخل ندارد. در نتیجه اگر بیش از این نداده حتماً حسابی دارد و بندگان صالح خدا به او اعتراض نمیکنند.» تا حدودی میتوانیم بگوییم همه ما آدمها حسادت را در وجودمان داریم. اصلاً شاید بتوان گفت هیچ کس مادرزاد عاری از رذیلت اخلاقی نیست، اما این ما هستیم که میتوانیم رذیله را به صفت خوب تبدیل کنیم یا بگذاریم در حد همان رذیلت بماند. شاید نقطه مقابل حسادت کلمه غبطه باشد. غبطه خوردن فی نفسه بد و مورد نکوهش نیست و اتفاقاً موجب پیشرفت هم خواهد شد.
راه درمان حسادت ساده است. در قدم اول خودمان را بشناسیم و در مواجهه با نعماتی که خدا به دیگران میدهد قلب خود را جستوجو کنیم! خوشحال میشویم یا ناراحت؟ اگر فکر میکنیم از رسیدن آن نعمت به دیگری احساس رضایت نداریم در قدم بعدی نعمتهایی را که خدا به خودمان داده ببینیم. هر قدر بیشتر شکرگزار نعمتهای خدا باشیم حسادت ما در طول زمان کمرنگتر خواهد شد.