پرونده مرگ غمانگیز دختر بچه سه ساله که در جریان یک آدمربایی، همراه برادر خردسالش از سوی چهار عضو یک خانواده ربودهشدهبود، با دستگیری متهمان وارد مرحله تازهای شد.
صبح روز پنجشنبه ۱۲ آبان به مأموران پلیس تهران خبر رسید دو زن ناشناس در یکی از خیابانهای جنوبی تهران دختر و پسر سه و پنج سالهای را در پوشش مؤسسه خیریهای ربودهاند.
بررسیهای مأموران پلیس نشان داد دو کودک ربوده شده افغان هستند و همراه خانوادهشان در خانه قدیمی نزدیکی خیابان طیب در جنوب تهران زندگی میکنند. مأموران پلیس در تحقیقات بعدی دریافتند دو زن ناشناس که ماسک بهداشتی به صورت داشتند تا چهرهشان شناسایی نشود، عصر روز چهارشنبه به بهانه اینکه برای خواهر و برادر کفش بخرند، آنها را میربایند.
مادر دو فرزند ربوده شده به مأموران گفت: «در خانه بودم که دو زن ناشناس در خانهام آمدند و گفتند خیر هستند و میخواهند برای کودکانم کفش و لباس گرم بخرند. آنها از من خواستند حاضر شوم تا همراه آنها به بازار بروم و برای دو فرزندم کفش بخرم. خوشحال شدم و به داخل خانهام رفتم، اما وقتی به در خانه آمدم، از آنها و دختر و پسر خردسالم خبری نبود. من و دیگر اعضای خانوادهام شب تا صبح دنبال فرزندانم گشتیم، اما اثری از آنها نیافتیم.»
در حالی که تحقیقات به دستور بازپرس دادسرای امور جنایی تهران برای شناسایی آدمربایان ادامه داشت، شاکی دوباره با پلیس تماس گرفت و گفت فرد ناشناسی با او تماس گرفته و برای آزادی فرزندانش درخواست یک میلیارد تومان کردهاست.
بررسیهای مأموران پلیس حکایت از آن داشت فرد تماسگیرنده صدای خود را با نرمافزار مخصوص تغییر داده تا شناسایی نشود و همچنین از وضعیت زندگی شاکی اطلاعات زیادی داشته به طوری که از او خواسته برای رهایی فرزندانش خانهشان را در افغانستان بفروشد و از برادر پولدارش کمک بگیرد.
مرگ دختر ۳ ساله
در حالی که تحقیقات مأموران پلیس برای شناسایی آدمربایان ادامه داشت، شامگاه جمعه ۱۳ آبان به قاضی محمد تقی شعبانی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران تلفنی خبر دادند رهگذرانی در بوستان ولایت جسد دختر و پیکر نیمه جان پسر خردسالی را پیدا و به بیمارستان منتقل کردهاند.
با اعلام این خبر، بازپرس جنایی همراه تیم ویژهای از مأموران پلیس راهی بیمارستان شدند.
نخستین بررسیها نشان داد کودکان خردسال که یکی از آنها فوت کرده بود، همان خواهر و برادر افغان هستند که عصر روز چهارشنبه ۱۱ آبان از سوی دو زن ناشناس ربوده شدهبودند.
یکی از مأموران به بازپرس گفت: «ساعتی قبل پسر جوانی با اداره پلیس تماس گرفت و گفت دختر و پسر خردسالی در گوشهای از بوستان ولایت حالشان بد شده و روی زمین افتادهاند و بعد هم تلفن را قطع کرد. پس از این ما به سرعت به بوستان ولایت و آدرس داده شدهرفتیم و دیدیم دختر خردسال نفس نمیکشد، اما پسر خردسال زنده است. ما هر دو را با آمبولانس به بیمارستان منتقل کردیم که تیم پزشکی پس از معاینه اعلام کرد دختر سه ساله فوت کرده و حال پسر خردسال خوب است.»
از سوی دیگر تیم پزشکی اعلام کرد هر چند آثار شکنجه و ضرب و جرح روی بدن دو کودک نمایان است، اما با توجه به معاینات اولیه به احتمال زیاد دختر خردسال بر اثر مسمومیت دارویی فوت کردهاست.
بازداشت عاملان آدمربایی
مأموران پلیس در ادامه تحقیقات فنی و با توجه به گفتههای پسر خردسال که در این حادثه زنده ماندهبود، دریافتند عاملان آدمربایی دو دختر و یک پسر نوجوان هستند که با همدستی زن میانسالی نقشه آدمربایی را طراحی کردهاند. همچنین در بررسیهای بعدی معلوم شد آدمربایان پس از ربودن دو کودک به آنها داروی بیهوشی خوراندهاند، اما وقتی متوجه میشوند حال خواهر و برادر خردسال بد شده از ترس پیکرهای نیمه جان آنها را در پارک رها میکنند. در زمان رهایی پسر خردسال به هوش میآید و قصد دارد سه زن و پسر نوجوان را تعقیب کند که پسر نوجوان او را داخل پارک نگه میدارد و سه زن ناشناس با خودرو فرار میکنند و پسر نوجوان هم موضوع را تلفنی به پلیس خبر میدهد. وقتی مأموران وارد پارک میشوند به صورت مخفیانه اقدام به فرار میکند.
در چنین شرایطی مأموران پلیس دست به تحقیقات تخصصی زدند و در بررسی دوربینهای مداربسته پارک و اطراف آن و همچنین ردیابی تلفن همراه موفق شدند عاملان آدمربایی را شناسایی و دستگیر کنند. متهمان دو خواهر ۱۵ و ۱۷ ساله به نامهای نسرین و نگین و پسر ۱۵سالهای به نام بابک که از بستگان نزدیک دو خواهر است، دیروز به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند و در بازجوییها به جرم خود با همدستی مادرشان اعتراف کردند.
به دستور مادر
نگین در ادعایی گفت: «خانهمان در یکی از خیابانهای جنوب تهران است و در همان محلهای زندگی میکنیم که خانواده افغانی هم زندگی میکنند. ما وضع مالی خوبی نداریم و همیشه با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکنیم. من بیکارم، اما خواهرم نسرین در کلینیک درمانی به عنوان تزریقاتچی کار میکند و حقوق بخور و نمیری دارد. مدتی قبل مادرم در پارک محلهمان با مادر دو کودک خردسال آشنا شدهبود و میگفت زن افغان میگوید وضع مالی خوبی داریم. او به مادرم گفتهبود که برادرش در افغانستان هنرمند و پولدار است و خودشان هم یک خانه گرانقیمت در افغانستان دارند، اما به خاطر طالبان به ایران مهاجرت کردهاند. زن افغان گفتهبود شوهرش در چهاردانگه اسلامشهر کار خوبی دارد و چهار پسر نوجوانش هم در چند تولیدی کار میکنند و ماهانه بین ۴۰ تا ۵۰ میلیون تومان درآمد دارند. مادرم وقتی صحبتهای زن افغان را شنیدهبود، وسوسه شد با اجرای نقشهای از آنها اخاذی کند و در نهایت هم نقشه آدمربایی دو فرزند خردسالش را طراحی کرد و به من و خواهرم دستور داد نقشه را اجرا کنیم. مادرم فکر میکرد با این نقشه یک میلیارد گیرمان میآید و پولدار میشویم و ما هم وسوسه شدیم و قرار شد با همدستی پسر عمهمان نقشه را اجرا کنیم.»
داروی مخدر مرگبار
متهم گفت: نقشه را مادرم طراحی کرد و ما هم روز حادثه به عنوان خیر به در خانه زن افغان رفتیم و به او گفتیم میخواهیم برای دو کودکش کفش و لباس گرم بخریم. او به خانه رفت تا حاضر شود و ما هم از فرصت استفاده کردیم و دست خواهر و برادر را گرفتیم و به بهانه اینکه برای آنها کفش خریدهایم، به کوچه بغلی بردیم که پسر عمهمان با موتورسیکلت دوستش که امانت گرفتهبود، منتظر ما بود. به سرعت آنها را سوار موتورسیکلت کردیم و از آنجا دور شدیم. موضوع را تلفنی به مادرمان اطلاع دادیم و او از ما خواست تاکسی اینترنتی بگیریم و دو کودک را به خانهمان منتقل کنیم. به هر حال خواهر و برادر را به خانهمان بردیم، اما آنها بیقراری و گریه میکردند که مادرم به آنها موادمخدر خوراند تا آرام شوند و بخوابند. نقشه به خوبی پیش میرفت و مادرم تلفن زن افغان را به بابک داد و او هم با مادر برادر و خواهر خردسال تماس گرفت و درخواست یک میلیارد تومان پول کرد. برادر و خواهر خردسال هر وقت از خواب بیدار میشدند، بهانه میگرفتند و گریه میکردند و به همین خاطر مادرم به آنها موادمخدر میخوراند تا اینکه آخرین بار عصر جمعه دوباره از خانه بیرون آمدیم تا با زن افغان تماس بگیریم و وقتی به خانه برگشتیم متوجه شدیم حال دو کودک بد است. خواهرم که در تزریقات کار میکند با گوشی پزشکی که دارد ضربان قلب آنها را گرفت و مشخص شد دختر خردسال نفس نمیکشد، اما برادرش نفس دارد. خیلی ترسیدهبودیم و مادرم از ما خواست دو کودک را در بوستان ولایت رها کنیم تا رهگذری به آنها کمک کند و جان آنها را نجات دهد. برادر و خواهر خردسال را با موتورسیکلت به بوستان ولایت منتقل کردیم، اما وقتی خواستیم آنجا را ترک کنیم، پسر خردسال بیدار شد و به طرف ما دوید که بابک او را نگه داشت. ما هم با خودروی کرایهای از آنجا فرار کردیم و بعد هم بابک با پلیس تماس گرفت و وقتی پلیس به پارک رسید، خودش هم با موتورسیکلتش فرار کرد.»
بازداشت عامل قتل
نگین گفت: ما فکر میکردیم که آنها زنده میمانند، اما الان متوجه شدیم که دختر خردسال فوت کردهاست. خیلی پشیمان هستیم و متهم اصلی مادرمان است که با خوراندن مواد مخدر به دو کودک باعث مرگ دختر خردسال شد.
دو متهم دیگر هم در بازجوییها اظهارات نگین را تأیید کردند.
پس از اعتراف متهمان، مأموران به دستور بازپرس جنایی راهی خانه زن میانسال شدند و وی را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. در حالی که تحقیقات از عامل اصلی قتل ادامه دارد، سه متهم دیگر برای تحقیقات بیشتر در اختیار مقام قضایی دادسرای کانون اصلاح و تربیت قرار گرفتند.