کد خبر: 1156954
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۰۲:۰۰
ابتذال دعوت به کشف حجاب، از سیدحسن تقی‌زاده تا فتنه‌های معاصر
زن یکی از پایه‌های اساسی تشکیل‌دهنده خانواده در همه جوامع است. دول استعماری خیلی زود در فرآیند شرق‌شناسی خود به این مهم باور یافتند و برای نابودی زن ایرانی، سیاست حیا و عفاف‌زدایی را در پیش گرفتند. برای اجرای این امر، دو گروه از جریانات طرفدار غرب در داخل کشور به میدان آمدند.
 مریم صادقی‌پری
زن یکی از پایه‌های اساسی تشکیل‌دهنده خانواده در همه جوامع است. دول استعماری خیلی زود در فرآیند شرق‌شناسی خود به این مهم باور یافتند و برای نابودی زن ایرانی، سیاست حیا و عفاف‌زدایی را در پیش گرفتند. برای اجرای این امر، دو گروه از جریانات طرفدار غرب در داخل کشور به میدان آمدند. در این میان می‌توان از جماعت ترکیبی: روشنفکر، بهایی، ازلی و فراماسون در مقابله با حجاب و عفاف به عنوان ارزش والای دینی و ملی نام برد. در کنار این عناصر، افرادی مذبذب، سطحی‌گر و بی‌قید و بند هم هستند که به عنوان سواره نظام استعمار، مجری نقشه‌های آنان به شمار می‌آیند. مقال پی آمده به بررسی عملکرد این عناصر برای هویت‌زدایی از زن ایرانی می‌پردازد. امید آنکه تاریخ پژوهان معاصر و عموم علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید. 
 
 «وطن‌پرستی» به شیوه آخوندزاده، آقاخان کرمانی و تقی‌زاده
در زمانی که غرب در پی انجام فرآیند اسلام‌زدایی در ایران بود، روشنفکران به خصوص طیف تحصیلکرده در اروپا به عنوان ترویج تجددخواهی و گسترش فرهنگ غربی در ایران فعالیت می‌کردند. این گروه یکی از مهم‌ترین عوامل عقب‌ماندگی ایران را اصول حاکم بر نظام حقوقی و فرهنگی جامعه می‌پنداشتند و هنگام مواجهه با مشکلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران تنها راه پیشرفت را تقلید بی‌چون و چرا از کشور‌های اروپایی می‌دانستند و این را با تمامی توان تبلیغ می‌کردند. این فرآیند ادامه داشت تا رفته‌رفته دوران مشروطه از راه رسید، بستر‌های مساعد بیشتری برای پیاده کردن این فکر فراهم گشت و شخصیت‌هایی مانند سیدحسن تقی‌زاده با کمک نشریات، انجمن‌های مخفی و سفارتخانه‌ها رهبری آن را عهده‌دار شدند. تقی‌زاده را پدر تئوریک ملی‌گرایی لائیک و غیرمذهبی ایران می‌دانند به نظر او «وظیفه اول همه وطن‌پرستان ایران، قبول و ترویج تمدن اروپا بلاشرط و قید و تسلیم مطلق شدن به اروپا و اخذ آداب و عادات و رسوم و تربیت و علوم و صنایع و زندگی و کل اوضاع فرنگستان است بدون هیچ استثنا. به سخن دیگر ایران باید ظاهراً، باطناً، جسماً و روحاً فرنگی مآب شود و بس.» (۱) براساس این خط مشی، باید ارزش‌های وارداتی غربی مانند آزادی و دموکراسی وارد نظام سیاسی شود تا هدف فراماسونری، یعنی حکومت بدون دین تحقق یابد؛ لذا یکی از مهم‌ترین مظاهر دینی یعنی حجاب، مورد هجمه شدید قرار می‌گیرد: «آدمی آزاد و مختار خلق شده و زنان ایران از نوع خود مجزا شده و خود را در هیکل موحش سیاه عزا درآورده، ناامیدانه در زندان تاریک و در زنجیر اسارت روزگار به سر می‌آورند. این نیست مگر از عوارض تربیت نیافتگی و از ضرر حجاب، اما بنگرید به مغرب که زنان حق‌طلب... چه قسم از خود دفاع کرده و حقوق خود را با چه جدیتی می‌طلبند... و تا چه درجه‌ای هم به مقصود خویش رسیده‌اند و آرزو می‌کنند زنان ایران هم از پرده بیرون آیند و آزاد گردند....» (۲) از میان متقدمان و پیشگامان تبلیغ تفکر غربی، می‌توان از میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا آقا خان کرمانی نام برد. آخوندزاده بیش از دیگران در اهانت به روحانیت شیعه و دین مبین اسلام، هتاک و صریح اللهجه بود. وی در «رساله مکتوبات»، دشمنی خود را با دین اسلام و روحانیت و اساساً هر نوع رویکرد دینی آشکار کرد. (۳) یکی از شاخصه‌های اعتقادی و سنتی مورد هجمه در تفکر آخوندزاده، حجاب زنان است. وی در جایی که از پروتستانیزم یاد می‌کند و می‌نویسد: «کسانی که از [میان]اخلاف ما در دین اسلام بانی پروتستانیزم خواهند شد... آیه حجاب را منسوخ خواهند کرد...» (۴) میرزا آقاخان کرمانی را نیز باید از جمله غرب‌زدگانی به شمار آورد که خواهان تجدید دوباره تمدن ایران قبل از اسلام بود. وی عامل بدبختی و عقب‌ماندگی ایرانیان را دوری از تمدن و فرهنگ غربی می‌دانست تا جایی که حجاب زنان را مانع پیشرفت ایران تلقی می‌کرد. او در این باره می‌نویسد: «یکی از آنها، حجاب بی‌مروت زنان است. در ایران باستان زنان با مردان شریک زندگانی بودند با هم مراوده داشتند، حال هزار سال است، زنان ایران مانند زنده به گوران تازیان، در زیر پرده حجاب و کفن و جلباب مستور و در خانه‌ها، چون کور محجوب و مستور گشته‌اند...» (۵) این جماعت بدون اشاره به اینکه حجاب و ارزش پوشیدگی برای بانوان ایرانی، قرن‌ها قبل از ورود اسلام به ایران یک مسئله اعتقادی بوده و رعایت عفاف و مستوری از دستورات مؤکد دین زرتشت بوده است و زنان ایرانی نیز مانند اکثر زنان در جهان، بر مبنای فطرت وجودی خود به رعایت حجاب می‌پرداختند، حقایق تاریخی را واژگونه جلوه می‌دادند. 
بعد از استیلای افراد غربگرا در مجلس شورای ملی و در پی فتح تهران، جریان غربگرا و دین‌ستیز، بی‌پرده‌تر و عریان‌تر به ترویج فرهنگ غربی و اسلام‌ستیزی پرداخت. به ویژه در آن میان روشنفکرانی که اهل نوشتن و سرودن بودند، بیش از دیگران فعال شدند. شاعران روشنفکر در اشعارشان، «حجاب» را مانع آزادی زن و حضور اجتماعی و کسب علم و هنر برای او معرفی می‌کردند. البته این شاعران، عموماً حجاب و برداشتن عفت را از هم جدا می‌کردند و عنوان می‌داشتند که با برداشتن چادر و رو نگرفتن هم می‌شود عفیف بود. (۶) مثلاً «ایرج میرزا» از دوره مشروطه و زمانی که در خراسان بود، شروع به سرودن اشعاری در نفی حجاب بانوان کرد. با نشر این اشعار، علما و متدینین مشهد و دیگر شهر‌ها به اعتراض برخاستند و او ناگزیر به تهران آمد. ورود ایرج میرزا در تیر ۱۳۰۳ به تهران، با استقبال تعدادی از زنان طرفدار بی‌حجابی مواجه شد که برای تشکر از سرودن اشعار رفع حجاب و آزادی نسوان تجمع کرده 
بودند. (۷) در این میان نشریات زنانه قصد داشتند، مستقیماً و هر چه بیشتر و سریع‌تر، زنان را با فرهنگ غرب آشنا کنند و آن‌ها را به این شیوه زندگی عادت دهند. در این راستا و در سال‌۱۲۸۹. ش اولین نشریه زنان به نام دانش توسط خانم کحال در تهران و در سال‌۱۲۹۲. ش دومین نشریه زنان به نام شکوفه توسط خانم مزین‌السلطنه منتشر شد. بعد از آن بود که روند انتشار اینگونه نشریات شدت یافت. مهم‌ترین موضوعات مندرج در نشریات زنانه موارد زیر بودند:
الف - ترویج روابط دختر و پسر: نشریه عالم‌نسوان‌در یکی از شماره‌هایش در این‌باره نوشت: «چرا از یک دختر جوانی که با پسری طرح‌دوستی می‌ریزد، جلوگیری می‌کنید؟.»
ب - ترویج فساد و فحشا: همین نشریه در چند شماره بعد درباره ترویج فساد و فحشا نوشت: «به‌دلایل بسیار برای هر مرد و زن خوب است که چند رفیق از جنس مقابل داشته باشد!.»
 در سال‌های پایانی حکومت قاجار و دوران حکومت پهلوی اول، دو جریان ازلیه و بهاییه نقش مهمی در حجاب‌زدایی در جامعه را به عهده داشتند. در میان آن‌ها می‌توان از صدیقه دولت‌آبادی خواهر یحیی دولت‌آبادی (ازلی مشهور) نام برد. وی در سال ۱۲۹۸. ش مجله «زبان زنان» را منتشر کرد که در آن با درج مقالاتی حجاب زنان را از موانع پیشرفت آنان دانست. (۸) البته جامعه مذهبی ایران در مقابل این تهاجم به ارکان اعتقادات دینی‌شان ساکت ننشستند و به طور مثال بانو امین اصفهانی در شهر اصفهان به مقابله فکری با شبهه‌افکنی‌های دولت‌آبادی پرداخت که منجر به فرار نامبرده از این شهر شد. در همین ایام، عباس افندی رهبر دوم بهائیت با انتشار پیامی پیروان خود را از استفاده حجاب منع کرد! (۹) حضور چندین مبلغ زن امریکایی در ایران به دستور عباس افندی و فعالیت‌های افرادی مانند فخر دین پارسای و همسرش فخرآفاق با انتشار مجله «جهان زنان»، از جمله اقدامات تشکیلات بهائیت در در راستای عادی‌سازی کشف حجاب در ایران بود. (۱۰)
علی‌اصغر حکمت در یادداشت‌های روزانه‌اش در ۲۵ رمضان ۱۳۳۳، در گفتگو با یکی از دوستان بهایی‌اش به نقش این مدارس در ترویج بی‌حجابی در جامعه اشاره می‌کند: «چندی است به موجب امری که از طرف مقامات فوق به بهایی‌ها رسیده است، بهایی‌های طهران گفتگو می‌کنند که این پرده را بردارند ولیکن جمعی از ایشان، هنوز صلاح نمی‌دانند و وقت را مناسب نمی‌شمارند! عاقبت قرار بر این داده‌اند که دختر‌های کوچک خود را که به مدرسه تربیت‌البنات می‌فرستند، از کوچکی به بی‌حجابی عادت دهند....» جلیل اقبال از بهائیانی که در دوران کودکی این برهه از زمان را درک کرده است، در خاطراتش می‌نویسد: «به یاد دارم که همان موقع، عده‌ای از نسوان بهایی در کوی گازرگاه در یزد، با کلاه، بدون چادر و ... پیاده به طرف مرکز شهر و خیابان پهلوی حرکت کرده، مجدداً به همان ترتیب به محل اولیه مراجعت کردند. این عمل شجاعانه و بی‌نظیر بانوان بهایی باعث شد که خانم‌های مسلمان به‌تدریج جرئت یافته و تأسی به همنوعان به اصطلاح کافر خود نمایند و حجاب را به کنار گذارند....»
 
 پیشقراولان کشف حجاب در ایران
در این بخش از مقال، سخن از عناصری است که از دوران حکومت پهلوی دوم، برای برداشتن قبح حیا و حجاب‌زدایی در جامعه فعالیت چشمگیری داشته‌اند. در دهه ۲۰ و ۳۰ مدیران مجلات اجتماعی - که در واقع به چاپ نشریات زرد اقدام می‌کردند- به عنوان پیاده نظام استعمار در ایران، مشغول حیا و عفاف‌زدایی از جامعه ایرانی بودند. برای نمونه می‌توان از مجله سپید و سیاه و مجله خواندنی‌ها نام برد. در مرحله بعد تهیه‌کنندگان و کارگردان‌های سازنده فیلم‌های مبتذل فارسی از سرمداران این جریان هستند که حتی پا را از مسئله کشف حجاب بیرون نهاده و رسماً مروجان فساد و فحشا در جامعه شدند. «فیلم فارسی» ژانری مبتذل بود که در آن نه سویه‌های اخلاقی و انسانی وجود داشت و نه حتی زیبایی‌شناسی هنری، بلکه فقط و فقط در آن از نماد‌ها و انگاره‌های جنسی و مفسده‌انگیز بهره گرفته شده بود. روزنامه رستاخیز که در آن زمان داعیه‌دار بررسی و تحلیل سینمای ایران بود تا حد زیادی به بحث ابتذال و رواج آن بها می‌داد. در یکی مقالات این روزنامه آمده است: «یکی از چیز‌هایی که دست و پای بازیگران ما را می‌بندد و مانع پیشرفت آنهاست، چیزی است که در اجتماع اسمش را آبرو گذاشته‌اند. اگر یک بازیگر در یک صحنه بخواهد به فکر آبرویش باشد، بازیگری است بی‌آبرو... عامل دیگری که دست و پای بازیگر ایرانی را می‌بندد، نجابت است....» به طور نمونه مهدی میثاقیه از افراد بهایی بود که علاوه بر تهیه کنندگی فیلم و ریاست اتحادیه صنایع فیلم ملی ایران، مؤسس دو استودیو کاروان‌فیلم (۱۳۳۲) و میثاقیه (۱۳۳۸) بود. او در کنار اسماعیل کوشان، در این عرصه قدرت و نفوذ زیادی پیدا کرد. این جماعت به اصطلاح هنری، کار را در حمله به اعتقادات اسلامی به جایی رساندند که رسماً با ساخت فیلم‌هایی همچون محلل، اصول قرآنی را هجو و به سخره گرفتند و به مقدسات دین اسلام توهین می‌کردند. 
 
 هدف، نابودی مادر و خانواده ایرانی
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با کوتاه‌شدن دست عوامل استعمار برای حمله به حیا و عفت زن ایرانی و نابودی انقلاب، دشمنان نظام جمهوری اسلامی سیاست تهاجم فرهنگی به ارزش‌های دینی آغاز کردند. این دشمنان برای پیشبرد سیاست هجمه به ارزش‌ها، از به اصطلاح هنرمندان زمان شاه و متشکل کردن آن‌ها در قالب گروه‌های هنری در امریکا بهره بردند. به این شکل که خوانندگان، بازیگران و رقاصه‌ها، مجری اوامر آن‌ها شدند. برای مثال شهرام شب‌پره خواننده لس‌آنجلسی، در ترانه‌ای با عنوان «دختر چادری چادرت را بردار»، علناً به تبلیغ حجاب‌زدایی از بانوان ایرانی می‌پردازد. حملات سه دهه‌ای دشمنان نظام به ارکان فرهنگی و اعتقادی ایرانیان، اگر چه هیچ‌گاه نتیجه مورد نظر و دلخواه آن‌ها را نیافت، اما موجب شد برخی از افراد سست عقیده جذب این تفکر شده و خویش را با آن تطبیق دهند. 
تلاش این جریان تا به امروز ادامه دارد. به گونه‌ای که در ناآرامی‌ها و اغتشاشات سال ۱۴۰۱. ش - که به بهانه مرگ مهسا امینی در کشور به وجود آمد- برخی از بازیگران زن به برداشتن حجاب‌های خود دست زدند و با فروکش‌کردن ناآرامی‌ها، برای گرم نگهداشتن آتش فتنه‌طلبی خود این روند را ادامه داده‌اند. آن‌ها آگاهانه یا ناآگاهانه، مجری سیاست‌های بهائیت و دشمنان اسلام در داخل ایران شده و همان حرف‌ها و رویکرد‌ها را تکرار و تبلیغ می‌کنند. چنانکه عناصر یهودی و بهایی فعال در رسانه‌های معاند در خارج از کشور سال‌هاست که به دنبال اجرای این سیاست در جامعه مسلمان ایران هستند. رابرت مرداک رئیس شبکه فارسی وان، سال‌های قبل به اجرای این برنامه اعتراف کرد: «برای نابودی ایران، باید درخصوص کلمه مقدسی به نام خانواده هزینه کرد و من قصد دارم تا موضوع مادر را در دستور کار خود قرار دهم. در ایران مادر خانواده همه چیز را مدیریت می‌کند و اگر مادر را به لجن بکشیم، تمام این جامعه به لجن کشیده خواهد شد. قصد این مجموعه رسانه‌ای آن است که تا سال ۲۰۲۰ واژه‌ای به نام مادر و حیا را در ایران بدون مفهوم کند!...»
 
 کلام آخر
نسخه‌ای که غرب برای ایران پیچیده است، نتایج آن سال‌هاست که گریبان‌گیر جامعه غربی است. محصول شعار آزادی در جوامع غربی، از بین رفتن بنیان خانواده، بی‌حرمت شدن زن در آن دیار و افزایش آمار تولد فرزندان حرام‌زاده بوده است. چنانچه وندی شلیت متفکر و نویسنده امریکایی در کتاب «دختران به عفاف روی می‌آورند»، ضمن بیان نتایج گسترش بی‌بند و باری، فساد و فحشا در امریکا تلاش می‌کند تا خانواده و زن را به فطرت خویش، یعنی رعایت عفاف، حیا و حفظ بنیان خانواده برگرداند. وی معتقد است: «پوشش مناسب باعث می‌شود، توجه انسان به حقایق معطوف گردد، ما به ارزیابی‌های سطحی دیگران خو گرفته‌ایم. اعتماد به نفس پایین، عمومی‌ترین مشکل یک زن پست‌مدرن است. پوشیدن لباس رسمی‌تر علامت این است آنچه در باطن ماست، ارزش بیشتری دارد....»
تحقیقات این کتاب و برخی دیگر از آثار منتشر شده در امریکا، نشان از شکست سیاست حیازدایی و رواج بی‌بندوباری در این کشور است. چنانکه جریان‌ها و گروه‌های خودجوش، برای مقابله با آن به وجود آمدند. این فرآیند در حالی جریان یافته است که عده‌ای حیازدایی از زن ایرانی را در دستور کار خویش قرار داده و آن را با تمامی وجود مورد حمایت نظری و عملی قرار داده‌اند. 
 
 منابع:
۱- کاوه، ش ۳۶، سال ۱۲۹۹، نقل از هویت، ص ۱۵۱. 
۲- خاطرات تاج السلطنه، ص ۹۹، به کوشش منصوره اتحادیه. 
۳-شهریار زرشناس، نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران، ج ۲، تهران، کتاب صبح، ۱۳۸۴، صص ۲۰- ۱۸،
۴- فریدون آدمیت، اندیشه‌های میرزا فتحعلی آخوندزاده، ص ۱۱۸. 
۵- فریدون آدمیت، اندیشه‌های میرزاآقاخان کرمانی، صص ۱۹۵- ۱۹۴. 
۶- فاطمه عزیزی، «زمینه‌های فرهنگی و ادبی کشف حجاب در ایران؛ شعر موافقان و مخالفان»، مجله علوم اجتماعی – جامعه شناسی ایران-، دوره دهم، بهار ۱۳۸۸ ش، شماره اول، ص ۱۱۱ تا ۱۱۵. 
۷- محمدحسین خسروپناه، «هدف‌ها و مبارزه زن ایرانی» - از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی، نشر پیام امروز، ۱۳۸۱، ص ۱۲۵.
۸- محمدحسن رجبی، مشاهیر زنان ایرانی و پارسی‌گوی از آغاز تا مشروطه، تهران، سروش، ۱۳۷۴، ص ۱۴۲. 
۹- فضل‌الله مهتدی (صبحی)، خاطرات زندگی صبحی و تاریخ بابیگری و بهایی‌گری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۶، ص ۴۹. 
۱۰- احمد اللهیاری، بهائیت در عصر پهلوی، نیمه پنهان، ج ۳۱، تهران، کیهان، ۱۳۸۷، ص ۵۹؛ آهنگ بدیع، س ۲۴، ش ۱۱- ۱۲، ۱۳۴۸، ص ۳۳۴.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
مومن
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۳۳ - ۱۴۰۲/۰۲/۲۴
0
0
احسنتم
تاجیک
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۲۴ - ۱۴۰۲/۰۲/۲۴
0
0
بسیار زیبا و آگاهی دهنده بود
سپاسگزارم
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار