زیبایی حجاب و پایبندی به عفاف را میتوان در ویدئوی منتشر شده از زلزله ترکیه دید و لذت برد؛ یک مادر به همراه سه فرزند پس از ۲۸ ساعت از زیر آوارهای شهر غازی عینتاب زنده بیرون کشیده شدند. نیروهای امدادی با فریادهای الله اکبر در حال بیرون آوردن این چهار نفر هستند؛ اولین کاری که مادر خانواده با حال نزار به محض بیرون کشیدهشدن از زیر آوار میکند، پوشیدن سر و گردن و یافتن راهی برای حراست از حیای خود است.
این زن ترکیهای که بیشتر از یک شبانه روز زیر آوار ساختمان ماندهبود، نه به دنبال نمایش است و نه احتمالاً التفاتی به عمدی بودن حرکاتش دارد، آنچه برایش اهمیت دارد در درجه اول زنده ماندن فرزندانش است. با این اوصاف و در چنین شرایطی، حجاب و حیا آنچنان در او نهادینه و ملکه شده که به طور غیرارادی تا مقابل نگاههای نامحرمان قرار میگیرد، دست برده و سر و گردنش را با شالی میپوشاند.
پوشش و حرمت نهادن به حیا امری فطری است و همین موضوع هم باعث میشود در ترکیهای که رعایت هنجارهای اسلامی به قانون راه نیافته و زنان قانوناً میتوانند بدون حجاب باشند، این شهروند ترکیهای در هر شرایطی انتخاب میکند که به حیای زنانگیاش احترام بگذارد و دیگران را هم به پاس این حیا به احترام وادارد.
درست است که در کشور ما فضاسازیهای رسانهای گسترده با هزینههای میلیارد دلاری سعودی – غربی ارزشهای اسلامی را نشانه رفته و باعث شده برخی از شل حجابان در دام این پروپاگاندا قرار گیرند و به سابقه تمدنی مبتنی بر حیا و عفت پشت پا زنند، اما نانوشته پیداست که عمل منطبق بر فطرت انسانی، یعنی حفظ حیا و حجاب، مقولهای نیست که تحتتأثیر رسانه و جو کم و زیاد شود. نمونه مادر ترکیه ای، گواه روشنی برای این موضوع است.ای کاش فرصتی فراهم میشد تا سلبریتیها یا فعالان محتاج فالور که با افتخار کشف حجاب میکنند و نازیبایی هایشان را جلوی دوربین میآورند تا به اسم زن و آزادی، عقدههای دوران کودکی یا گرههای روانی و تضادهای شخصیتی شان را به همراه نمکنشناسی فریاد کنند، با این زن ترکیهای که از زیر آوار بیرون آمده و به دنبال حراست از حیای خود است، گفت و گویی کنند. البته که شرط گفتگو و پذیرش منطق، نداشتن جمود فکری و صداقت وجدانی است که یافتن آن در برخی از این به اصطلاح سلبریتیها سالبه به انتفاء موضوع است.
از طرف دیگر، ماجرا را میتوان این گونه هم نوشت: باور افراد به ارزشهای اجتماعی و مذهبی، همیشه همراه آنان است و در هیچ شرایطی زدودنی نیست. وقتی فردی به پوشش و فواید تعالی ساز آن در خانه و جامعه ایمان داشته باشد، هجمههای گوناگون و مدفون ماندن زیر آواری از بتن و آهن هم نمیتواند وی را مجاب کند تا از ثمرات پایبندی به اعتقاداتش بازدارد.
نکته آخر اینکه، نهادهای متولی حوزه فرهنگ و معنویت در کشور ما باید به گونهای اقدام کنند که ارزشهای اسلامی، همان چیزی که در سال ۵۷ ملت ایران به خاطر احیای آن انقلاب کرد، بر جان و دل شهروندان بنشیند. گفتن این گزاره سخت نیست، اما عمل به آن بسیار دشوار است، چراکه نقطه آغاز اجرای چنین عملکردی، رجوع مسئولان به خویشتن است. پرپیداست وقتی بخشی از مدیران به بدیهیات ارزشی جامعه اسلامی ایران نظیر مراعاتهای اقتصادی و ملاحظات اخلاقی پایبندی ندارند و وقتی گزارشهای آماری نگران کنندهای از وضعیت بدحجابی کارکنان دولتی منتشر میشود، نمیتوان انتظار داشت خروجی چنین نهادهایی و چنان مسئولانی تقویت ارزشهای متعالی در جامعه باشد، اما میتوان و باید امیدوار بود که هاضمه جمهوری اسلامی ایران در نهایت چنین کژتابیهایی را برنمی تابد و آخرالامر مطالبه قاطبه ملت ما در احیای کامل شعائر تعالیساز اسلامی به ثمر خواهد نشست، حالا یا به دست همین مسئولان و با پالایش آنها، یا به دست مدیرانی جدید و دغدغهمند.