در حالی که سالمندی چالش جدید دهههای آینده کشورمان است، همین حالا هم در برنامههای سالمندی کشور عقبماندگی ۵۰ساله داریم! ۱۸سال از نوشتن سند ملی سالمندی میگذرد و در حالی که دو سال قبل این سند رونمایی شد، اما برنامه اقدام برای این سند و تقسیم کار ملی نوشته نشده است. همچنین در حالی که آمار سالمندان کشورمان به ۹میلیون و ۳۰۰هزار نفر رسیده است و بر اساس استانداردهای جهانی برای رسیدگی به سلامت این گروه سنی باید ۲هزار و ۳۰ متخصص طب سالمندی در این زمینه داشته باشیم، فقط ۲۳نفر متخصص طب سالمندی داریم! این آمار و ارقام و اطلاعات نشان میدهد سالمندی فقط در دهههای آینده یک چالش جدی نیست و همین امروز هم ما برای تأمین اجتماعی، سلامت و بهزیستی سالمندانمان با مشکل جدی مواجهیم.
دنیا رو به پیری میرود و سالمندی چالشی است که تمام کشورهای دنیا کم و بیش با آن مواجهند، به همین خاطر هم روزی به نام روز جهانی سالمند نامگذاری شده است تا کشورهای مختلف در سیاستهایشان در حوزه سالمندی بازبینی داشته باشند. حالا در آستانه نهم مهر و روز جهانی سالمند، بد نیست نگاهی به وضعیت سالمندی در کشورمان داشته باشیم.
یارانه ۲میلیونی بهزیستی برای هزینه ۱۱میلیونی
طبق آماری که احمد دلبری، رئیس مرکز تحقیقات سالمندی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی ارائه میدهد، در حال حاضر ۹میلیون و ۳۰۰هزار سالمند در کشور زندگی میکنند.
وی با اشاره به اینکه در سالهای گذشته افزایش امید به زندگی در کشور قابل قبول بوده و حتی از میانگین جهانی نیز بیشتر است، میافزاید: «امید به زندگی در مردان ۷۴سال و در زنان ایرانی ۷۶سال بوده است، اما نباید به این افزایش دل خوش کنیم، زیرا در زمینه کیفیت زندگی سالمندان شرایط خوبی نداریم و بیش از ۲۵درصد آنها دچار اختلالات روحی و روانی هستند، حدود ۳۰درصد مشکلات قلبی و ۹۰درصد یک بیماری مزمن دارند.»
طبق توضیحات دلبری، اکنون ۱۴هزار و ۵۰۰ تخت آسایشگاه سالمندان در کشور وجود دارد، در حالی که ۹میلیون و ۳۰۰هزار سالمند بالای ۶۰سال داریم و در واقع میتوان گفت به ازای هر ۶۴۱ نفر بالای ۶۰سال یک تخت آسایشگاه در کشور موجود است.
همچنین از مجموع ۱۴هزار و ۵۰۰ تخت آسایشگاه، حدود ۳۰درصد از این تختها را سالمندان (۵ هزار نفر) مجهولالهویه و سرراهی اشغال کردهاند و به عنوان مثال در آسایشگاه کهریزک هزینه ماهانه نگهداری هر سالمند ۹ تا ۱۱میلیون تومان است، ولی سازمان بهزیستی فقط ماهانه ۲میلیون تومان بابت این هزینه پرداخت میکند.
۲۳ متخصص طب سالمندی برای ۹میلیون و ۳۰۰هزار سالمند!
حتی اگر دوران جوانی را به خوبی سپری کرده باشید، باز هم در دوران سالمندی با برخی چالشها و بیماریهای مخصوص این دوران مواجه خواهید بود، به همین خاطر هم یک رشته تخصصی تحت عنوان طب سالمندی برای بررسی وضعیت سالمندان وجود دارد که با عنایت به حرکت هرم سنی جامعه به سمت پیری و افزایش جمعیت سالمندان، نیاز به این تخصص هم افزایش مییابد، اما در کشور ما با وجود آمار ۹میلیون و ۳۰۰هزار نفری سالمندان تنها ۲۳ متخصص طب سالمندی داریم! این در حالی است که بر اساس استانداردهای دنیا باید ۲هزار و ۳۰ متخصص در این زمینه داشته باشیم. بر این اساس نیروی متخصص طب سالمندی از جدیترین چالشهای حوزه سالمندی است.
دلبری در این باره تأکید میکند: «متأسفانه در چند سال اخیر رشته طب سالمندی در کشور حذف شد، در مرکز استان فقط یک کارشناس طب سالمندی داریم و این در حالی است که در ۴۰سال گذشته میزان جمعیت سالمندان دو برابر شده و اکنون۱۰/۷درصد است و در سال۱۴۳۰ یکسوم جمعیت یا به عبارتی ۳۰درصد جمعیت سالمند خواهد بود و ما نیاز بیشتری به متخصص در این زمینه داریم.»
وی همچنین با استناد به تشکیل نشدن جلسه شورای سالمندی از سوی رئیسجمهور بر بیتوجهی به مقوله سالمندی در کشورمان تأکید میکند و میافزاید: «از سال۱۳۸۳ تاکنون قرار بود ۳۲جلسه شورای سالمندی توسط رئیسجمهور یا معاون اول تشکیل شود ولی تاکنون جلسهای در این زمینه تشکیل نشده است و این موضوع نشان میدهد بحث سالمندی در اولویت نیست.»
چالش سالمندی پیش از توسعهیافتگی
صالح قاسمی، پژوهشگر و مسئول کارگروه جمعیت مرکز ارزیابی اجرای سیاستهای کلی نظام هم در گفتگو با «جوان» با تأکید بر اینکه سالخوردگی جمعیت ایران دو ویژگی منحصربهفرد دارد که ابعاد چالش سالمندی در ایران را بسیار گستردهتر و عمیقتر و آسیبهای آن را بیشتر میکند، این ویژگیها را اینگونه توضیح میدهد: «یکی اینکه ایران سرعت سالمند شدن را در جهان به نام خودش ثبت میکند و دوم اینکه ایران پیش از دستیابی به توسعهیافتگی، رشد اقتصادی و پیشرفت وارد فاز سالخوردگی میشود.»
از نگاه این پژوهشگر حوزه جمعیت، کشورهایی که در دنیا به سمت سالخوردگی جمعیت رفتهاند، این روند سالخوردگی را در یک بازه زمانی حدود ۱۳۰ تا ۱۵۰سال طی کردهاند و به جهت این روند بسیار آرام، زیرساختها و نظام مدیریت برنامهریزی برای مواجهه با جمعیت سالمند را آماده کردهاند. همچنین به لحاظ فرهنگ خانوادگی، مردم توانستهاند این را حس و درک کنند و مواجهه فرهنگی- اجتماعی درستی با پدیده سالمندی اتفاق افتاده است، اما در ایران همین روندی که کشورهای دیگر در ۱۳۰ تا ۱۵۰سال طی کردهاند، در حدود ۲۵ تا ۳۰سال در حال طی شدن است. در واقع سرعت سالخوردگی جمعیت ایران یک رکورد جهانی است. این سرعت بالای سالخوردگی جمعیت باعث میشود زیرساختهای لازم برای سالمندان آماده نشود. همچنین فهم موضوع به لحاظ همگانی، نخبگانی و مدیریتی درست اتفاق نمیافتد و نظام مدیریت و برنامهریزی آمادگی مواجهه با سالخوردگی جمعیت را نخواهد داشت.
قاسمی درباره تأثیر عدم رشد و توسعه پیش از سالخوردگی جمعیت بر تعمیق ابعاد چالشهای سالمندی در ایران میگوید: «بسیاری از کشورهای جهان پس از آنکه روند مدرنیزاسیون و روند توسعه و پیشرفت و رشد اقتصادی را طی میکنند، وارد فاز سالخوردگی جمعیت میشوند، اما ایران پیش از توسعهیافتگی و رشد اقتصادی وارد سالخوردگی جمعیت میشود و این باعث میشود پیامدهای سالخوردگی جمعیت برای ساختارهای اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی، سیاسی، مدیریتی و سایر ساختارهای کشور بسیار زیاد باشد و این دو ویژگی ایران را متمایز میکند.»
از نگاه وی اصلیترین چالش آینده نظام مدیریتی کشور در آینده سالخوردگی کشور است و متأسفانه عموم مردم و فراتر از آن نخبگان و برخی مدیران کشور نسبت به آن دچار غفلتی نگرانکننده هستند.
طبق پژوهشها ایران از نظر بهزیستی سالمندان در شرایط خوبی قرار ندارد و ما رتبه ۶۴ را در بین ۹۷ کشور جهان به خود اختصاص دادهایم. این در حالی است که با عنایت به روند پیری جمعیت تا دوسه دهه آینده آمار سالمندان کشورمان به چیزی حدود یکسوم آمار جمعیت میرسد، آن هم در شرایطی که همین امروز و در حالی که تنها ۷/۱۰ درصد از جمعیت کشور را سالمندان تشکیل میدهند ما با تأخیری ۵۰ ساله در اجرای قوانین حوزه سالمندی مواجهیم و به طور مثال برای ۹میلیون و ۳۰۰هزار سالمند فقط ۲۳ متخصص طب سالمندی داریم. زمان سریعتر از آنچه فکرش را میکنیم، میگذرد و در سالهای آینده ما هم جزو گروه سالمندان خواهیم بود و شاید آن زمان بهتر این شعر زندهیاد قیصر امینپور در جانمان بنشیند که «ناگهان چقدر زود، دیر میشود.»