در زندگی شخصی و در مقیاس جهانی، ما با چالشهایی روبهرو هستیم که توانایی عاطفی ما را مورد آزمون قرار میدهند؛ آسیب، بیماری، بیکاری، غم، طلاق، مرگ یا حتی یک سرمایهگذاری جدید با آیندهای نامعلوم. هرکسی ترجیحات و روشهای خود را برای مواجهه با چالش در زندگی دارد و در صورت سختشدن شرایط، باید شیوهای را اتخاذ کنیم که کمترین فشار روحی و آسیب روانی را برای ما داشته باشد. در اینجا هفت استراتژی وجود دارد که ما به کمک آنها میتوانیم با چالشهای سخت زندگی مواجهه شده و آنها را راحتتر از سر بگذرانیم.
رو به واقعیت باشید
اغلب ما از زندگی و مشکلات آن دوری و کمتر سعی میکنیم با آنها مواجه شویم. ما استاد اجتناب هستیم! اما اگر میخواهیم در زندگی خود حضور داشته باشیم- از زندگی لذت ببریم و در آن مؤثرتر باشیم- باید خودمان را به سمت رویارویی با واقعیت سوق دهیم. هنگامی که ما براساس «اصل واقعیت» حرکت کنیم، ظرفیت عمیقتری برای برخورد مؤثرتر با زندگی در خود ایجاد میکنیم. در این صورت آنچه زمانی دشوار بود، دیگر آسانتر خواهد شد. چیزی که زمانی ما را میترساند، اکنون به نظر آشناست. در این صورت زندگی این قابلیت را پیدا میکند که بهتر مدیریت شود و چیزی عمیقتر هم وجود دارد که به دست میآوریم، چون میتوانیم ببینیم که قویتر شدهایم، اطمینان بیشتری داریم که میتوانیم همچنان قویتر شویم. این اساس احساس توانایی است که سرچشمه یک زندگی رضایتبخش است.
زندگی را آنطور که هست بپذیرید
آنچه را دارید، بخواهید و به دنبال آنچه در دسترس شما نیست، نباشید. «حضور» به معنای حضور در زندگی است که همین الان در اینجا دارید. در فهم ما از زندگی آزادی وجود دارد. خوب با بد، شگفتانگیز با تراژیک، عشق با از دست دادن و زندگی با مرگ. وقتی همه آنها را در کنار هم ببینیم و همه را بپذیریم، آنگاه فرصتی واقعی برای لذتبردن از زندگی، ارزشگذاری برای تجربیات خود و کشف گنجینههایی که در مقابل چشم ما هستند، خواهیم داشت. وقتی به واقعیتی که هستیم تسلیم میشویم، به خود فرصتی میدهیم تا کاری را که میتوانیم، انجام دهیم.
دیر رسیدن همیشه بد نیست
داستان معروف لاکپشت و خرگوش به ما میگوید، کسی که آهسته، اما پیوسته میرود، برنده مسابقه است. با عجله کردن در واقع موفقیت خود را خنثی میکنیم. از خودمان جلو میزنیم. بیشتر اشتباه میکنیم، حواشی را کنار میگذاریم و بعدها هزینه آنها را پرداخت میکنیم. ممکن است راهی آسان پیدا کنیم، اما آن راه لزوماً بهتر از همه نیست. یک ضربالمثل قدیمی میگوید: هر چه آهستهتر بروید، زودتر به مقصد میرسید. رشد آهسته، منظم و تدریجی نوعی رویکرد است که منجر به تغییر پایدار میشود.
شکرگزاری را تمرین کنید
شمردن مشکلاتمان به جای نعمتها آسان است، اما چنین نگرشی توانایی ما را در استفاده از خوبیها تضعیف میکند. خوبیهایی که اساساً در زندگی موهبت هستند و ما آنها را نمیبینیم. تغییر در دیدگاه میتواند همه چیز را تغییر دهد. شناخت خوبیها و شکرگزاری از آنها دستورالعملی برای سلامت عاطفی و رفاه است. چنین نگرشی ما را قادر میسازد تا از خوبیهایی که به ما عطا شدهاند، بهره ببریم و حتی از آنها برای کنارآمدن با مشکلاتی که ناگزیر به ارث بردهایم، استفاده کنیم.
به احساسات خود بها دهید
اغلب ما احساسات خود را ترسناک، گیجکننده و پیچیده میدانیم، بنابراین سعی میکنیم آنها را از خود دور نگه داریم، اما ما برای یافتن رضایت، معنا و لذت در زندگی به احساسات خود نیاز داریم. خلاص شدن از شر احساسات نه تنها نتیجه معکوس میدهد، بلکه انرژی و روحیهای که زندگی را ارزشمند میکند، از ما میگیرد. احساسات سوخت موتور شخصیت ما هستند و انگیزه را در وجود ما به غلیان درمیآورند. احساسات، انرژی، سرزندگی و لذتزندگی هستند. بدون آنها زندگی ما هیچ شخصیت، بعد یا رنگی و هیچ نوع شادی، خلاقیت یا سرگرمیای وجود نخواهد داشت. بدون احساسات ما، هیچ چیز واقعاً مهم نخواهد بود.
موفقیت و شکست بخشی از سفر زندگی هستند
همه ما در حال یادگیری هستیم. کسی را که در زندگی شکست نخورده باشد، هرگز پیدا نمیکنید. نگرش دلسوزانهتر نسبت به خودمان فقط به ما کمک میکند که در بازی بمانیم. روند پویای زندگی– تلاش، موفقیت، شکست و تلاش دوباره – تنها راه برای حفظ اعتماد به نفس در وجودمان است. به کمک تجربه میآموزیم که هم میتوانیم موفق شویم و هم میتوانیم از شکست نجات پیدا کنیم.
به روابط عاطفی خود متعهد باشید
نادیده گرفتن همیشه کار آسانی است. مثل روابطمان با کسانی که دوستشان داریم. این روابط خود به خود شکل نگرفته و همیشه باقی نمیمانند. بلکه رشد میکنند و فقط به کمک مراقبت دقیق و کار سخت حفظ میشوند. عشق به همسر، خانواده یا دوست یک تجربه پویا و زنده است که شما هر روز با آن مواجه هستید. چیزی است که میتوان آن را هر روز به دست آورد، اما برای ادامه کار نیاز به تعهد است؛ تعهد یعنی این یک روند روزانه غلبه بر فاصله و جدایی بین ماست. عشق غیرواقعی ممکن است باعث آسیبرساندن شود. این طبیعت انسان بودن است. نمیتوان از این دردها جلوگیری کرد. ما فقط میتوانیم کاری را که میتوانیم، انجام دهیم تا آنها را تحمل کنیم و در صورت امکان اصلاحشان کنیم. پس عشق و دوست داشتن اساساً به طور مداوم نیاز به مراقبت و نگهداری دارد. ما به رفع آسیبها تمایل داریم و سعی میکنیم آنها را درمان کنیم. ابراز نگرانی میکنیم و مسئولیت اشتباهات خود را میپذیریم. یاد میگیریم، بگوییم متأسفیم و سعی میکنیم جبران کنیم. میآموزیم که ببخشیم. ما بخشش دیگری را هم میپذیریم. ما هر روز زمین میخوریم و بلند میشویم و باز هم زمین میخوریم و دوباره بلند میشویم.