نمک و شکر! شده تا به حال توی تشخیص این دو اشتباه کنید؟! همه ما در طول زندگی حداقل یکبار این اشتباه را انجام دادیم که نمک را جای شکر و شکر را جای نمک بریزیم. بعد از آن ترجیح دادیم در مواقعی که قابل تشخیص نیست از حواس دیگری برای تشخیص استفاده کنیم. اما حرف اصلی چیز دیگری است. حرف از قضاوت کردن است. کمتر با اولین نگاه قضاوت کنیم! کمتر روی شنیدهها اکتفا کنیم و نظر بدهیم! کمتر ندیده، باور کنیم! کمتر و کمتر و کمتر تا بالاخره یک روز یک جایی یاد بگیریم ما در جایگاه قضاوت دیگران نیستیم. بدون درک و دانستن دلایل دیگران چگونه میتوانیم قضاوت کنیم؟ اصلاً چرا؟! چون اساساً ما آدمهای عجولی هستیم. تمام تمرکز ما گویی روی نتیجه متمرکز شده است و همین نسخه را برای دیگران هم میپیچیم، بیآنکه بدانیم نه کسی که خنده بر لب دارد عاری از غم و غصه است و نه کسی که سکوت میکند لزوماً لال است.
گاهی قضاوت نادرست ما درباره کسی، ممکن است به قیمت تباهی زندگی او تمام شود. حقیقت زندگی انسانها شاید با برداشت ما از آن فرسنگها فاصله داشته باشد. میگفت نه کسی که وارد مسجد میشود مؤمن است و نه او که وارد میخانه میشود مست، شاید اولی برای دزدی و دومی برای نصیحت وارد شود!
قضاوت یعنی برداشت ما از چیزی که میبینیم یا میشنویم. بسیاری از مواقع آنچه میبینیم و میشنویم تمام آنچیزی نیست که به ما اجازه میدهد از آن نتیجه بگیریم، پس با جملاتی مثل اینکه «خودم دیدم» یا «خودم شنیدم» قضاوتمان را نباید توجیه کنیم.
خیلی وقتها اگر در موقعیت دیگران باشیم، واکنشهای غلط آنها از ما نیز سر خواهد زد. بیتردید گاهی کسانی نیز ما را قضاوت نادرست و پیشداوری میکنند، اما به قدری این صفت ناپسند است که خدا به عنوان بهترین وکیل مدافع حتماً سایرین را در همان شرایط قرار خوهد داد.
یکی از ریشههای مهم قضاوت کردن منفی، بدبین بودن به دیگران است. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْم؛ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید. چراکه بعضی از گمانها گناه است.» (حجرات/۱۲)
یکی از مهمترین اتفاقاتی که در یک قضاوت رقم میخورد تصمیمات بعدی ما در گفتار و رفتار است. هر فردی از دیدگاه خود اتفاقات و رفتارها را میبیند و براساس دادههای محدود خود سنجش انجام میدهد و در نهایت دست به داوری میزند. اکثر سوء تفاهمها، درگیریها و اختلافها در میان خانواده، دوستان و همکاران و حتی تنشهای ساده و معمولی ما در هر محیطی براساس همین گمانها و دادههای اندکی که عمدتاً پیش داوری است، جلو میرود.
شاید بهتر باشد بعد از این که مفروضات و گمانهای خود را در مورد وضعیت بررسی کردیم، راهی برای همدردی و دلسوزی در مورد فردی داشته باشیم که او را مورد پیشداوری و قضاوت خود قرار دادیم.
البته اینرا نیز نباید فراموش کنیم که گاهی سکوت در برابر پدیدههای ناپسند یا ناخوشایند یا رفتارهای مشخصاً غلط دیگران به این بهانه که آنها را قضاوت نکرده باشیم، مشارکت در یک جنایت علیه خودمان و جامعه انسانی است.