کد خبر: 1116807
تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۴۰۱ - ۲۲:۳۰
محبوبه قربانی

مرد جوانی که به اتهام قتل شوهرخواهرش به مرگ محکوم شده‌بود، با جلب رضایت اولیای دم به زودی آزاد خواهد شد. دو همدست او هم به حبس محکوم شده‌بودند.
مرداد ماه سال ۹۲، مردی با مأموران پلیس شهرستان شهریار تماس گرفت و گفت از خانه همسایه‌شان بوی تعفن می‌آید. بعد از این تماس، تیمی از کارآگاهان اداره پلیس به آدرس آن آپارتمان در شهرک اندیشه اعزام شدند. مردی که با پلیس تماس گرفته‌بود و در محل حضور داشت در توضیح گفت: «در آپارتمان ما زوجی زندگی می‌کنند که مدت‌ها قبل با هم درگیری داشتند. از آنجایی که صدای درگیری آن‌ها بالا بود، ما متوجه می‌شدیم، اما دخالت نمی‌کردیم. حالا چند روزی از آن‌ها خبری نیست و از خانه‌شان بوی تعفن می‌آید که خیلی آزار‌دهنده است. این موضوع ما را نگران کرده‌است، به همین دلیل از پلیس درخواست کمک داریم.»
بعد از این توضیحات، مأموران به واحد مورد نظر رفتند و بعد از باز کردن در خانه با جسد مرد صاحبخانه به نام سیامک روبه‌رو شدند که با چاقو کشته شده‌بود. جسد که به خاطر گذر زمان بوی تعفن گرفته‌بود، به دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی عامل یا عاملان قتل آغاز کردند.
دستگیری همسر مقتول و همدستانش
همسر سیامک به نام ملیحه که همزمان با کشته‌شدن شوهرش ناپدید شده‌بود، تحت تعقیب مأموران قرار گرفت و چند روز بعد شناسایی و بازداشت شد. او تحت بازجویی قرار گرفت و در حالی که با تناقض‌گویی‌هایش سعی داشت پلیس را گمراه کند، اما در بازجویی‌های فنی بالاخره لب به اعتراف گشود و گفت با همدستی برادر و دوست برادرش، شوهرش را به قتل رسانده‌است. او در شرح ماجرا گفت: «من و شوهرم با هم اختلاف داشتیم. چند روز قبل از حادثه دوباره با او درگیر شدم که در آن درگیری او به شدت مرا کتک زد. این‌بار از خانه قهر کردم و با ناراحتی به خانه برادرم در یکی از شهر‌های غربی کشور رفتم. در حالی که به شدت گریه می‌کردم با برادرم به نام کوروش صحبت کردم و گفتم دیگر نمی‌توانم به این زندگی ادامه بدهم و رفتار‌های شوهرم را تحمل کنم. برادرم وقتی حرف‌های مرا شنید قول داد شوهرم را گوشمالی بدهد.»
آن زن در ادامه گفت: «چند روز بعد برادرم گفت می‌خواهد همراه دوستش به نام شهرام به تهران برود و شوهرم را ادب کند. قرار شد همراه آن‌ها باشم، به همین خاطر سه نفری راهی تهران شدیم. مقابل خانه‌مان رسیدیم، اما هر چه در زدیم، شوهرم در را باز نکرد. مجبور شدیم زنگ همسایه را بزنیم و وارد آپارتمان شویم. زنگ واحدمان را زدیم که شوهرم در را باز کرد. او وقتی ما را دید به من و برادرم فحاشی کرد. همان موقع برادرم دستمالی را دور گردن شوهرم انداخت و با کاردی که روی میز بود، ضربه‌ای به گردنش زد. شهرام هم روی شکم شوهرم نشست و با چاقو چند ضربه به پهلو و پای او زد. سیامک بی‌جان روی زمین افتاده‌بود که از ترس روی جسد پتویی انداختیم و از خانه خارج شدیم.» بعد از ثبت این اظهارات، کوروش و شهرام نیز بازداشت شدند و تحت بازجویی قرار گرفتند.
در حالی که پزشکی قانونی علت فوت را انسداد حیاتی گردن و بریدن عناصر حیاتی گردن اعلام کرده‌بود، اما در گزارشی دیگر گفته بود که به خاطر فساد شدید جسد نمی‌توان به طور قطعی علت فوت را اعلام کرد، کوروش و شهرام به اتهام مشارکت در قتل و ملیحه به اتهام معاونت در قتل راهی زندان شدند و پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
جلسه محاکمه و حکم قصاص و حبس
متهمان در اولین جلسه محاکمه مقابل هیئت قضایی شعبه دوم دادگاه قرار گرفتند. ابتدای جلسه اولیای دم که مادر مقتول بود، گفت حاضر است تفاضل دیه را پرداخت کند و درخواست قصاص دارد. در ادامه کوروش به جایگاه رفت و با قبول اتهامش گفت: «ضربات کاری را من به مقتول زدم، چون او خواهرم را خیلی اذیت می‌کرد و به شدت کتک می‌زد. دیگر تحمل دیدن گریه‌های او را نداشتم.» دیگر متهم نیز به جایگاه رفت و با انکار جرمش گفت: «قبول دارم به مقتول ضربه زدم، اما ضربه‌هایم کاری نبود. من به پهلو و پا‌های او ضربه زدم.»
همسر مقتول نیز در جایگاه قرار گرفت و با رد اتهامش گفت: «وقتی برادرم گفت می‌خواهد به تهران برود تا شوهرم را گوشمالی بدهد، فکر نمی‌کردم آن‌ها نقشه قتل دارند. من از انگیزه آن‌ها اطلاعی نداشتم و فکر کردم می‌خواهند با شوهرم صحبت کنند تا مشکل ما را حل کنند.»
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد و کوروش را به قصاص محکوم کرد. شهرام نیز از اتهام مشارکت در قتل تبرئه و به خاطر معاونت در قتل به ۱۵ سال حبس و دو سال اقامت اجباری در شهرستان نیک شهر محکوم شد. همسر مقتول نیز به اتهام معاونت در قتل به پنج سال حبس محکوم شد. این حکم با اعتراض متهمان به دیوان عالی کشور فرستاده شد، اما از سوی قضات یکی از شعبات آن مهر تأیید خورد.
رهایی از قصاص با پرداخت دیه
۹ سال از حادثه گذشته بود و شهرام در یک قدمی چوبه دار قرار داشت که توانست با پرداخت دیه رضایت اولیای دم را جلب کند. به این ترتیب او این‌بار از جنبه عمومی جرم محاکمه شد و در آخرین دفاعش گفت: زمان حادثه، جوان بودم و نمی‌دانستم چطور از حق خواهرم دفاع کنم. با یک اشتباه زندگی و جوانی‌ام نابود شد. حالا پشیمانم و از قضات می‌خواهم در مجازاتم تخفیف قائل شوند.
در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد و با توجه به احتساب روز‌های بازداشت متهم، وی را به ۹ سال حبس محکوم کرد. به این ترتیب متهم به زودی آزاد خواهد شد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار