کد خبر: 1116106
تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۴۰۱ - ۲۱:۰۰
حد و مرز دخالت‌های والدینی در زندگی همسران
بسیاری مواقع، وقتی مشکلی در زندگی مشترک زوجین جوان پیش می‌آید، معمولاً اولین واکنش‌ها بین اعضای خانواده، استرس و پیامد آن رفتار‌های هیجانی است
مینا محمد دوست*

بسیاری مواقع، وقتی مشکلی در زندگی مشترک زوجین جوان پیش می‌آید، معمولاً اولین واکنش‌ها بین اعضای خانواده، استرس و پیامد آن رفتار‌های هیجانی است. چه بسا به دنبال این رخداد معمولاً والدین که پاره تن خود را در جریان زیبای ازدواج به دست شریک زندگی سپرده‌اند، توان سکوت در مقابل مشکلات فرزندان را ندارند، لذا تلاش می‌کنند مشکل پیش آمده را با روش‌های خودشان حل کنند. آنان چنین استدلال می‌کنند که نمی‌خواهیم فرزندان‌مان اشتباه ما را تکرار کنند. آیا مسائل تمام زندگی‌ها بناست با یک نسخه حل شود؟ آیا ما مطمئن هستیم که روش‌مان درست بوده است؟ اگر درست بوده است، آیا در زمان حال نیز با این همه تفاوت در نگرش‌ها، برای فرزندان‌مان هم مفید خواهد بود؟ آیا فرزندان ما دوست دارند با روش ما مشکلات‌شان را حل کنند؟ متأسفانه با این روش‌ها اکثراً اوضاع پیچیده‌تر شده و گاه به بن‌بست می‌رسد! چرا اینگونه است؟


همراه خوبی برای فرزندان‌مان باشیم
در گذر زمان، بسیاری از مبنا‌ها تغییر می‌کند. شیوه زندگی عوض شده و طرز فکر‌ها متفاوت می‌شود و این موضوع تا حد زیادی طبیعی است. با این حال، ما به عنوان پدر و مادر، شجاعت و شهامت رهاکردن فرزندان در دل زندگی خودشان را نداریم! بی‌تردید وقتی آن‌ها نیاز به همفکری و دلگرمی دارند، مناسب است حضور عاطفی خود را پررنگ کنیم، درست مثل یک دوست و همراه خوب؛ یک همراه خوب، هیچ‌گاه بار تمام مسئولیت‌ها را به دوش نمی‌کشد، اما به موقع کمک می‌کند. به یاد داشته باشیم هرکدام از ما نقش و وظیفه‌ای داریم. یکی از وظایف مهم ما این است که از ابتدا فرزندان را به سمت مستقل‌بودن سوق دهیم و این مهم معمولاً به فراموشی سپرده شده است.
بچه ننه‌های ۵۰ ساله تربیت نکنیم
شاید بسیاری از ما به دلیل ترس از تنهایی خودمان دودستی و به قول معروف با طناب‌های نامرئی خود را به فرزندان‌مان گره می‌زنیم. حال این روال چه نتیجه‌ای به ارمغان می‌آورد؟ شاید شما هم به کسانی برخورد کرده‌اید که ۵۰ سال یا حتی بیشتر از سن‌شان می‌گذرد و نمی‌توانند حتی در مورد جزیی‌ترین امور هم تصمیم مستقل بگیرند؟ فاجعه اینجاست که آن‌ها با چنین شخصیت وابسته‌ای باید نسل بعد را تربیت کنند، بنابراین شاید لازم باشد از والدین بخواهیم برای کمک به بشریت، اجازه دهند فرزندان برای رفع اختلاف‌های بعد از ازدواج، خودشان تصمیم بگیرند یا از مشاور که فردی کاملاً بی‌طرف است، کمک بخواهند. یادمان باشد ما نباید به خود اجازه دهیم در تمام موانعی که فرزندان پیش‌رو دارند، نقش حل‌کننده مسئله را ایفا کنیم. بیایید کمی منطقی به این جریان نگاه کنیم. آیا ما تا ابد زنده‌ایم و در کنارشان هستیم؟ آیا هنگام بروز مشکل، می‌توانیم بدون سوءگیری به موضوع پیش آمده نگاه کرده و راه حل ارائه دهیم؟ نه. قطعاً اینطور نیست و از طرفی حقیقت این است که ما همیشه جوان و با همین اندازه از توان نیستیم. وقتی ما به دوره میانسالی زندگی خود برسیم، به شکل کلی نیازمان به آسودگی خاطر و استراحت بیشتر خواهد شد. به طور حتم مثل قبل نمی‌توانیم بار مسائل فرزندان را به دوش بکشیم. اینجا نقطه عطفی است برای فرزندانی که فقط از نظر سنی رشد کرده‌اند و حالا در برابر کوچک‌ترین مشکل، نه بلد هستند قدم مثبتی بردارند، نه فرصت صبوری دارند و نه اصلاً می‌دانند چه کار کنند و این یعنی فاجعه؛ پس چه باید کرد؟
گذشته و امروز خودتان را مرور کنید
به گذشته برگردید. به زمانی که ازدواج کردید. آیا طی این سال‌ها هرگز بگومگو با همسر خود نداشته‌اید؟! البته که این تجربه را داشته‌اید. پس چرا با شنیدن کوچک‌ترین ناراحتی در زندگی مشترک فرزندان‌تان آشفته می‌شوید؟ مگر دنیا به آخر رسیده است؟ بهتر است به آن‌ها زمان بدهیم. اجازه دهیم فرمول زندگی‌شان را خودشان پیدا کنند. ما تجربه‌های خود را داریم و زندگی ما نتیجه رفتار‌هایی بوده که قبل‌تر انتخاب کردیم. حال آیا از تمامی جنبه‌های زندگی خود رضایت کامل داریم؟ مسلماً این یک امر نسبی است. در بسیاری از جاها، اشتباه کردیم، پس کامل نبودیم. این قانون زندگی است. ما می‌توانیم به سوی کمال گام برداریم، اما به شکل مطلق زندگی بی‌نقصی نداریم. پس بپذیریم، زندگی فرزندان‌مان هم طبق همین روال است. باید به آن‌ها اجازه رشد داد. شاید آن‌ها اصلاً مایل نباشند بعد از سال‌ها به جایی که ما هستیم، برسند. پس راه را برایشان با نظردادن‌های پی‌درپی نبندیم. بناست آن‌ها زندگی را به شیوه خودشان بسازند. اگر به یقین متوجه شدید شیوه‌ای که در نظر دارند، واقعاً اشتباه است، پیشنهاد دهید از مشاور و روانشناس کمک بگیرند. این بسیار مفید‌تر از اقدام کردن شماست. به فکر خودتان هم باشید. مواردی که بسیاری از ما از آن غافل هستیم. چطور می‌شود وقتی از بسیاری از والدین می‌پرسیم، از چه لذت می‌برند. جواب‌هایی از این دست زیاد می‌شنویم: از هر چه فرزندانم لذت ببرند. خوشحالی فرزندانم و...
بله. نهایت مطلوب هر والدی خوشبختی فرزندان است، اما این من کجا خود را گم کرده که دیگر نمی‌داند خودش به شخصه از چه لذت می‌برد. وقتی تمامیت ما در فرزندداری خلاصه می‌شود قطعاً حل کردن تمامی مسائل او هم در ذهن ما امری ضروری است و این اشتباه محض است، زیرا به این ترتیب ما اجازه رشد را به آن‌ها نمی‌دهیم.
در نهایت بدانیم وقتی مدام به زندگی فرزندان ازدواج‌کرده خود سرک بکشیم و سعی کنیم اوضاع را به روش خودمان برایشان حل کنیم، به شکل غیرمستقیم این پیام را به آن‌ها می‌رسانیم که «تو به حد کافی توانمند نیستی! تو از عهده مشکلاتت بر نمی‌آیی! کنترل اوضاع از دست تو خارج است.» بله، متأسفانه در بسیاری موارد با این نوع دلسوزی‌ها، پیام‌هایی تا این حد مخرب به آن‌ها القا می‌کنیم.
بنابراین اگر دفعه بعد، متوجه شدیم فرزندان به مشکلی برخوردند، یادمان باشد مثل یک دوست کنارشان باشیم؛ دوستی که اجازه می‌دهد، دیگران هم به شیوه خودشان کار‌ها را انجام دهند.
*مشاور خانواده

دعوایتان را پیش مشاور ببرید نه پدر و مادر
ورود والدین استثنائاً ممنوع!
معمولاً مواردی که زوجین جوان را به چالش در زندگی زناشویی می‌کشاند، تا جایی که به مشکلی حاد و عمیق تبدیل نشده، طبیعی است. معمولاً خانم‌ها هنگام استرس، مایلند درد دل کنند، پس پیشنهاد می‌کنیم در این مواقع با یک دوست مطمئن و قابل اعتماد کمی صحبت کنید. البته در نظر داشته باشید نیازی نیست حتی دوستان ما از کوچک‌ترین اتفاق‌های زندگی‌مان باخبر باشند. صحبت‌های کوتاه گاه مایه دلگرمی است، اما یادمان باشد در هیچ شرایطی شریک زندگی‌مان را کم قدر جلوه ندهیم. همینطور آگاه باشیم، نقش نفر سومی که با وی در مورد مشکل‌مان صحبت می‌کنیم، نباید تا حدی پررنگ باشد که ما را از همفکری با شریک زندگی‌مان دور کند. وظیفه ماست بعد از آرام‌تر شدن، مسئله را با شریک زندگی خود حل کنیم.
خانم و آقای عزیز! لطفاً هنگام اوج عصبانیت از گوشی همراه که سریع‌ترین راه اتصال به والدین است، استفاده نکنید. هیچ پدر و مادری، توان سکوت در مقابل ناراحتی فرزند خود را ندارد و معمولاً در این مواقع است که آن‌ها هم با شما همراه شده و گلایه‌های خود را از عروس یا داماد عنوان می‌کنند! یا ظاهراً برای بهترشدن اوضاع از شما انتقاد کرده و همسرتان را بی‌گناه جلوه می‌دهند. این‌ها همان چیز‌هایی هستند که اوضاع را حسابی بهم ریخته‌تر می‌کنند. پس لطفاً کمی صبور باشید.
اگر مدتی است که مسائل‌تان حل نشده باقیمانده، حتماً از متخصصی که در این حیطه فعالیت می‌کند، کمک بگیرید. معمولاً والدین (حتی اگر ما مهارت خوبی برای پنهان کردن مشکلات داشته باشیم)، به راحتی متوجه وجود مسائل زندگی ما می‌شوند که در این موارد جویای احوال و اوضاع هستند. یادتان باشد در حریم زندگی، مسائل همسران هر چقدر هم حاد باشد، گاه حتی والدین هم اجازه ورود ندارند. پس به آن‌ها اطمینان دهید که شما و همسرتان، توان کنترل اوضاع را دارید. به این ترتیب هم نگرانی آن‌ها را کاهش و هم اقتدار مثبت خود را نشان می‌دهید.
نکته مهم و راهگشا این است که اختلاف سلیقه و نظر با همسرتان را به رسمیت بشناسید، چراکه حتی دوقلو‌ها هم طرز فکر‌های بسیار متفاوتی با هم دارند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار