کد خبر: 1105366
تاریخ انتشار: ۲۸ شهريور ۱۴۰۱ - ۲۱:۰۰
در نشست «بازآفرینی عناصر معنوی عاشورا در شعر انقلاب» مطرح شد
در شعر انقلاب، شخصیت‌های کربلا هویت‌های مستقلی در دفتر‌های شعری پیدا کردند و برجسته شدند. در حوزه نثر هم این اتفاق افتاده است. این یکی از وجوه شعر انقلاب اسلامی بوده که کاملاً متفاوت با گذشته است.

در شعر انقلاب، شخصیت‌های کربلا هویت‌های مستقلی در دفتر‌های شعری پیدا کردند و برجسته شدند. در حوزه نثر هم این اتفاق افتاده است. این یکی از وجوه شعر انقلاب اسلامی بوده که کاملاً متفاوت با گذشته است.

پانزدهمین نشست از سلسله‌نشست‌های «تکیه کتاب» در آستانه اربعین حسینی، با موضوع «بازآفرینی عناصر معنوی عاشورا در شعر انقلاب» با سخنرانی محمدرضا سنگری و محمدمهدی سیار و اجرای میرشمس‌الدین فلاح‌هاشمی در خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
محمدرضا سنگری در بخش ابتدایی این نشست گفت: خاستگاه انقلاب و تکیه‌گاه اصلی آن عاشورا بوده و است. به تعبیر امام خمینی (ره): «ما هر چه داریم از محرم و صفر است». نقطه عطف‌های انقلاب از حدود سال ۱۳۴۱ تاکنون، عاشورا در مفهوم گسترده آن است. اکنون که زمینه‌های تمدن بزرگ اسلامی خلق می‌شود، اربعین است که پیوسته با مفهوم عاشورا، زمینه‌ساز این حرکت عظیم در جامعه ما شده و می‌شود.
این نویسنده و پژوهشگر ادبیات آیینی و عاشورایی ادامه داد: این پیوستگی خود را در چند چهره نشان داده است. چهره اولش ادبیات است، چون هیچ انقلابی بدون ادبیات نه نمی‌تواند خود را مطرح کند و نه می‌تواند استمرار داشته باشد. اولین ظهور هر حرکت و رویداد بزرگی، معمولاً با ادبیات است، مثلاً با شعار آغاز می‌شود که شعار هم گونه‌ای از ادبیات است. اولین شعار‌های انقلاب پیوستگی کامل با عاشورا دارند. مفاهیم انقلاب خود را با عاشورا پیوند می‌زنند. وقتی در دوران انقلاب نوجوانی به شهادت می‌رسید، نام حضرت قاسم (ع) مطرح می‌شد یا هر زمان جوانی به شهادت می‌رسید، نام حضرت علی‌اکبر (ع) به میان می‌آمد.
وی تصریح کرد: یک نوع «این همانی» وجود دارد. انقلاب ما کاملاً با عاشورا گره‌خوردگی پیدا می‌کند. در کتاب «پیوند دو فرهنگ ادبیات معاصر» نوشته‌ام که تمام جان‌مایه‌های حرکت ما در دوران دفاع مقدس، برگرفته از عاشوراست. ادبیات انقلاب اسلامی در تمامی قلمرو‌های ادبی حتی عاشقانه‌ها، با عاشورا پیوند و گره‌خوردگی دارد. مثلاً شاخص‌ترین قهرمانان در ادبیات داستانی انقلاب، برگرفته از عاشوراست. گویا ذهنی را که انقلاب آفرید و پرورد، جز به عاشورا نمی‌تواند بیندیشد.
سنگری با اشاره به اینکه به چند شکل در حوزه شعر انقلاب با عاشورا پیوند داریم، افزود: یکی از اتفاقات ادبیات انقلاب که در کل تاریخ شعر ما رخ نداده بود، این است که برای تمام چهره‌های عاشورا حتی چهره‌های ناشناخته عاشورا شعر سروده شد. قیصر امین‌پور در منظومه «ظهر دهم» به «عمربن جناده» نوجوان ۱۲ساله کربلا پرداخته که تعبیر شهید مطهری، بهترین رجز کربلا را خوانده است. این نوجوان در «ظهر دهم» در قالب نیمایی خود را نشان می‌دهد.
این نویسنده حوزه ادبیات انقلاب اسلامی همچنین گفت: برخلاف این انگاره که می‌گفتند به این دلیل که انقلاب برگشت به سنت دارد، پس در تقابل با رویش‌های نو است، درست نیست. یکی از نمونه‌هایی که نشان می‌دهد این انگاره غلط بوده، «گنجشک و جبرئیل» است که در آن از قالب سفید و آزاد استفاده شده است.
وی ادامه داد: در شعر انقلاب، شخصیت‌های کربلا هویت‌های مستقلی در دفتر‌های شعری پیدا کرده و برجسته شدند. در حوزه نثر هم این اتفاق افتاده است. این یکی از وجوه شعر انقلاب اسلامی بوده که کاملاً متفاوت با گذشته است.
سنگری با اشاره به اینکه بحث شناوری زمان در ادبیات و شعر انقلاب، تنها گذشته را به امروز نمی‌رساند، بلکه امروز را هم به آینده گره می‌زند، اظهار کرد: تردید ندارم شعر عاشورایی امروز جامعه ما، از تمام تاریخ گذشته‌مان برتر است. نه تنها نزول نکرده‌ایم، بلکه فراز هم داریم.
این نویسنده و پژوهشگر ادبیات عاشورایی گفت: یکی دیگر از اتفاقاتی که در شعر امروز رخ داده این است که اضلاع گمشده عاشورا خود را در شعر امروز بازیافته‌اند. از اضلاع چندگانه عاشورا، فقط بُعد سوگ و مرثیه در شعر ما پررنگ و مطرح شده بود، حتی هدف امام حسین (ع) در این اشعار گم است، اما در شعر انقلاب، اضلاع دیگر عاشورا بسیار درخشان خود را نشان داده‌اند. یکی از این اضلاع که مقام معظم رهبری نیز بار‌ها در بیانات خود بر آن تأکید کرده‌اند، «درس‌ها و عبرت‌های عاشورا» است. عاشورا لبریز از درس و عبرت است. پیام در شعر امروز انقلاب خیلی درخشان و روشن است.
وی با اشاره به این بیت از علی‌معلم دامغانی که «تاوان این خون تا قیامت ماند بر ما»، افزود: کربلا کاملاً امروزی است، حتی می‌توان برای فردا از آن بهره‌گیری کرد. در «گنجشک و جبرئیل» این خصوصیت را می‌توان دید. این مجموعه‌ها، افق‌های تازه‌ای را برای تماشای عاشورا پیش‌روی ما گذاشته‌اند.
سنگری درباره بُعد عارفانه عاشورا (عرفان مجاهدانه) نیز بیان کرد: عرفان امروزی که با عاشورا پیوند می‌خورد، عرفان میدانی است. نگاه عرفانی به عاشورا در دوره قاجار تشدید شد که «گنجینه الاسرار» و «روضه‌الاسرار» از نمونه‌های آن است. کربلا در عین مجاهدانه بودن، عارفانه است. عرفان کربلا با جهاد و مجاهدت آن پیوند دارد. این وجهه در شعر انقلاب اسلامی خیلی خود را نشان داده است. بُعد دیگر «حماسه» است. در هیچ دوره‌ای از تاریخ، حماسه عاشورا مانند شعر انقلاب جلوه نکرده است.
این نویسنده ادبیات آیینی، همچنین در زمینه حضور «نماد» در عاشورا گفت: شعر عصر انقلاب، شعر نمادین است. نماد‌های گذشته با امروز گره خورده و در اختیار فردا قرار گرفته است. در شعر انقلاب، خیلی خوب از نماد‌ها استفاده شده است. ما امروز غزل سینمایی عاشورایی، غزل نمایشی عاشورایی و غزل‌نامه عاشورایی نیز داریم. شاعران عصر انقلاب، تمام ظرفیت‌های ممکن را در خدمت شعر درآورده‌اند. در عصر انقلاب به همان اندازه که به شعر نو پرداخته می‌شود، به شعر کلاسیک نیز توجه می‌شود. نمونه‌های غزل مثنوی در شعر عاشورایی بسیار زیاد است. بدایع شعری نیز فراوان است.
وی ادامه داد: به گمان من، انقلاب فصلی جدید را در حوزه شعر و به طور مشخص‌تر در شعر آیینی و باز هم ویژ‌ه‌تر در شعر عاشورایی ایجاد کرده است. یکی دیگر از پدیده‌های دوره شعر انقلاب، ترانه‌های عاشورایی است.
سنگری با بیان اینکه هنوز ظرفیت‌های ناشناخته‌ای در عاشورا وجود دارد، اظهار کرد: یکی از این ظرفیت‌ها، منظومه‌سازی با زبان نو برای اصحاب اباعبدالله (ع) است. منظومه‌سازی به‌ویژه در حوزه کودک و نوجوان که شعر عاشورایی ما در این زمینه ضعیف بوده، خوب است. دومین ظرفیت ناشناخته، نسل‌سازی یا ذریه‌پروری است. برای انتقال مفاهیم عاشورا به نسل‌های آینده به‌ویژه کودک و نوجوان، خیلی کم یا اصلاً کار نکرده‌ایم. به نظر من جای منظومه‌ای برای اسلم‌بن عمر، ایرانی حاضر در عاشورا که از دیلمان خود را به امام حسین (ع) رساند و در کنارش جنگید و شهید شد، خالی است. می‌توان به حوزه ترانه هم بیشتر فکر کرد. امروز مضمون و مفاهیم عاشورا در ترانه نیز خود را نشان داده‌اند. ترانه‌های منظومه‌ای یا روایی که انگار یک قصه را مطرح می‌کند، یکی از گونه‌هایی است که می‌توان در این زمینه کار‌های بیشتری صورت داد.
شاعران جریان‌ساز این قرن
محمدمهدی سیار نیز در این نشست با نگاهی به ماجرای عاشورا در شعر معاصر از منظر فرم گفت: ما در شعر معاصر تحولات خیلی زیادی داریم. شاید به اندازه همه تاریخ شعر فارسی، در همین یک قرن اخیر در شعر تغییر و تحول داشته باشیم. برخلاف اینکه می‌گویند شعر فارسی سخنگویی این تمدن را در دوران حاضر از دست داده و خیلی‌ها شعر امروز را از نظر کیفیت ادبی آثار و ارتباطش با مخاطب در سراشیبی می‌بینند، معتقدم با مقایسه قرن به قرن شعر فارسی آنچنان که می‌گویند، این قرن، قرن سقوط شعر نیست. مثلاً اگر شاعران قرن پنجم را فهرست کنیم، چند نفر از آن‌ها هنوز شعرشان الهام‌بخش است؟ یا در قرن ششم، چند شاعر را می‌توان همتراز نظامی و در جایگاه او قرار داد؟ اما وقتی از سال ۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰ را بررسی می‌کنیم، هم تنوع و گونه‌شناسی شگفت‌انگیزی به لحاظ فرم و هم تنوع محتوایی در شعر فارسی می‌بینیم.
وی ادامه داد: در شعر معاصر، پدیده‌هایی مانند جمهوریت، خیلی در نگاه شاعران به زندگی و همچنین حیات اجتماعی مؤثر بوده است. ظهور نیما و اتباعش، یک زلزله بزرگ در شعر فارسی به وجود آورد. شاید در هیچ قرنی، این تعداد نام زنده و جریان‌ساز پیدا نکنیم. فرهنگ فارسی کاری کرده است که امروز هر رسانه‌ای را می‌گشاییم یا شعر می‌بینیم یا شعر می‌شنویم. شعر در قالب‌های مختلف همچنان زنده است.
این شاعر و ترانه‌سرا همچنین بیان کرد: در شعر فارسی معاصر، غیر از قالب‌هایی که مطرح شد، آرایه‌های ادبی نو پدید آمد. با تورقی در شعر معاصر، می‌توان به ده‌ها آرایه جدید رسید. شاید برخی از آن‌ها ذیل آرایه‌ای از صنایع کهن ادبی باشند، اما آنقدر خود را جدا کرده‌اند که می‌توانند مستقل دیده شوند. در قرن اخیر خیلی از آرایه‌ها چه در شعر نو و چه در شعر کلاسیک پدید آمده که در انتظار نامگذاری هستند، هنوز نام ندارند، ولی حضور دارند.
سیار افزود: نام یکی از پرتکرارترین فنون مورد استفاده شعرای امروز را «زمان‌پریشی» یا «شکست زمان» گذاشته‌ام. در شعر امروز به وضوح می‌بینیم که بدون هیچ مقدمه‌چینی، ناگهان مخاطب را در زمان دیگری قرار می‌دهد و مانند ماشین زمان عمل می‌کند. یک دفعه مخاطب را از امروز به۱۴۰۰سال قبل می‌برد و بالعکس. ما انقلاب و حیات اجتماعی خود را به نوعی زیر سایه عاشورا تعریف کرده‌ایم. این به تعبیری یک نوع «این همانی» است. در شعر امروز خیلی طبیعی است که مثلاً اباذر در خیابان‌های تهران قدم بزند. این شکست زمان، تبدیل به یک فرم نه‌تن‌ها در شعر، بلکه در هنر معاصر شده است. این درهم‌آمیختگی ابتدا در شعر و بعد در سینما و نقاشی نیز رخ داده است. این را می‌توان به عنوان یکی از آرایه‌ها و صنایع معنوی نوپدید معرفی کرد.
این مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه تصنیف‌ها در دوران اوج تصنیف‌سازی در ایران، متأثر از عاشورا بوده و پیوند عمیقی با آن دارد، گفت: چیزی که در دوره‌های مختلف تاریخی، دستگاه‌های مختلف موسیقی و به طور کلی موسیقی ایرانی را حفظ کرده، عاشوراست. حتی امروز که موسیقی ایرانی به سمت موسیقی پاپ رفته، نوحه‌سرایی ما هم به آن سمت رفته و با وجود مخالفت‌هایی که در ابتدا وجود داشت، کم‌کم جای خود را باز کرد. فکر می‌کنم نمونه‌های فاخری که در زمینه نوحه‌سرایی در نیم قرن اخیر تولید شده، اصلاً قابل‌مقایسه با قبل نیست. حتی بسیاری از نوحه‌های سنتی ما هم پس از انقلاب خلق شده‌اند. از منظر تلفیق شعر و موسیقی هم کار‌های شاخص و ماندگاری در این دوران تولید شده است.
شاعر مجموعه «حق‌السکوت» در پایان اظهار کرد: میل به منظومه‌سرایی دوباره زنده شده است؛ منظومه‌هایی که بتوانند روایتی را مطرح کنند. نمونه این نوع کارها، منظومه بلند علی‌محمد مؤدب برای حضرت علی‌اصغر (ع) است. معتقدم شعر بلند عاشورایی در آینده فصل پربرگ‌وباری خواهد داشت.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار